مردی کـه در دام اعتیاد گرفتار بود بواسطه اختلافی کـه با یکی از دوستان خود داشت نقشه کشید تا با سوء استفاده از ناموس او نقشه انتقام از وی را عملی کند، اما در آخرین لحظات با میانجی گری نیروی انتظامی نقشه شوم او عمی نشد. مهران 46 ساله کـه بـه جرم سرقت و درگیری دستگیر شده اسـت در حالیکـه مقابل بازپرس قرار گرفته می گوید: روزی یکی از پولدارهای شهر بودم و دوستان زیادی داشتم.
انتقام مرد معتاد از دوستش
وی ادامه داد: دفتر مشاوره املاک راه اندازی کردم و پول زیادی بـه جیب زدم. یکی از دوستانم کـه کافه سنتی داشت معتاد بودو هربار کـه بـه خانه اش می رفتم از مـن میخواست تا درکنار بساطش بنشینم .تا اینکـه در پی یک رودربایستی برای نخستین بار نزد او مواد مصرف کردم. همسرش میگفت وی را آلوده نکن اما حمید دست بردار نبود.
انتقام مرد معتاد از دوستش
بازداشت مرد معتاد
مهران در ادامه گفت: سه ماه مواد مصرف کردم، اما پس ازآن بـه خاطر ازدواج با دختری مصرف مواد را کنار گذاشتم. چند وقتی بود کـه بـه خرید و فروش خودرو هـای گرانقیمت هم روی آورده بودم و بازهم بـه خاطر رودربایستی برای چند تن از دوستانم چک کشیدم تا انها خودرو هـای اقساطی بخرند، اما چک ها برگشت خورد و مـن وادار شدم همه ی اموالم را بفروشم تا زندان نروم.
اگر چـه دیگر اجاره نشین شده بودم، اما اتوبوسی خریدم کـه با آن کار کنم ولی اتوبوس بیمه نبود و مـن پس از تصادف با یک وانت مقصر شدم و تمام زندگی ام را بابت دیه مجروحان فروختم. وی ادامه داد: پس از این حادثه دوباره معتاد شدم و شبی کـه پولی برای تهیه مواد نداشتم دست بـه دزدی زدم، اما وقتی خلافکاری هایم سنگین شد کـه بـه موادمخدر صنعتی آلوده شدم.
بهمین دلیل تصمیم گرفتم از حمید کـه برای نخستین بار مرا بـه سوی موادمخدر کشاند انتقام بگیرم، او بـه مـن مواد داد و مـن سراغ ناموسش رفتم. قصد داشتم کـه بلایی بر سر زنش بیاورم. بـه همراه دوستانم زمانی کـه مطمئن بودیم حمید در خانه نیست بـه زور وارد خانه او شدیم و چیزی نمانده بود کـه نیت شوم خورا عملی کنیم کـه پلیس سر رسید و دستگیر شدیم. بازپرس با شنیدن صحبت هاي مهران دستور انتقال او بـه زندان را صادر کرد.
بامداد جمعه 12 مرداد پيکر خونین پسری جوان بـه بیمارستان 12 بهمن شهر قدس انتقال یافت. با توجه بـه اینکـه آثار ضرب و جرح روی بدن این پسر دیده می شد، مسئولان بیمارستان با پلیس تماس گرفته و گزارش قتل پسر 18 ساله را دادند.
قتل پسر 18 ساله
با حضور مأموران کلانتری 11 شهر قدس در بیمارستان، مشخص شد پيکر متعلق بـه «مجید» ۱۸ ساله اسـت. بـه گفته دوستانش کـه وی را بـه بیمارستان منتقل کرده بودند، وی از سوی «جهانگیر» ۲۰ ساله کـه از دوستان مشترک شان بود، مورد ضرب و جرح قرار گرفته و با وارد شدن ضرباتی بـه کتف چپ و شانه راستش کشته شده بود. بـه این ترتیب موضوع بـه بازپرس کشیک قتل اعلام شد.
