پارس ناز پورتال

نکاتی درباره صحیح رفتار والدین و فرزندان | آموزش رفتار پدر و مادر با فرزندان

نکاتی درباره صحیح رفتار والدین و فرزندان | آموزش رفتار پدر و مادر با فرزندان

نکاتی درباره صحیح رفتار والدین و فرزندان 

رفتار والدین و فرزندان می تواند در تربیت و رشد فکری فرزندان بسیار تاثیر گذار باشد، بنابر این والدین باید به نکاتی دراین باره توجه کنند. همه ی والدین سعی دارند ضمن این‌که مایحتاج فرزندانشان را برایشان تامین کنند، رفتار‌شان هم با انها معقول و درست باشد

 

ولی موضوع مهم این است که در بسیاری موارد والدین خودشان هم نمیدانند چگونه باید رفتار کنند. اغلب تنها موردی که به ذهن شان میرسد این است که رفتاری مشابه والدین خود با فرزندانشان داشته باشند.

 

گاهی هم سعی میکنند مشکلاتی راکه خود‌شان با والدینشان داشته‌اند دیگر تکرار نکنند، مثلاً اگر والدین سختگیری داشته‌اند سعی می کنند تا حد امکان رفتار سهل‌گیرانه‌اي با فرزندانشان داشته باشند یا برعکس.

 

همدلی آسان نمی‌ آید به دست

آیا چنین رفتاری میتواند کامل و درست باشد؟ آیا والدین نباید با آگاهی و شناخت بیشتر از فرزندان خود رفتار دیگری با توجه به شرایط خود آن ها داشته باشند، رفتاری که نه باعث شود کودکان هر کاری دوست دارند انجام دهند یا به اصطلاح قلدری کنند و نه به‌گونه‌اي باشد که نتوانند با فرزندان خود ارتباطی همراه با صمیمیت و همدلی داشته باشند. چگونه باید چنین روشی را پیش گرفت؟

نکاتی درباره صحیح رفتار والدین و فرزندان | آموزش رفتار پدر و مادر با فرزندانروند رشد طبیعی کودک

اغلب والدین دنیای خودشان رابا دنیایی که متعلق به فرزندشان است یکسان می دانند و همین موضوع مشکلات زیادی ایجاد میکند.دو دایره در نظر میگیریم که در بدو تولد داخل یک دیگر قراردارند؛ دایره بزرگتر مادر و پدر، اجتماع، خانواده و محیط و اجتماع است و دایره کوچک‌تر هم فرزندی است که متولد شده و کم‌کم باید بتواند موجود مستقل و جداگانه‌اي از ما باشد.

 

به‌تدریج دایره کوچک بزرگتر و بزرگتر میشود و از دایره بزرگ تر ابتدایی فاصله میگیرد، اما هنوز وجه اشتراکاتی بین انها وجوددارد؛ یعنی بین والدین، خانواده، فرهنگ و فردی که متولد شده مشترکاتی وجوددارد، اما وقتی کم‌کم کودک بزرگ می شود ودر مدرسه با معلمان، همکلاسی‌ها و دوست‌هاي خود بیشتر ارتباط برقرار می کند، دایره مربوط بخود او هم بزرگ تر می شود؛‌ به طوریکه ممکن است از دایره خانواده خارج شود.

 

البته این روند رشد طبیعی کودکان است، مثلاً فرض کنیم ‌هر خانواده‌اي نسبت به موضوعات خاصی مانند مذهب و… دیدگاه خاص خودش را دارد.کودک هم ابتدا که در دایره بزرگ خانواده قرار دارد همان دیدگاه‌ها را دارد ولی با ورود به جوامع دیگر مانند مدرسه یا اجتماعات دیگر مربوط به همسن و سالانش در مورد این‌گونه موضوعات با خانواده خود تعارضاتی پیدا میکند.

 

یعنی کودکان اغلب انچه در محیط بیرون از خانواده و از دوستان خود می‌آموزند نسبت به آموخته‌هایشان در محیط خانواده برتر میدانند. بیشتر تعارضات و اختلاف سلیقه‌ها هم همین مواقع پیش می آید؛ یعنی با ورود به مدرسه و پس ازآن آغاز دوران نوجوانی. افراد دراین هنگام دوست دارند حس استقلال و رهایی از دایره بسته قبلی را داشته باشند، در صورتی که والدین اغلب آمادگی پذیرش چنین مواردی را ندارند.

