پارس ناز پورتال

نمایش اندام ها برای دیده شدن و جنسی زدگی

نمایش اندام ها برای دیده شدن و جنسی زدگی

نمایش اندام ها برای دیده شدن و جنسی زدگی 

لباس هایی که طراحی شده اند برای نشان دادن اندام ها در جامعه بیرون،مانتو های جلو باز،شلوارهای تنگ و بسیاری از مدل های لباس که بدن نما هستند. پیش از این به شکل­‌گیری و نقش­‌آفرینی و تأثیر طبقه چهره­‌ها در فضای جدید پرداخته و از زوایای گوناگون به تحلیل این طبقه و کارکردها و کژ کارکردهای آن‌ها در دنیای مدرن انجام شد.

 

در این نگاره بنابراین است که با نگاهی فلسفی جامعه‌شناختی و برآمده از تحلیل­‌هایی درباره مرکزیت سکسوالیته در جامعه مدرن از منظری دیگر به این طبقه پرداخته شود.

 

جایگاه نظام جنسی در اندیشه سرمایه‌داری
در جامعه سرمایه محور و ماده اندیش که تولید و رشد اقتصادی و به‌تبع آن افزایش مصرف و تحریک شهوات و ایجاد تنوع‌طلبی و مصرف‌گرایی و لذت‌جویی مادی محوریت پیدا می‌کند. سکسوالیته نیز نقش بارزی در مقایسه با دیگر نیازهای مادی و غیرمادی به دست می‌آورد این اهمیت یافتن سکسوالیته در این جامعه در ابعاد مختلف سیاسی،

 

اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و… نفوذ می‌یابد و نظامات فکری و ساختارهای مادی و غیرمادی را تغییر می‌دهد و مفاهیم را قلب و بازتعریف می‌کند،که ازجمله‌ی این مفاهیم اساسی، عشق، محبت، انسان، آرامش، لذت، خانواده، همسر و بی‌شمار مورد دیگر است.

 

حال در این جامعه جنسی شده که سکسوالیته اهمیتی اساسی یافته است. نیاز جنسی از جایگاه یک نیاز طبیعی خارج‌شده و تبدیل به خواستی روانی سیری‌ناپذیر می‌شود.( که ممکن است دیگر جسم توان تأمین آن را نداشته باشد و نیاز به انواع افزایش‌دهنده‌های میل جنسی و یا جذابیت دهنده­ها و اعمال جراحی صورت و بدن و….گردد ) در این جامعه بسیاری از مفاهیم پیرامون آن و به طبع آن بدن شکل می­گیرد.

 

در این جامعه قدرت نیز معنای خود را در ارتباط با سکسوالیته تعریف می­نماید و قدرت به توانایی دیدن و دیده شدن تبدیل می­شود.انسان جنسی زده هم به دنبال این است که دیده شود و هم به دنبال اینکه ببیند و امکان خود را برای دیدن آنچه تمایل دارد افزایش دهد.

 

تشدید میل به دیده شدن، ماحصل جامعه جنسی زده

در طول تاریخ انسان‌ها به دنبال به دست آوردن منابع قدرت بوده‌اند و این مؤلفه‌های قدرت، از دوره‌ای به دوره دیگر متفاوت بوده است.گاهی، در نژاد بوده،گاهی در توانایی جسمی، گاهی در روح و.. و همواره انسان‌ها سعی نموده­اند، متناسب با جامعه و فرهنگی که در آن رشد یافته‌اند این معیارها و شاخص­های قدرت و موفقیت را به دست بیاورند.

 

در جامعه جنسی شده نیز قدرت در دیدن و دیده شدن معنا یافته است. این تعریف قدرت به‌صورت آگاهانه و ناآگاهانه در طول حیات فرد از تولد تا مرگ به طرق مختلف از رسانه و آموزش رسمی و غیررسمی و خانوادگی و… بر ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه او نشسته است و انسان رشد یافته در این فضا همواره به دنبال این است

 

که توانایی و شخصیت خود را در این دو پارامتر، هم در جلب‌توجه و شاخص بودن و هم در توانایی تجربه کردن و دیدن و به دست آوردن آنچه می‌خواهد (در نیاز جنسی و بدن و ما تعلق به) به نمایش گذارد. و این اشتهای بی­پایان شاخصی، در تعریف موفقیت و قدرت برای او در بعد فردی و اجتماعی شده است.

 

هرچند ممکن است تمایل به جلب‌توجه کردن در جنس زنان بیشتر و تمایل به دیدن و تجربه کردن در جمعیت مردان بیشتر نمود داشته باشد اما این دو مؤلفه در هر دو جنس به‌صورت ناخودآگاه نفوذ یافته است وگاه این تمایل برای دیدن و دیده شدن ( در سطحی عمیق­تر در تمایل به شاخص بودن و قدرت داشتن) با اصلی که ما آن را اصل واگیر می‌نامیم،

 

از محدوده سکس و بدن خارج‌شده و به عرصه‌های دیگری، چون علم و ثروت و سیاست و زهد و… نفوذ می‌یابد و فرد برای سرآمد شدن و دیدن شدن در این عرصه‌ها تلاش می‌کند درحالی‌که منبع و منشأ این تلاش به کشش‌های جنسی سرکوب‌شده و تأمین ناشده و یا به تنوع‌طلبی‌های ایجادشده بازمی‌گردد، که در عرصه‌ای دیگر بروز یافته است.

