پارس ناز پورتال

نگاهی به اوضاع سلامت روانی جامعه ایران

نگاهی به اوضاع سلامت روانی جامعه ایران

نگاهی به اوضاع سلامت روانی جامعه ایران 

ناهنجاری هاي اجتماعی در جامعه ایران این روزها روز به روز در حال افزایش هست, امار قتل و تجاوز بسیار چندان شده هست و خبرهای لزرش دهنده همۀ روزه در رسانه ها منتشر میشود. تب یکی از علائم مهم وجود عفونت و انواع مریضی هاي جسمی هست. خیلی از دشواری های بدنی علامت دارند و فرد را از ابتلا به نوعی نقص و مریضی مطلع میکنند, اما درمورد مریضی هاي روانی چگونه؟ وقتی در مدرسه تحقیر میشوید, وقتی در منزل مورد سرزنش قرار میگیرید

 

یا حتی مورد اذیت کلامی و غیره قرار میگیرید بخشی از روان شما از سلامت خارج می‌شوید. برقراری ارتباط هاي دختران و پسران در جامعه اي که این نوع ارتباط را نابود میبیند یک تنش روانی به دنبال دارد و حتی برقرار نکردن این ارتباط نیز خود تبعات روانی به دنبال دارد.

 

به بیان دقیق تر هر کاری که میکنیم و هر کاری که نمیکنیم به سلامت روانی مان ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم دارد. حتی کیفیت خواب و خواب هایي که میبینیم هم روان ما را دچار تغییر می‌کند.تعاملات روانی انسان بسیار فراتر از تعاملات جسمی هست و هنوز با وجود ترقی هاي بی شمار علم پزشکی و روان شناسی,

 

شمار زیادی از جنبه هاي روانی رفتارهای انسان قابل تحلیل و پیش بینی نیست. چه بسا انسان هاي به ظاهر سالمی که یک باره دچار فتارهای جنون آمیز شده و مرتکب قتل و تجاوزهای فجیع می‌شوند. همانند اش در جهان کم نیست.در کشور ما هم هر از گاهی رخدادی جامعه را در بهت و نگرانی فرو میبرد.

 

وضعیت سلامت روانی در جامعه

تجاوز و قتل کودکان خردسال به دست افرادی به ظاهر بی اذیت که اغلب متاهل و صاحب فرزند نیز میباشند, چیزی نیست که به یک باره رخ داده باشد. درواقع چالش این افراد سال ها پیش تر نخست شده و در روح و روان آنها ریشه دوانده و انها را تبدیل به دیوهای انسان نما کرده هست.

 

اینها گاهی با هیچ علامتی قابل تشخیص نیستند. تب ندارند, درد ندارند ولی به خود, نزدیکان و خانواده شان اذیت میرسانند و در مواردی مرتکب اعمالی می‌شوند که گاهی کام میلیون ها نفر را تلخ میکند.بازبینی رخدادهای این چنینی هست که نشان می‌دهد, روان جامعه تب دارد. شمار زیادی از مردم- دست کم یک چهارم کل افراد

 

جامعه به گواه آمار رسمی مبتلا به انواع اختلالات روانی میباشند; از افسردگی و اضطراب بعنوان شایع‌ترین مریضی تا خشم و انتقام, خودآزاری و دیگرآزاری. احتمالاً همین روانِ تب دار هست که موضوعات پیش پا افتاده اي مثل کشمکش بر سر جای پارک و حق تقدم در رانندگی را میتواند به انواع فحاشی ها, توهین ها و دعواهای خونین منتهی کند. نگویید که شما همۀ تجربه نکردید

 

آمارهای اختلالات روانی ایرانیان: قدیمی و متناقض!

براساس نتایج طرح پیمایش ملی سلامت روان که دست کم 6 سال پیش انجام شده و با وجود گذشت زمان و از دست دادن اعتبار علمی, همواره مورد استناد مسئولان نهادهای متولی سلامت روان قرار می‌گیرد, بین 23 تا 25 درصد مردم کشور دچار دست کم یکی از انواع اختلالات روانی میباشند. یعنی از هر 4 نفر یکی!

 

آمار قابل توجهی هست. برخی از روانپزشکان و اساتید این حوزه حتی این رقم را بیش از 30 درصد عنوان میکنند. وزیر بهداشت, درمان و تعلیم پزشکی اردیبهشت سال جاری, نسبت به افزایش جدی مریضی هاي اعصاب و روان در کشور و انکار مسئولان و مردم, ابراز نگرانی کرد و تنها راه پیشگیري از آن را توانمند شدن مردم دانست.

 

هم‌چنین, احمد جلیلی, رییس انجمن علمی روانپزشکان ایران نیز چندی پیش, از آمار متوسط 23 درصدی بیماران مبتلا به انواع مریضی هاي روحی و روانی خبر داد. به قول وی, افسردگی, استرس و پرخاشگری رتبه هاي اول تا سوم شایع‌ترین مریضی هاي روانی کشور به شمار می‌آیند.