نکاتی درباره صحیح رفتار والدین و فرزندان | آموزش رفتار پدر و مادر با فرزندان

وقتی پدر و مادر‌ نمی توانند بپذیرند فرزندشان راه خودش را ترجیح میدهد، مشکلاتی بین انها و فرزندشان ایجاد خواهد شد زیرا تا قبل از ورود کودک به فضاهای دیگر غیر از خانواده، او کاملا تابع والدین بوده ودر درون همان دایره بزرگ اولیه قرار داشته است.

 

برخورد متفاوت والدین

برخورد والدین مختلف با فرزندانشان وقتی دچار تعارض و اختلاف نظر می شوند یکسان نیست و متفاوت است. بعضی خانواده‌ها سعی میکنند فرزندشان را همان‌ گونه دربخش دایره بزرگ خود جا بدهند، به‌گونه‌اي که نتواند ازآن خارج شود.این بچه‌ها اغلب بسیار وابسته بارمی‌آیند و قدرت تصمیم‌گیری ندارند و از هر گونه خطا و اشتباهی هم به شدت می ترسند. البته شاید به ظاهر افراد موفقی بنظر برسند؛ مثلاً خوب درس بخوانند یا آرام و فرمانبردار باشند ولی استقلال و خلاقیت لازم را ندارند.

 

والدینی که بیش از حد حمایتگر هستند باعث می شوند مشکل این بچه‌ها بیشتر شود، اما وقتی دست از حمایت‌هاي بیش از حد خود برمی‌دارند بچه‌ها هم زودتر به استقلال میرسند.در واقع اگر والدین سرکوبگر این پیام رابه کودک بدهند که اگر می خواهي از دایره قوانین خانه خارج شوی، دیگر به اندازه کافی خوب و دوست‌داشتنی نیستی و این حرف‌ها مرتب به کودک تلقین شود، او حتی باوجود برخورداری از توانایی و خلاقیت اجازه رشد و شکوفایی لازم را نخواهد داشت.

 

دراین مواقع طبق معمول به کودک احساس گناه همدست می دهد که چرا مطابق میل خانواده‌اش رفتار نمیکند و همین موضوع باعث کم شدن اعتماد به‌نفس او می شود.والدین باید توجه و باور داشته باشند که تعارض ایجادشده بین آن ها و فرزندانشان بخشی از هویت و استقلال کودکان است.

 

بنابر این اصلا بد و غیرعادی نیست اما چگونگی مدیریت آن است که خیلی اهمیت دارد زیرا اگر به خوبی مدیریت نشود یا باعث اضطراب و استرس و احساس ناامنی در بچه‌ها میشود یا حسی از بی‌قیدی، بی‌تفاوتی و ترس در آن ها ایجاد می کند.

 

رفتار همدلانه والدین

اغلب والدین نمی دانند باید از دریچه دنیایی که کودک در آن قرار دارد به موضوعات مربوط به فرزندشان نگاه کنند. در واقع هوش هیجانی انها دراین مورد پایین است چون قادر نیستند از دیدگاه‌هاي مختلف به یک موضوع نگاه کنند. بنابر این احتمال این‌که نتوانند در تربیت فرزندانشان همدلی لازم را داشته باشند زیاد است به‌ویژه والدینی که خودشان هم تعامل و رفت‌وآمد کمتری با دوستان و آشنایان خود دارند یا در محیط خانه تنش و بگوومگو بیشتر است.

نکاتی درباره صحیح رفتار والدین و فرزندان | آموزش رفتار پدر و مادر با فرزندان

در چنین محیط‌هایي کودکان هم یاد نمی گیرند که میتوان به همه ی موضوعات به‌گونه‌اي دیگر هم نگاه کرد ودر واقع دنیا را ازدریچه چشم دیگران هم دید. همان‌گونه که والدینشان هم نتوانسته‌اند انها را درک کنند.در واقع بهترین راه برای مدیریت رفتارهای کودک و داشتن همدلی با او این است که از دنیای کودکان به موضوع نگاه کنیم.