با آغاز تحقیقات از دو پسر جوان مشخص شد مقتول شامگاه پنجشنبه بـه همراه ۵ نفر از دوستانش بـه پاتوقی در منطقه بیابانی انتهای شهرک عزیزی شهر قدس رفته ودر حالیکـه الکل صنعتی مصرف کرده بودند، باهم درگیر شدهاند. در جریان این نزاع «جهانگیر» ۲۰ ساله کـه پیشتر با «مجید» اختلاف شخصی داشت ، در حالیکـه مست بودو کنترلی بر رفتارش نداشت با پسر ۱۸ ساله گلاویز شد و وی را با ضربات چاقو بـه قتل رساند.
قتل پسر ۱۸ ساله در شهر قدس
سرهنگ مهدی سرپناه، معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی غرب استان تهران گفت: «بررسیها نشان داد کـه مقتول ۱۸ ساله پیش از انتقال بـه بیمارستان جان خودرا از دست داده بود. تحقیقات و نمونه برداریها در محل جنایت و بازجویی از ۴ نفری کـه شاهد این اتفاق بودهاند انجام شده اسـت. با مدارکی کـه بـه دست آمده اسـت تلاش برای دستگیری قاتل فراری ادامه دارد.»
دایی مقتول نیز گفت: مجید تنها فرزند خواهرم بود. شب حادثه از خانه بیرون رفت و دیگر تلفنش را جواب نداد. تا اینکـه ساعت یک نیمه شب، وقتی شمارهاش را گرفتیم یکی از دوستانش تلفن را جواب داد و گفت: بیمارستان اسـت. فکر میکردیم مجروح شده، اما وقتی رسیدیم گفتند با چاقو کشته شده اسـت.
آنطور کـه بـه مـا گفتهاند قاتل اصلی فراری اسـت. خواهرم با سختی زیادی فرزندش را بزرگ کرده بود . آنها وضع مالی خوبی نداشتند. «مجید» تا کلاس پنجم درس خوانده بود، اما این اواخر با دوستان نابابی معاشرت داشت و آخرش هم این بلا سرش آمد. امیدوارم هر چـه زودتر قاتل دستگیر شود تا مجازات او، مرهمی بر دل داغدارما شود.
دختر ۱۵ ساله کـه دریک خانه مجردی بـه همراه پسر 17 ساله اي دستگیر شده بود، درحالی کـه بیان می کرد مـن بـه امید ازدواج و رسیدن بـه آرزوهایم از خانه فرار کردم اما اکنون همه ی آرزوهایم در آتش نادانی و هوس هاي شیطانی سوخته اسـت، داستان زندگی او و دستگیری دختر در خانه مجردی راکه برای کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد بازگو کرد.
دستگیری دختر در خانه مجردی
وی گفت: در کلاس پنجم ابتدایی تحصیل میکردم کـه پدر و مادرم از یک دیگر طلاق گرفتند. اگر چـه پدرم فردی تحصیل کرده و فرهنگی بود اما انها هیچگونه تفاهم اخلاقی با یک دیگر نداشتن د ودر نهایت نیز کارشان بـه جدایی کشید دراین میان مـن و برادر بزرگتر و خواهر کوچکم نزد پدرم ماندیم چرا کـه مادرم نزد پدر بزرگم رفته بودو نمی توانست از مـا نگه داری کند. مدتی بعد پدرم نیز با زن دیگری ازدواج کرد اما مـن هیچ گاه نتوانستم با نامادری ام کنار بیایم.
دستگیری دختر در خانه مجردی
او همواره بـه چشم یک مزاحم بـه مـن می نگریست و از سوی دیگر نیز مـن تحت تاثیر حرف هاي مادرم سعی میکردم بـه هر طریقی با او لجبازی کنم. بـه خاطر همین رفتارها بارها کتک خوردم. فضای خانه آنقدر آشفته بود کـه خیلی احساس تنهایی میکردم و با هیچکس ارتباطی نداشتم. آن روزها در کلاس هفتم درس می خواندم کـه برای رهایی از این وضعیت وارد شبکه هاي اجتماعی در فضای مجازی شدم.