 

در این جامعه انواع اعمال جراحی، روش‌های حفظ و ارتقای زیبایی، رژیم‌های غذایی ، ورزش‌های بدن‌ساز و…. رونق می‌یابد و در ساحتی عمیق‌تر تلاش برای نمایش خود و امکان دیدن، از طریق کسب ثروت، شهرت و.. گسترش­ می­یابد. این تلاش برای دیدن و دیده شدن گاه در رسانه‌های مختلف بروز می‌یابد،

 

که هجوم به شبکه‌های اجتماعی­ای چون اینستا و فیس‌بوک و…. از لایه­های رویین این تمایل به دیدن و دیده شدن می‌باشند و البته این تمایل شدید به دیدن و دیده شدن و تلاش برای آنگاه بسترهای شرعی و قانونی و عرفی را درمی‌نوردد و فرد و طبقه و اجتماع گاه برای پاسخ‌گویی به این کشش دست به اعمال خارج چارچوبی می‌زنند

 

تا بیشتر ببینند، بیشتر توان دیده داشته باشند و بیشتر دیده شوند و بیشتر توان دیده شدن داشته باشند که استفاده از منابع نامشروع ثروت، قدرت و سیاست، جستجو به فضاهای شخصی، تجاوز، بروز زندگی خصوصی برای شهرت و… گوشه‌ای از این امور هستند که باعث آسیب­های فردی و اجتماعی فراوان و ماندگار می­شود.

 

سکسوالیته یا نظام جنسی

ابتدا باید تعریفی از سکسوالیته ارائه شود تا موضوع برای مخاطب گنگ و مبهم نباشد. نیاز جنسی از نیازهای غریزی در همه انسان­ها است نیازی طبیعی که باعث تناسل و بقای انسان در طول تاریخ شده است. این نیاز طبیعی تنها محدود به رابطه جنسی نبوده و به دلیل اهمیت خود و غریزی بودنش در بسیاری از شئون زندگی فردی و اجتماعی انسان نقش بازی کرده است.

 

برای نمونه قوانین مربوط به تأمین نیاز جنسی، خطوط قرمز عرفی مربوط به تلذذات جنسی، پوشش، غیرت، زیبایی، عشق، احساس، قدرت، لذت و بسیاری دیگر از مفاهیم و مؤلفه‌های فردی و اجتماعی در تمام طول تاریخ در ارتباط با این نیروی طبیعی و خواست انسانی معنا یافته­اند. این کشش درونی در ابعاد مختلف زندگی انسانی از مذهب، قدرت، ثروت، خانواده، سیاست و… نقش بازی کرده است

 

درواقع مفهوم سکسوالیته یا نظام جنسی و جنسیتی ناظر به تمام این ابعاد است که به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم با این کشش درونی در ارتباطند.این نیاز، غریزه‌ای طبیعی و فرازمانی و فرامکانی است اما این بدان معنا نیست که مسائل جنسی برای تمام انسان­ها و در تمام جوامع به یک‌میزان،

 

اهمیت داشته است و به یک‌گونه ایفای نقش نموده است. درواقع این نیاز مانند دیگر امور غریزی و فطریات انسانی براثر عوامل فردی و اجتماعی مختلف می‌توانسته وزن‌های گوناگونی از اهمیت را در دوره‌های تاریخی به دست آورد.

 

جایگاه سلبریتی‌ها در نظام جنسی

حال در این جامعه سلبریتیز یا چهره‌ها، نماد بارز این تمایل به دیده و دیده شدن هستند و سمبل سرآمد افراد قدرتمند و موفق در این جامعه، که هم بسیار دیده می‌شوند و هم می‌توانند به دلیل امکانات مادی و غیره مادی بسیار ببینند و اتفاقاً سکس و بدن نیز برای این طبقه نقشی محوری دارد و آن‌ها سعی می‌کنند

 

با بروز سکسوالیته زندگی خویش و حفظ و ارتقای ظاهر بدن همچنان قدرت خویش در جلب‌توجه و توان دیدن را حفظ نمایند.این افراد تبدیل به آمال و آرزو و برای افراد جامعه جنسی شده می‌شوند و نوعی چهره­زدگی را در جامعه ایجاد می‌شود و جمع کثیری از جامعه در غبطه جایگاه ایشان روزگار می‌گذرانند.

 

 به گزارش پارس ناز طبقه‌ای که در بسیاری از موارد بیشتر از اینکه فکر و ذهنشان باعث شهرتشان باشد، بدن آن‌ها و قدرت سکسوالیته حاکم بر جامعه و احساسات برآمده از آن باعث این قدرت و شهرت شده است. لذا آن‌ها نیز تلاش می‌کنند به طرق مختلف این فضای جنسی محور را حفظ نمایند و حتی ارتقا بخشند زیرا حیات و ممات آن‌ها به این فضا وابسته است.

 

با این توضیحات روشن می‌شود که این چهره زدگی در جامعه و این تمایل چهره­ها به سکسوالیته و بدن و تمایل جامعه به سکسوالیته آن‌ها و به‌تبع این­ها شدت گرفتن سکسوالیته در جامعه( تنها به‌عنوان یک عامل فزاینده) دارای ریشه‌های عمیق‌تری است که از ذات تمدن سرمایه محور غرب برمی‌آید،

 

که در جوامع مختلف نیز نفوذ کرده و باعث تخدیر و تحقیر انسان‌ها و ازخودبیگانگی آن‌ها با جنسی کردن عشق و عقل و لذت و…. شده است.برای درمان این وضعیت نیز باید بسترهای اجتماعی این موضوع که در مبانی تمدنی غرب لیبرال سرمایه‌دار ایجادشده است مورد تغییر و اصلاح قرار گیرد که البته دیگر آن نظام،

 

نظام سرمایه‌داری لیبرال نخواهد بود. و این ریشه‌ها بیشتر از اینکه در فضاهای رویین وابسته به جنسیت چون پوشش و روابط جنسی و غیره باشد وابسته به بسترهای اقتصادی سیاسی و فرهنگی و فکری باشد.