 

برای مثال کودکی را در نظر بگیرید که علاقه زیادی به تماشای کارتون و تلویزیون دارد. حتی شاید همین علاقه باعث شود نتواند به خوبی به تکالیف مدرسه‌اش رسیدگی کند.دراین هنگام اگر پدر و مادر بخواهند از دید خود کودک به این موضوع نگاه کنند یکی از مواردی که به ذهن شان می رسد این است

 

که او با تماشای تلویزیون به نوعی از بعضی واقعیت‌ها فرار می کند، یکی از دلایلش هم این است که در دنیای تحصیلی و مدرسه خیلی موفق نیست. بنابر این دوست ندارد در دنیایی که احساس شایستگی نمی کند قرار داشته باشد و سعی میکند به نوعی ازآن فرار کند. وقتی کودک احساس شایستگی و توانایی داشته باشد انگیزه‌اي پیدا میکند تا بیشتر تلاش کند.

 

بنابر این والدین برای داشتن رفتار همدلانه با فرزندشان و تقویت توانایی‌هاي او در هر زمینه‌اي ابتدا باید در او احساس شایستگی بیشتر به وجود بیاورند، نه این‌که وی را به زور وادار به انجام کاری کنند.حتی اگر کودک در زمینه‌اي هم ضعفی داشته باشد باید با وارد شدن در دنیای او مشکل تشخیص داده شود. این همان رفتار همدلانه‌اي است که در هر موردی میتواند نتیجه بدهد و ثمربخش باشد.

 

این موضوع یک فرمول ساده دارد و آن این است که والدین ابتدا از دنیای خود خارج شوند و با وارد شدن در دنیای کودک بدون داشتن حس دلسوزی زیاد و برعهده گرفتن مسوولیت‌هایش با او همراه شوند، ضمن این‌که هر جایی کودک احساس ضعف می کند به او احساس شایستگی بدهند. به این ترتیب کودک به‌تدریج در همان زمینه‌هایي که ضعف داشته احساس توانمندی بیشتری می کند.

 

انعطاف و تغییر رفتار والدین

یکی از راهکارهای دیگری که میتواند دراین زمینه به والدین کمک کند این است که سعی کنند گاهی اوقات حس مالکیت نسبت به فرزندشان را کمتر و طوری از او تقاضای کنند یا موردی را برایش توضیح دهند انگار برای بچه دیگری اینکار را انجام می‌د‌هند.

 

ما همه ی این کارها را برای بچه دیگران به‌گونه‌اي انجام میدهیم تا به او توهین نشود یا احساس بدی در او به وجود نیاید، مثلاً اگر درسش را نمی خواند با مهربانی علت را جویا می شویم یا اگر می خواهیم مساله‌اي را برایش توضیح دهیم

 

اینکار رابا مهربانی و صبر و حوصله زیاد انجام می دهیم، در صورتی که گاهی فرزند خودمان رابه هزاران ضعف و کمبود و بی‌توجهی متهم می کنیم و هنگام توضیح هر موضوعی برای او بارها سرش داد می زنیم یا با عصبانیت و بی‌حوصلگی دوست داریم هرچه زودتر وی را متوجه حل مساله یا هر موضوع دیگری کنیم.

 

توجه داشته باشیم گاهی اوقات با دور کردن منیت خود از فرزندمان باعث به وجود آمدن همدلی، مهربانی و صمیمیت بیشتری با او می شویم ولی با داشتن حس مالکیت و منیت نمی توانیم هیچ فضای خصوصی‌اي برایش قائل شویم.به علاوه به این ترتیب میتوانیم فرزندمان را درک کنیم، در صورتی که در بسیاری موارد انتظار داریم او ما را درک و مطابق میلمان رفتار کند.

 

دراین مواقع نیز مشکل این است که والدین نمی توانند به فرزندان خود اجازه بدهند از دایره ابتدایی موجود بین خودشان و کودکتازه‌متولدشده خارج شود.توجه داشته باشیم هر زمان والدین فرزندشان را جدا از خود ودر واقع «دیگری» ببینند «همدلی» بیشتری هم با او خواهند داشت، در غیر این صورت نمی توانند «هویت» مستقلی به فرزندشان بدهند و به این ترتیب احساساتی مانند خشم، خشونت یا خوشحالی کودک را هم درک نمی کنند.

