پارس ناز پورتال

وبلاگ نویسی در ایران فراموش شده

وبلاگ نویسی در ایران فراموش شده

وبلاگ نویسی در ایران فراموش شده 

وقتی پای اینترنت به میان آمد سر و کله چت روم های معروف یاهو و وبلاگ نویسی هم پیدا شد و وبلاگ نویسی برای تولید محتوا در جامعه بسیار موثر است تا اینکه شبکه های اجتماعی به میان ما آمدند. همگام با افول فراغت مردم از کار و غیره، وبلاگ نویسی هم‌پیوسته کم‌تر و کم‌تر شد تا جایی که باید وضعیت کنونی وبلاگستان فارسی را به خواب زمستانی بسیار عمیق تشبیه کنیم.

 

طی چند روز آتی در پی پیش نوشتار این مطلب، سر به هر وبلاگی زدیم یا تعطیل‌شده بود، یا آخرین به‌روزرسانی‌شان به چندین سال قبل برمی‌گشت. عملا، پویاترین وبلاگ‌ها و قوی‎‌ترین وبلاگ نویسان این جامعه، خواه یا نا خواه خود را از وبلاگستان زبان فارسی حذف کرده‌اند.

 

دلیل این‌همه کم‌لطفی به وبلاگ نویسی فارسی نیز تا حدودی مشخص است؛ با نگاهی عمیق به فعالیت‌های روزانه‌ی ملت ایران، اغلب اوقات فراغتشان صرف شبکه‌های به‌اصطلاح اجتماعی می‌شود. شبکه‌هایی که مطلقا تولید محتوا چندانی انجام نمی‌دهند و در این شرایط مطالب سطح پایین و عموما کذب، با ضمیمه‌های تصویری و نقل‌قول‌های نامتعارف، با کمک آنچه به آن تکنولوژی می‌گویند، بازنشر پررونقی دارند.

 

در این پست، وقایع و کذائب و مصائبی را که بر جان دوران طلایی فعالان وب فارسی افتاد، موشکافی می‌‌کنیم! امید است رشد و نمو وبلاگ‌های جدید شرایط فعلی جامعه‌ی فرهیختگان را دستخوش تغییراتی کند تا بازهم شاهد مطالب اختصاصی وبلاگ نویسان فارسی‌زبان باشیم. چیزی که وبلاگستان دوست‌داشتنی ما را با آن فضای گرمش به سرمای کنونی کشاند، به شرح ذیل است:

 

هجوم فرهنگی یا سلب تفکر از ما؟
توییتر، فیس‌بوک و دیگر شبکه‌های تحت وب، در کنار شبکه‌های تازه متولدشده‌ای نظیر تلگرام، وارد عرصه‌ی زندگی روزمره‌ی ما شدند و روزی هم از آن حذف خواهند شد، اما آنچه حائز اهمیت است، کمرنگ شدن فرهنگ غنی و خالص وبلاگ نویسی طی نیم دهه‌ی اخیر است.

 

اصلا به این فکر نکنید ما می‌گوییم سرگرمی و چت و گفتگو ریشه‌های فرهنگی ما را از بیخ و بن خشک می‌کند! لپ کلام ما همان التماس تفکر همیشگی است. نمی‌گوییم صرف اوقات در این اماکن وقت تلف کردن است، اما همه‌چیز به نوع کاربری ما برمی‌گردد.

 

طی چند سال اخیر، استفاده بی‌رویه از شبکه‌هایی نظیر تلگرام به‌جایی رسیده که هر کاربر بهانه‌‌ای انحصاری برای خودش دست پا کرده. هرچند اغلب اجتماعی بازها، بر این نکته همفکر هستند که ما در این جامعه به کسب مطالب علمی می‌پردازیم.

 

بااینکه حرف تاثیر گذاری است اما همه‌ی ما می‌دانیم در مجمعی که تمامی کانال‌های آن تنها به دنبال جلب کاربر بیش‌تر هستند، جویای علم بودن مثل یافتن سوزن در انبار کاه است.

 

کانال‌ها، قلب تپنده‌ی تلگرام هستند. آن‌ها به‌رغم تعداد نجومی اعضایشان، کم‌تر تلاشی را به تولید محتوا تخصیص می‌دهند. چنین افعالی عموما به تولید مطالب سطحی و ساده منتهی می‌شوند که بیش از افزایش بار علمی مخاطبان خود، تصمیم دارند با استفاده از عکس و فیلم و نقل‌قول‌های بامزه و تا جایی تعجب‌برانگیز، آن‌ها سرگرم کنند تا فکر خروج از کانال به سرشان نزند.