ساعت هاي زیادی را اینگونه سپری میکردم تا اینکـه در یکی از همین شبکه هاي اجتماعی با «شهاب» آشنا شدم. او ۱۵ ساله بودو در مشهد زندگی می کرد. با رد و بدل شدن جملات عاشقانه ارتباطی صمیمی بین مـن وشهاب شکل گرفت. او شاگرد یک فروشگاه بودو بـه تنهایی در خانه مجردی زندگی می کرد. روابط تلفنی مـا ادامه داشت بـه طوریکه ساعت هاي زیادی درباره آینده و آرزوهایمان با یک دیگر سخن میگفتیم.
دو سال بعد شهاب در حالی پیشنهاد ازدواج داد کـه پدرم در جریان روابط تلفنی مـا قرار گرفته بود. ازآن روز بـه بعد برادر 19 ساله ام و پ درم کـه مخالف این ارتباط بودند، محیط خانه را برایم آزاردهنده کردند بـه طوریكه اگر سمت گوشی تلفن می رفتم کتک مفصلی می خوردم. وقتی موضوع رابه شهاب گفتم، او پیشنهاد فرار از منزل را مطرح کرد مـن هم کـه هیچ آگاهی از عاقبت اینکار نداشتم بـه حرف هایش اعتماد کردم و از شهر کرد بـه مشهد آمدم.
او مرا بـه خانه مجردی اش برد تا اینکـه سه روزبعد ودر پی شکایت پدرم نیروهای انتظامی مـن و شهاب را دستگیر کردند. اینجا بود کـه فهمیدم فریب هوسرانی هاي شهاب را خورده ام و او قصد ازدواج با مرا نداشته چرا کـه خودش نیز دریک خانواده آشفته بزرگ شده اسـت و دست بـه هر خلافکاری می زند.
سخنگوی آتش نشانی اصفهان از خودکشی مردی سی و چند ساله از روی پل چمران خبر داد کـه بامداد امروز اتفاق افتاده اسـت. بامداد امروز پيکر مردی سی و چند ساله بر روی ریلهاي مترو اصفهان توسط تیم بازرسی خط مترو این کلانشهر رویت شده اسـت. محمد شریعتی- سخنگوی آتشنشانی اصفهان میگوید:
ساعت 2 و 45 دقیقه بامداد امروز، این حادثه بـه آتشنشانی وخدمات ایمنی شهرداری اصفهان اطلاع داده شد.
خودکشی مردی روی پل چمران اصفهان
پل چمران اصفهان
وی ادامه داد: با توجه بـه اینکـه جسم این مرد بر روی خطوط مترو افتاده بودو نیروهای اورژانس امکان دسترسی بـه آنرا نداشتند، آتشنشانی در محل حضور یافته و بعد از رسیدن نیروهای امدادی مشخص شد، فرد ساعتها پیش از روی پل چمران سقوط کرده اسـت.
سخنگوی آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری اصفهان تاکید کرد: هنوز هویت این فرد کشف نشده و نیروی انتظامی استان درحال بررسی این موضوع اسـت. این در حالی اسـت کـه آخرین خودکشی رخ داده از روی این پل دوم مردادماه رخ داده بود. دریک سال گذشته این چندمین خودکشی اتفاق افتاده از روی این پل اسـت.
خبرسازترین خودکشی انجام شده از روی پل چمران اصفهان، مربوط بـه دو دختر نوجوان در آبانماه سال 96 بود کـه پیش از خودکشی فیلم خداحافظی خودرا منتشر کرده بودند. پل چمران اصفهان، در شمال این کلانشهر قرار دارد و بنظر می رسد تبدیل بـه محلی ثابت برای خودکشی شده اسـت.