 

این موضوع بزرگ‌ترین مشکلی است که بین والدین و فرزندانشان وجوددارد چون نمی توانند از انها جدا شوند.بعضی پدر و مادر ها به شدت از فرزندشان حمایت میکنند و وی را مانند «خود»‌شان میبینند، نه موجودی مستقل و حتی گاهی بجای او گریه می کنند، مشق می نویسند و همه ی کارهایش را انجام میدهند. بعضی دیگر هم فکر میکنند فرزندشان باید همیشه به حرف‌هایشان گوش بدهد و خودرا صاحب و مالک فرزندشان می دانند و به این ترتیب وی را وادار به انجام خواسته‌هاي خود میکنند.

 

گفت‌ و گوی همدلانه و موثر

برای داشتن صمیمیت و تعامل بیشتر با کودکان بهترین کار گفت‌وگوی موثر با آنهاست. مصاحبه نیز باید شرایط خاصی داشته باشد. ابتدا هردو طرف باید اجازه صحبت کردن داشته باشند و هنگام مصاحبه حتماً سوال کنند، مثلاً وقتی پدرومادر می خواهند بدانند چرا فرزندشان خوب درس نمی خواند باید ابتدا از او سوال کنند: «عزیزم! به من می گویی بنظر خودت چرا توجهی به درس نداری و نمی تواني نمره‌هاي خوبی بگیری؟» کودک هر جوابی بدهد پدر و مادر ها باید با پذیرش و همراهی او متوجه خواست واقعی‌اش شوند.

 

وقتی والدین نمیتوانند کوچکترین احساس مسوولیتی به فرزندانشان بدهند لذتی هم از کارهایی که انجام میدهند، نمی برند. در گفت‌وگوی همدلانه تمام مراحل حل مساله رابا کودک طی میکنیم. این مصاحبه و طرح سوالات باعث رشد بیشتر بخش کورتکس مغز میشود و میتواند بخش‌هاي هیجانی دیگر مغز را هم بیشتر نظارت کند.

 

در واقع هرچه بخش سلول‌هاي خاکستری مغز بیشتر رشد کند، ارتباط بیشتری را هم با بخش هیجانی مغز پیدا خواهد کرد و قادر به بازرسی بیشتر آن خواهد بود.این موضوع با حرف زدن آسان‌تر اتفاق می‌افتد. بخش کورتکس مغز تا 25 سالگی رشد می کند و با توجه به این‌که فرد در دوران رشدش بیشتر

 

به چه فعالیتی مشغول باشد، همان قسمت هم بیشتر رشد خواهد کرد.بنابر این وقتی بتوانیم با کودک در حد و اندازه فهم و درک خودش صحبت کنیم و از خود او بخواهیم مشکلش را تعریف یا درباره آن صبحت کند، کم‌کم خودش هم روش‌هاي حل مساله را یاد میگیرد و می تواند به تنهایی از پس آن ها بربیاید.

 

تربیت سازنده، روشی است که در آن رشد کودکان تقویت و رفتار آنان به گونه اي سازنده و بی ضرر مدیریت می شود. این شیوه براساس ارتباط خوب و توجه مثبت به کودکان، برای کمک به رشد آنان پایه ریزی شده است. کودکانی که با شیوه تربیت سازنده پرورش می‌یابند احتمال رشد مهارت ها و ایجاد احساس خوب نسبت بخود در آن ها بیشتر و احتمال بروز مشکلات رفتاری در آن ها کمتر است.

 

پزشک اکرم منتظرالظهور، مشاور و روان‌شناس، نکات جالبی برای تربیت کودک مطرح کرد که در ادامه میخوانید.لازم است والدین بدانند هنگامیکه مشکلی رخ می دهد چه باید بکنند. از روشهای مختلف برای اداره مشکلات رفتاری کودکان اطلاع داشته باشند، مهارت تشویق رفتار مطلوب در کودکان را بدانند ودر صورت نیاز بتوانند رفتارها و مهارت هاي جدید رابه کودکان آموزش دهند.

 

اصول تربیت کودک آماده کردن یک محیط امن و مورد علاقه

بعلت این‌که حوادث خانگی یکی از علل آسیب در کودکان خردسال است، داشتن محیطی امن که کودک بتواند ضمن جست و جو، بازی و سرگرمی از آسیب دیدگی مصون باشد، ضروری بنظر می رسد.