 

دریغ است که به علت سرعت‌بالای انتقال داده‌ها در این شبکه‌ها، میزان بازنشر مطالب کذب و دروغ بسیار زیاد است.

 

نان درآوردن یا سقوط آزاد؟
از روزی که وبلاگستان زبان فارسی کلید خورد، کرم‌هایی برای بلعیدن سرمایه‌ی تفکر وبلاگ نویسان خبره متولد شدند؛ آن‌ها مطالب ناب و درجه‌یک وبلاگ‌ها و سایت‌هایی که بر تولید محتوا متمرکز هستند را از گوشه‌کنار وب جمع می‌کنند، سئو کاری کرده و روی سایت خودشان آپ می‌کنند و متاسفانه پول خوبی هم به جیب می‌زنند.

 

این دسته از کاربران که ما آن‌ها را کرم‌های رسانه‌ای می‌خوانیم زاد و ولد سریع و انبوهی دارند و متاسفانه به‌طورکلی نویسندگان بومی و خوش‌فکر را به مرز نابودی می‌کشانند. نقض کپی‌رایت، در حال حاضر با رشد شبکه‌های اجتماعی بیش‌ازپیش نیز شده است.

 

در حقیقت اگر یک وبلاگ از همین حالا دست‌به‌کار شود و شروع به تولید محتوا کند، احتمالا تا چند روز آینده مطالب آن به طرز عجیبی بر روی وب سایت‌ها و کانال‌های محبوب آپ می‌شوند و هیچ لینکی به مبدا آن ارسال نمی‌شود، گویا لینک کردن گناه کبیره است!

 

مثلا هنگامی‌که می‌نویسند «به نقل از گجت نیوز» پیوند سایت مبدا را درج نمی‌کنند تا خدای‌نکرده فردی وارد آن شود و رتبه‌اش افزایش پیدا کند!

 

این داستان برای کانال‌های تلگرامی و پست‌های فیس‌بوکی و توییتری نیز صدق می‌کند. درنهایت، همین موضوع باعث شده اگر نهادی هم بخواهد به‌طور انحصاری محتوا تولید کند پس از مدتی دلسرد شود.

 

افزایش بازدید خام با شبکه‌های اجتماعی؟ زهی خیال باطل!
وب مسترها و وبلاگ نویس‌ها گسترش فضاهای اجتماعی را فرصت تلقی می‌کنند تا شاید بتوانند با داشتن اکانت‌های پربازدید و لایک خور، تعامل بیش‌تری با مخاطبان خود برقرار کنند و آمار بازدید خود را بهبود بخشند؛ اما متاسفانه این کار ثمری جز اتلاف وقت و هزینه ندارد.

 

شبکه‌های اجتماعی، طوری طراحی‌شده‌اند تا مخاطبان را ساعت‌ها مبهوت خود کنند و بر این اساس پیوند به خارج از شبکه امکان‌پذیر نیست و اگر هم‌چنین قابلیتی وجود داشته باشد کم‌تر کاربری را می‌بینیم که به سمت آن کشیده شود. مثال بارز این‌گونه از اماکن، عبارت است از اینستاگرام که تنها راه پیوند به خارج همان یک لینک در قسمت پروفایل است.

وبلاگ نویسی در ایران فراموش شده

وبلاگ نویسیبه‌طورکلی، غریزه‌ای صفحات اجتماعی به‌گونه‌ای است که ما را مجاب می‌کند ساعت‌ها در آن وقت بگذرانیم، بدون آنکه چیز تازه‌ای بیاموزیم یا بیاموزانیم.

 

از طرفی دیگر، باسابقه‌ی بسیار بدی که وب مسترها و وبلاگ نویس‌ها از طریق تبلیغات بر جای گذاشته‌اند، کاربر از هراس اینکه با چندین صفحه‌ی پاپ آپ غیر مرتبط رو به رو شود، کم‌تر به پیوند‌های خارجی علاقه‌ نشان می‌دهند.

 

رکود تکنیکی، سرعت‌پایین، کیفیت بد
طراحی سایت در ایران یک حفره عمیق و تاریک برای تاریخ وب است. گفتن مسائل حول این موضوع در یک یا چند خط جایز نیست چراکه وضع ما بدتر از چیزی است که فکرش را بکنید. بر رغم پیشرفت‌های اخیر بخش طراحی وب، شاید آن‌چنان‌که باید و شاید نمی‌توانیم کاربران را راضی به کلیک کردن کنیم.

 

طراحی‌های سنگین و غیر جذاب، با مکمل مطالب زرد و بی‌کیفیت که حتی در سایت‌های بزرگ نیز دیده می‌شود عواملی شده تا کاربران به شبکه‌های اجتماعی پناه بیاورند.