 

این آمارها و ابراز نگرانی ها در حالی عنوان میشوند که از یک سو سیستم سلامت کشور, درمان محور هست و کمتر جلوگیري, آگاهی رسانی و غربالگری را مورد دقت قرار میدهد و از جانب دیگر فرد مبتلا به اضطراب روانی در صورت مراجعه به دکتر به سرعت توسط جامعه تهمت و برچسب میخورد. یعنی عموم مردم

 

از مراجعه به روانپزشک و روان‌شناس اجتناب می‌کنند و در عین حال سیستم بهداشت و درمان هم تا وقتی بیماران به آنها مراجعه نکنند, به سراغ شان نمیرود.این در حالی هست که روانپزشکان, انجام غربالگری و پیمایش مستمر را از برترین راهکارهای شناسایی بیماران اعصاب و روان عنوان میکنند.

 

به علاوه اینکه, ریشه یابی عوامل ابتلا به اختلالات روانی و رسیدگی به آن, افزایش مداخلات پیشگیرانه برای افراد پرریسک و تحت پوشش بیمه قرار دادن درمان بیماران مبتلا به این اختلالات می‌تواند بعنوان یک بسته حمایتی در کشور طراحی و اجرا شود.

 

عوامل مهم و علامت هاي اضطراب روانی

با نگاه به اقشار درگیر اختلالات روانی می‌توان برخی عوامل کارساز در بروز این اختلالات را شناسایی کرد. براساس یافته هاي طرح پیمایش ملی سلامت روان, افسردگی در زنان, شهرنشینان, بیکاران, افراد طلاق گرفته یا کسانی که از یکدیگر جدا شده, اما هنوز به طور رسمی طلاق نگرفته اند, کسانی که همسر خود را از دست داده اند و عده اي که از وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایینی برخوردارند به طور معناداری بیش از سایرین هست.

 

در این تحقیق ملی آمده هست که تنها 40 درصد بیماران افسرده برای دریافت خدمات درمان مراجعه میکنند و 60 درصد افراد افسرده برای درمان مراجعه نمی‌کنند و یک سوم این افراد به درمان ها سنتی و طب مکمل از جمله عطاری ها, طب سوزنی, دعانویس و غیره روی آورده و از درمان هاي استاندارد پزشکی محروم می مثل.

 

نکته مهم در این خصوص این هست که با و جود شیوع بالای افسردگی و مریضی هاي روانی در جمعیت کشور, حدود 50 درصد از مبتلایان به این اضطراب روانی که می‌تواند اساس ساز برخی صدمه هاي اجتماعی هم باشد برای درمان مراجعه نمیکنند; زیرا از مریضی خود آگاهی نداشته یا خود را مریض نمیدانند.

 

به قول دکتر عباسعلی ناصحی, روانپزشک و مدیر کل سابق دفتر سلامت روان وزارت بهداشت, تمام مبتلایان اختلالات روان در ایران نیازمند پادرمیانی و درمان میباشند, در حالیکه در عمل, حداکثر 20 درصد این افراد, دست کم درمان هاي لازم را دریافت میکنند که خاطر این فرمایش به دلایلی هم چون خرج بالای درمان, فقدان پوشش بیمه اي, دسترسی نداشتن به متخصص روانپزشک و ترس از تهمت مریضی و ناآگاهی از مریضی هست.

 

به قول روانپزشکان, میزان خواب شبانه, انرژی هرروز, وضعیت ظاهری و آراستگی افراد, شغل و میزان علاقه مندی فرد به آن, میزان موفقیت افراد در جایگاه و رده سنی که در آن قرار دارد, خلق و خو, نحوه رفتار اجتماعی در جامعه و محل کار, افت تحصیلی, میزان شادی, غم و اندوه و غیره,

 

از جمله علامت هایي در ظاهر کم اهمیت یا بی اهمیت هست که افزایش یا کاهش غیرعادی و مستمر در هر یک از انها اساس ساز ابتلا به مریضی هاي روحی و روانی خواهدبود.از سال 1393 و هم زمان با اجرای طرح دگرگونی سلامت در کشور, بسته حمایتی سلامت روان توسط وزارت بهداشت طراحی و اجرا شد

 

که براساس آن طی سه سال قبل بالغ بر 1200 تخت روانپزشکی به بیمارستان هاي عمومی کشور اضافه شده هست و همین طور با استقرار کارشناسان مراقب سلامت در مرکز بهداشتی و درمانی دولتی, ارائه خدمات تشخیص زودرس اختلالات سلامت روان و اختلالات مرتبط با سوءمصرف مواد «غربالگری» و ارجاع به دکتر در حال انجام هست.

 

گرچه به نظر میرسد این میزان کار انجام شده نیز برای بهبود وضعیت تب دار روان افراد جامعه بسیار ناکافی هست و هر روز صفحه حوادث روزنامه ها و خبرگزاری ها باردار انتشار اخباری وخیم و فاجعه آمیز از اعمال یک یا چند مریض روانی درمان نشده هست! احتمالا وقت آن رسیده که وزارت بهداشت

 

بعنوان متولی اصلی سلامت جامعه, شامل سلامت جسم و روان, با مشارکت دستگاه هاي ذی ربط به جای تاکید بر درستی آمار و عملکردهای خود, گرد و خاک شش, هفت ساله نشسته روی «لایحه سلامت روان» را پاک کند و با ایجاد پشتوانه هاي قانونی و بسترهای بهداشتی و درمانی لازم, در چهار سال آینده دولت میانه روی, فکر و عملی متحولانه به حال وضعیت روان افراد جامعه اتخاذ کند.