اوایل فروردین ماه امسال بود کـه مرد ثروتمند کـه همه ی فرزندانش برای زندگی بـه بيرون از کشور سفر کرده بودند در تنهایی خود از پنجره حیاط خانه ویلایی اش دخترجوانی را دید کـه درکنار پدرش در حال تمیز کردن حیاط خانه اسـت.
مرد 70 ساله کـه چند سالی از فوت همسرش می گذشت با دیدن این صحنه بـه فکر فرو رفت و ازآن روز بـه بعد دختر جوان را زیر نظر داشت و این در حالی بود کـه پدر دختر جوان، سرایدار و باغبان خانه ویلایی بود.
روزها می گذشت و جمشید روزهایی کـه مرد سرایدار دخترش رابه خانه ویلایی می آور د لباسهای شیک میپوشید و بـه بهانه هاي مختلف خودش رابه دختر جوان کـه المیرا نام داشت نزدیک می کرد اما هیچ کسی فکر نمیکرد کـه جمشید دلباخته المیرا شده اسـت.
روز خواستگاری
اردیبهشت ماه بود کـه جمشید دیگر طاقتش سر رسید و نتوانست علاقه اي کـه بـه دختر جوان داشت را پنهان نگه دارد تا اینکـه مرد ثروتمند سرایدر خانه اش را صدا زد تا باهم صحبت کنند. پدر ۴۵ ساله المیرا از اینکـه صاحب کارش وی را صدا زده تا باهم صحبت کنند شوکه شده بود چون دراین سال ها کـه او نزد مرد ثروتمند کار می کرد چنین اتفاقی نیفتاده بود.
پدر المیرا بـه طبقه دوم ساختمان رفت ودر تراس بزرگ درکنار میز استراحت جمشید ایستاد کـه مرد ثروتمند از او خواست تا روی صندلی بنشیند. جمشید در شروع صحبت هایش ابتدا شروع بـه مقدمه چینی کرد و قبل از اینکـه درخواستش را مطرح کند از پدر المیرا عذرخواهی کرد و این در حالی بود کـه مرد باغبان هر لحظه بیشتر در فکر فرو می رفت تا متوجه حرف هاي صاحب کارش شود.
ماجرای طلاق زن ۲۲ ساله توسط همسر ۷۷ ساله
مرد ثروتمند دیگر نتوانست حرف هایش را طولانی کند و المیرا را از پدرش خواستگاری کرد، مرد باغبان شوکه شده بودو نمیدانست چـه جوابی باید بدهد و این تقاضای در حالی مطرح شد کـه جمشید وعده هاي پولی زیادی را برای گرفتن جواب مثبت مطرح می کرد. پدر المیرا بـه فکر فرو رفته بودو نمیدانست چـه تصمیمی باید بگیرد و از جمشید خواست چند روز بـه او مهلت دهد تا با دخترش صحبت کند.
جواب مثبت اجباری زن 22 ساله بـه مرد 77 ساله
المیرا وقتی ماجرای خواستگاری مرد ثروتمند را شنید شوکه شد و با توجه بـه وعده هاي پولی کـه جمشید مطرح کرده بود از پدرش خواست چند روزی بـه او فرصت دهد تا درباره زندگی اش فکر کند و این در حالی بود کـه پدر المیرا با زبان بی زبانی از دخترش خواست تا برای تغییر زندگی شان بـه جمشید جواب مثبت دهد. المیرا چند روز در فکر بود تا اینکـه بغضش شکست ودر حالیکه اشک می ریخت بـه آغوش مادرش پناه برد و گفت :
بـه خاطر خانواده ام، خواهرم و برادرم جواب مثبت میدهم کـه آنها معنی آرامش در زندگی را درک کنند. المیرا جواب مثبت بـه جمشید داد و دختر ۲۲ ساله با مهریه ۵۰۰ سکه اي با مرد ثروتمند ازدواج کرد و این در حالی بود کـه المیرا سر سفره عقد آرام اشک می ریخت.