 

خانه اي پر از اشیاء جالب برای کودک مانند وسایل آشپزخانه، کنجکاوی کودک و رشد زبانی و قوای هوش وی را تحریک خواهدکرد و وی را سرگرم و فعال نگه داشته و احتمال بدرفتاری وی را کاهش می دهد. کودکان نیاز به نظارت مناسب دارند بدین معنی که بدانید کودک کجاست و چه کاری انجام می دهد «نظارت غیرمستقیم».

 

ایجاد محیط یادگیری

والدین لازم است در معرض کودکان باشند. این بدان معنی نیست که همیشه با کودک خود باشید بلکه منظور آن است که در هنگامیکه کودک به کمک یا مراقبتنیاز دارد در معرض او باشید. در حقیقت کیفیت زمان مهم است نه کمیت بودن با کودک.

 

انضباط

انضباط به معنی ثبات در رفتار با کودک است. یعنی به یک رفتار کودک در زمان و مکان هاي مختلف واکنش یکسان نشان دهیم. هنگام بدرفتاری کودک و آموزش به کودکان برای ارایه رفتار قابل قبول، وقتی والدین از انضباط قاطعانه استفاده کنند، کودکان می آموزند مسئولیت رفتار خودرا بپذیرند، از نیازهای دیگران آگاه شوند و بازرسی بر خویش را افزایش دهند.

 

پدر و مادر شادی باشید

وقتی نیازهای شخصی شما مانند ارتباط صمیمانه، همراهی، تفریح و… برآورده شود پدر یا ماردبودن آسانتر می شود. این به این معنی نیست که کودک بر زندگی شما تسلط داشته باشد. اگر نیازهای شخصی شما بعنوان یک بزرگسال برآورده شود دلير بودن، ثبات داشتن ودر معرض کودکان بودن برای شما آسانتر می شود.

 

مدیریت رفتار نامطلوب

همه ی کودکان لازم است یاد بگیرند که حدود و قوانین را بپذیرند و ناکامی خودرا هنگامیکه به خواسته هاي خود نمی‌رسند بازرسی کنند. مدیریت این موفقیت ها برای والدین ممکن است پردردسر باشد، اما روشهای مثبت و موثری وجوددارد که به کودکان کمک می کند بازرسی بر خویش «خویشتن داری» را یاد بگیرند. هنگامیکه والدین برای بدرفتاری کودکان از پیامد های فوری، مستمر و قاطع استفاده کنند کودکان نظارت بر خودرا می آموزند.

 

روش های اداره مشکلات رفتاری کودکان

قانین واضح وضع کنید: کودکان نیاز به تعیین حدود دارند تا بدانند که از آن ها چه انتظاری دارند و چگونه باید رفتار کنند. چند قانون اصلی برای خانه «4 یا 5 قانون» می تواند کمک کننده باشد. قوانین باید به کودکان بگویند چه کاری انجام دهند نه این‌که چه کاری انجام ندهند.

 

برای مثال: درخانه آرام راه برو! قوانین اگر ساده باشند، انجام آن ها آسان باشد و بتوان پیامدی برای آن در نظر گرفت خیلی نتیجه بهتری خواهدداشت، سعی کنید کودک را در تصمیم گیری برای قوانین خانواده شرکت دهید.شما می‌توانید یک جلسه خانوادگی داشته باشید ودر مورد برخی قوانین با خانواده خود تصمیم گیری کنید.

 

در ابتدا برای شروع، تعداد کمی قانون در نظر بگیرد.

اطاعت از قوانین باید آسان باشد.

قوانین باید به‌ صورت مثبت بیان شود.

قوانین باید ساده باشد.

قوانین باید قابل تقویت شدن باشند.

 

اگر هیچ کس در خانه قوانین را رعایت نمی کند انتظار نداشته باشید که کودک شما اینکار را انجام دهد.از بحث مستقیم برای برخورد با قانون شکنی استفاده کنید: بهترین مورد بحث مستقیم هنگامی است که کودک گاه گاهی یکی از قوانین اساسی خانه را فراموش می کند. اینکار شامل جلب توجه کودک گفتن مشکل به کود،

 

توضیح مختصر با تقاضای از کودک برای انجام یک رفتار مناسب است و سپس با رفتار مناسب باید تمرین شود.برای مثال: مریم تو داری در خانه می دوی، ممکن است چیزی را بشکنی، قانون ما در مورد راه رفتن در خانه چیست؟ حالا به من روش صحیح راه رفتن در خانه را نشان بدهد، برگرد بطرف در و دوباره شروع کن!