 

طراحی‌های بسیار بد و غیرحرفه‌ای، تقریبا جذب کاربر از شبکه‌های اجتماعی را برای ما به امری غیرممکن بدل کرده چراکه هر چه تلاش کنیم، کاربران از کلیک کردن ممانعت می‌کنند.

 

جا دارد ضمن تقدیر از تلاش سرویس‌های مطرح وبلاگستان ایران، از آن‌ها علت و معلول و کم‌کاری در افزایش تکنیکی را جویا شویم. به‌راستی چرا در این چند سال اخیر پیشرفت به خصوصی را در نامی‌های حوزه‌ی وبلاگ نویسی نظیر بلاگفا و میهن بلاگ و … شاهد نیستیم؟ لابد صرف ندارد!

 

کمبود امکانات، ترس از سرمایه‌گذاری
حرفه‌ای‌ها این را کاملا درک می‌کنند. فرض کنید تیمی متشکل از چندین متخصص خبره در اختیاردارید و اقدام به تولید محتوا درزمینه‌ی به خصوصی می‌کنید.

 

در این حالت، چندین و چند مانع ریز و درست رو به روی شما قد علم می‌کنند. حرفه‌ای بودن خودش بسی دشوار است، حالا تصور کنید امکانات لازم در اختیارتان نیست، کسی به مطالب علمی توجهی ندارد، کپی‌رایت از معنا مفهوم دقیقی برخوردار نیست و حتی بااین‌همه، بلاگر و وردپرس در لیست بلندبالای سرویس‌های فیلتر شده قرار دارند!

 

شبکه‌های اجتماعی 2 – وبلاگ نویسی 0
حدود شش هفت سال پیش، شبکه‌های اجتماعی به پایگاه اینترنتی تشبیه می‌شدند که کاربر برای استفاده از آن ملزم به ورود از طریق کامپیوترهای دسکتاپ و غیره بود، اما در حال حاضر قضیه کاملا متفاوت است. گوشی‌های هوشمند به یار و یاور همیشگی ماه تبدیل‌شده‌اند و آنچه بیش‌ازپیش عاشقش شده‌ایم سرعت در رسانه‌هاست.

 

سرعت‌پایین در کنار طراحی بهینه نشده برای گوشی‌های هوشمند، عواملی بود تا وبلاگ‌ها به خاطره سپرده شوند. در همین حین، شبکه‌های اجتماعی روزبه‌روز بیش‌تر خودشان را با علایق ما وقف دادند، به تلفن‌های همراهمان نفوذ کردند، ما را از حدومرز رسانه‌ای فارغ کردند و حالا وارد رخت خوابمان هم شده‌اند!

 

از ماست که بر ماست!
بدانید و آگاه باشید این بلایی است که به دست خودمان بر سر وبلاگستان فارسی‌زبان آورده‌ایم! با این اوصاف مطالب شبکه‌های اجتماعی موبایلی که حتی در گوگل ایندکس نمی‌شوند، مخاطبان بسیار بیش‌تری از وبلاگ‌های خشکی‌زده‌ی ما دارند.

 

چرا ما نباید سرویس وبی مناسب برای موبایل داشته باشیم تا کاربران را با لینک‌های مفید آشنا کند؟ حتما منتظریم دیگران برایمان کاری کند. خدا پدر فیدلی را بیامرزد که در آن بحبوحه‌ی کمبود امکانات به دادمان رسید. البته انکارناپذیر است که در سال‌های اخیر سرویس‌های بومی زیادی معرفی شدند اما متاسفانه نتوانستند مانند نمونه‌ی خارجی با کاربران خود ارتباط برقرار کنند.

 

شبکه‌های اجتماعی موبایلی، خوب یا بد سرعت انتقال بالایی دارند و همین موضوع تقریبا وبلاگ‌های فارسی‌زبان را فلج کرده.

 

وبلاگ نویسی روزگاری به گرامی داشتن زبان فارسی یاری می‌رساند، اما در حال حاضر شبکه‌های اجتماعی و کاربران عجول ما با تبر به جان ریشه‌های فرهنگ افتاده‌اند.

 

شایسته بود در سال‌هایی که وبلاگ نویسی وب ایران رونق داشت، قدمی برمی‌داشتیم تا این فرهنگ را برای کاربران خوبمان جاافتاده می‌کردیم. خوب بود به‌جای تسلیم، کمی سعی می‌شد با شبکه‌های اجتماعی رقابت کنیم. درهرصورت، این است حال‌وروز وب ایران!