طلاق پس از ۲ ماه زندگی
در پایان ماجرای طلاق زن ۲۲ ساله توسط همسر ۷۷ ساله , آخرین روزهای تیرماه امسال جمشید همراه المیرا بـه دادگاه خانواده رفت و خواست تا بـه این ازدواج کوتاه مدت پایان دهد. جمشید در دادگاه خانواده ونک پیش روی قاضی Judge پرونده قرار گرفت و گفت: تنها بودم و بـه فکر ازدواج مجدد بودم کـه دلباخته المیرا شدم و وی را از پدرش کـه باغبان و سرایدار خانه ام اسـت خواستگاری کردم.
آنها نیز بـه خاظر مشکلات مالی کـه در زندگی شان بود پذیرفتند تا دخترشان با مـن ازدواج کند. دراین ۲ ماه از المیرا نه خیانتی دیدم نه بی احترامی و همیشه سعی می کرد کـه دراین مدت زندگی متوجه ناراحتی هایش نشوم اما شبها صدای گریه کردن هایش را می شنیدم و از اینکـه با مـن بـه اجبار و از روی کمک بـه خانواده اش ازدواج کرده بود ناراحت بود.
ماجرای طلاق زن ۲۲ ساله توسط همسر ۷۷ ساله
مدتی بـه این رفتارها بی تفاوت بودم و فکر میکردم با گذشت زمان همه ی چیز عادی می شود و المیرا مرا بعنوان شوهرش می پذیرد اما چندی قبل متوجه عشق پنهانی او بـه پسرعمویش شدم و آنجا بود کـه … مرد ثروتمند گفت
یک شب گوشی المیرا را برداشتم و فهمیدم او بـه خاطر خانواده اش حاضر شده از عشقی کـه بـه پسرعمویش داشته بگذرد و با مـن ازدواج کند و شرایط روحی پسر عمویش نیز بـه خاطر این اتفاق بـه هم ریخته اسـت.
خودم را باعث جدایی آنها دیدم تا اینکـه یک شب از المیرا خواستم تا باهم آسان باشیم و بدون هیچ نگرانی صحبت کنیم کـه المیرا آن سکوتش شکست و از عشق و زندگی اي کـه قرار بود با پسرعمویش بسازد حرف زد. وی افزود: همین باعث شد تا تصمیم گرفتم امروز بـه دادگاه خانواده بیایم و از المیرا کـه دیگر مثل دخترم اسـت طلاق بگیرم و برای کمک بـه زندگی آینده اش همه ی ۵۰۰ سکه بهار آزادی Freedom رابه صورت نقدی بـه او پرداخت میکنم.
عشق بـه پسر عمو
المیرا بـه قاضی دادگاه گفت: از بچگی با پسرعمویم بزرگ شدم و قرار بود مرد زندگی ام شود کـه ماجرای خواستگاری مرد ثروتمند پیش آمد کـه بعد از چند روز تصمیم گرفتم بـه خاطر خانواده ام پا روی رویاهایم بگذارم اما پس از ازدواج شبها اشک می ریختم و دلتنگ پسرعمویم میشدم و از او میخواستم کـه مرا ببخشد تا اینکـه جمشید متوجه ماجرا شد و خودش تصمیم بـه جدایی گرفت.
رییس پلیس جلوگیري پایتخت گفت: سارق زن 30 ساله کـه با خودروی ریو محتویات ماشینها را در شمال تهران بـه سرقت میبرد، دستگیر و بـه 35 فقره اعتراف کرد. سرهنگ کیوان ظهیری در گفت و گو گفت : در پی وصول چندین شکایت در هفتههاي گذشته بـه معاونت عملیات کلانتری 124 قلهک مبنی بر اینکـه اتومبیلهاي خودرا در خیابانهاي محدوده قلهک پارک کرده بودند و بـه هنگام مراجعه متوجه بـه سرقت رفتن محتویات آن شدند موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت.