 

برای این‌که بحث مستقیم را موثرتر کنید کودک را وادار کنید که رفتار صحیح را دوباره تمرین کند.نادیده گرفتن: برای مواجهه با مشکلات رفتاری استفاده می شود. برای کودکان 1 تا 7 سال نادیده گرفتن به معنی توجه نکردن عمدی به کودک، به هنگام بروز مشکلات رفتاری کوچک است مانند گریه کردن، گفتن کلمات زشت و …

 

هنگامیکه یک رفتار را نادیده میگیرید به کودک نگاه نکنید و با او صحبت نکنید. کودک ممکن است در ابتدا شلوغ کند و سعی در جلب توجه شما داشته باشد، درصورت لزوم روی خودرا برگردانید و دور شوید، سعی کنید آرام باشید، درصورت نیاز چند نفس آرام و عمیق بکشید.

 

نادیده گرفتن را تا زمانی که مشکل رفتاری ادامه دارد ادامه دهید و هر زمانی که کودک مشکل رفتاری را متوقف کرد وی را تحسین کنید و مشکلات جدی‌تر مثل آسیب رساندن به دیگران یا تخریب اشیاء را نادیده نگیرید.

 

دستور دادن: اغلب مشاهده می شود والدین دستوراتی به کودکان خود می دهند که به اسانی نمی توانند آن ها را انجام دهند. دستوراتی که موثر واقع نمی‌شود دارای یکی از این خصوصیات هستند:

 

1- دستورات زنجیره اي: در دستورات زنجیره اي چندین دستور دریک زمان به کودک داده می شود «مثال: لباست را بپوش، دندان هایت را مسواک بزن، موهایت را شانه کن، و بیا صبحانه بخور»، در حالی‌که کودک هنوز توانایی به خاطر سپردن همه ی آن ها را ندارد. پس بهتر است دستورات به بخش هاي کوچکتری تقسیم شود و هر بخش رابه تنهایی و جداگانه از کودک بخواهید انجام دهد.

 

2- دستورات مبهم: دستوراتی که واضح نیستند. مثلاً بچه خوبی باش. درواقع کودک ممکن است نداند که واقعا چه چیزی از او خواسته می شود. بهتر است مثلاً به کودک گفته شود: اسباب بازی هایت رابا برادرت مشترک استفاده کن.

 

3- دستورات سوالی: در اینگونه دستورات از کودک پرسیده می شود که آیا اینکار را انجام می دهد؟ و درواقع مستقیما به او دستور انجام کاری داده نمی‌شود. مثال: آیا دوست داری که همین حالا اتاقت را تمیز کنی؟ دراین مورد کودک لجباز به سادگی می تواند بگوید نه.

 

4- دستوراتی که به دنبالش دلیل و منطق آورده می شود: مثال: اسباب بازی ها را بردار، چون مادربزرگت این جا می آید و تو می‌داند که او خانه تمیز را دوست دارد! مشکل در این جا این است که کودک ممکن است دستور اصلی را فراموش کند.

 

با پرهیز از این نوع دستورات و رعایت اصول زیر می توان انتظار داشت که کودک دستورات شما رابا احتمال بیشتری انجام دهد:توجه کودک رابه خود جلب کرده و قبل از دادن دستور، با او تماس چشمی برقرار کنید.با صدای محکم و قاطع با کودک صحبت کنید، البته صدایتان بلند و خشن نباشد.دستوری به کودک بدهید که خاص و ساده باشد.

 

از ژست هاي فیزیکی بطور مناسب استفاده کنید «مثلاً به جاییکه باید اسباب بازی را بگذارد اشاره کنید».از دستورات مثبت بجای دستورات منفی استفاده کنید.اطاعت از دستور را پاداش بدهید.

 

نکته: خانه اي پر از اشیاء جالب برای کودک مانند وسایل آشپزخانه، کنجکاوی کودک و رشد زبانی و قوای هوش وی را تحریک خواهدکرد و وی را سرگرم و فعال نگه داشته و احتمال بدرفتاری وی را کاهش می دهد.

 

نکته: بهتر است دستورات به بخش هاي کوچکتری تقسیم شود و هر بخش رابه تنهایی و جداگانه از کودک بخواهید انجام دهد.

 

نکاتی درباره صحیح رفتار والدین و فرزندان | آموزش رفتار پدر و مادر با فرزندان