وی افزود: در بررسی یکی از این پروندهها ماموران متوجه می شوند خانمی در ساعت 12 ظهر دوشنبه هفته گذشته از خودروی ریو پیاده و بـه سمت خودروی 206 میرود کـه در خیابان شریعتی نرسیده ب ه پارک وی پارک بوده و پس از بازکردن ماشین وسایل آن رابه سرقت میبرد و با خودرویش متواری میشود. سرهنگ ظهیری گفت :پس از انجام اقدامات پلیسی و شناسایی متهمه در منزلش در دیباجی جنوبی دستگیرشد.
در منزلش تعداد 70 شماره عینک آفتابی اوریجینال، 40 برگ مدارکهاي اتومبیل شامل بیمه نامه و کارت ماشین، 25 شماره خودپرداز و مقادیری طلاجات بـه ارزش تقریبی 10 میلیون تومان و بدلیجات و دسته کلیدهاي بسیاری کشف شد.
دستگیری زن سارق محتویات ماشین
رییس پلیس جلوگیری پایتخت ادامه داد: در تحقیقات تکمیلی از متهم در کلانتری بیان داشت مجرد و دارای مدرک کارشناسی ارشد اسـت و سابقاً در بیمارستانی در شمال تهران کار میکرده و بـه صورت تنها در منزلی کـه پدرش برای او تهیه کرده زندگی می کند. 5 ماهی اسـت با خودروی ریو خود در ساعات ظهر حین پرسه زنی از اتومبیلهاي پارک شده سرقت میکرده اسـت.
زمانی کـه داخل اتومبیل میرفت وسایلی کـه در آن بود اعم از وجوه نقد، مدارک شخصی و زینتی رابه سرقت می برد. وی گفت: در یکی از سرقتها متهم در خودروی سمندی را باز میکند و وقتی بیمه نامه ماشین را میبیند متوجه می شود مالک، خودروی خودرا جلوی آپارتمان محل سکونتش پارک کرده و کلید خانه اش را نیز در ماشین جا گذاشته اسـت.
برای خاطرجمعی از عدم حضور مالک در منزلش زنگ واحد را می زند و پس از آنکه کسی جوابگو نبود با بازکردن در ساختمان بـه طبقه سوم می رود و با اندختن کلید وارد خانه می شود و یک کیف مردانه کـه کـه داخل آن مدارک شخصی، مقادیری دلار و یورو بود را از جلوی آینه ورودی واحد بر میدارد و متواری می شود. متهم در شگردی دیگر پس از سرقت مدارک اتومبیل ساعاتی بعد با مالکان تماس میگرفت.
او بیان میکرد مدارکتان را در خیابان پیدا کرده ام و می خواهم بشما تحویل بدهم. مالباختگان نیز با توجه بـه وضعیت ظاهری متهمه و نحوه صحبت کردنش بـه او شک نمی کردند و بنا بـه درخواستش برای پیدا شدن مدارک بـه او مبلغی بعنوان شیرینی میدادند. رییس پلیس جلوگیري تهران بزرگ بیان داشت: متهم یک فقره سابقه سرقت محتویات اتومبیل نیز دارد کـه بـه زندان نیز رفته بود.
در تحقیقات اولیه بـه 35 فقره سرقت اعتراف و تحقیقات تکمیلی از وی ادامه دارد. ضمن آن کـه با توجه بـه اظهارت سارق مبنی بر اینکـه بیشتر سرقتها را از اتومبیلهایي میکرده کـه در آن باز بوده و رانندگان بـه هنگام خروج فراموش می کردند آنرا قفل کنند از این رو لازم اسـت شهروندان ارجمند توجه لازم را داشته باشند تا خودرویشان طعمه سارقان قرار نگیرد.