ماجرای جنایت در مدرسه غرب تهران و واکنش خانواده قربانیان را در ادامه این مطلب از سایت پارس ناز بخوانید .16 میلیون تومان هزینه ثبت نام در مدرسه محل جنایت…
خبر تاسف برانگیز اذيت جنسی دانش اموزان پسر مدرسه معین در منطقه 2 تهران باعث واکنشهای بسیاری شده و جنجال خبری ایجاد نموده است . جالب اینجاست که به گفته خانواده ها شهریه این مدرسه بسیار بالا و نزدیک به 16 میلیون تومان بوده و حالا پسرانشان در این دبیرستان مورد اذيت جنسی قرار گرفته اند.
خانواده قربانیان جنایت در مدرسه ای در غرب تهران، به شدت خشمگین هستند. یکی از اولیای دانش آموزان، تصمیم گرفته بود مدرسه را آتش بزند. او میگوید مدرسه معین مدرسه ای خوشنام بود که برای ثبت نام فرزندم در آن، 16 میلیون تومان هزینه کردم. اظهارات خانواده قربانیان اذيت جنسی دانش آموزان را در ادامه بخوانید…
سه عدد تلفن به دستمان رسيده که نام صاحبان انها را نميدانيم؛ اما ميدانيم از والدين دانش آموزان مدرسه مورد نظر هستند. اولين عدد تلفن را ميگيريم و خانمي عصباني گوشي را برميدارد و ميگويد: «خانم، من نميدانم شما چقدر در جريان اين موضوع هستيد.
از ديروز تا حالا فضاي مجازي از اين ماجرا منفجر شده و هم اکنون خانوادهها درگير مشکلات روحي شدهاند و آنقدر کامنتها ترسناک بودو به بچههای ما توهين کرده بودند که همه ی ما دچار حمله عصبي شدهايم.من اصلا مشکلي با رسانهایشدن ماجرا ندارم و خودم از موافقان رسانهایشدن بودهام؛ ولي تصميمي که گرفته شده، اين است که اصلا گفت و گوها را بايکوت کنيم.
هم اکنون هم هيچ کاري نکنيد، همین حالا خانوادهها دل خوشي از خبرنگاران ندارند و آنقدر حال بدي از اتفاقات اين چند روز و واکنش رسانهای دارند که ترجيح ميدهند فعلاً سکوت کنند. آموزش و پرورش هم بهشدت پيگير اين اتفاقات است. از طرفي اخبار منتشرشده ضدونقيض است و تعداد بچههايي که اذيت شدهاند، هم اشتباه درج شده».
دومين عدد تلفن هم ترجيح می دهد سکوت کند و ميگويد آن ها تنها در انتظار گرفتن حق بچههايشان بودهاند؛ اما حالا بچهها و خانوادهها به خاطر چند اشتباه در مظان اتهام قرار گرفتهاند.مدرسه در يکي از فرعيهای خيابان حضرت ابوالفضل بلوار مرزداران است، يک مجتمع آموزشي بزرگ و غيرانتفاعي و معروف که به گفته اهالي محل خيليها آرزو داشتهاند در آن مدرسه درس بخوانند.
بالاي سردر مدرسه دوربينهای مداربستهای نصب شده که گويا در چند وقت اخير خيلي بکار مسئولان مدرسه نيامده، اما فضاي مدرسه آرام است و خبري از هياهوهاي منتشرشده در روزهاي اخير نيست.
پيرمردي در کمرکش کوچه ايستاده و مدرسه را نگاه ميکند، از او سؤال ميکنم که چقدر درباره مدرسه ميداند و او ميگويد پسرش زمان مديريت آقاي «م» اينجا درس ميخوانده، حدودا پنج سال پيش و حالا از شنيدن خبرها در کانالهای تلگرامي وحشت کرده و آمده تا ببيند اين اتفاق براي بچههای دورههای تحصيلي قبلي مدرسه هم افتاده يا نه.
از پلههای مدرسه بالا ميروم، دو نگهبان با پيراهن مردانه آبي جلوي در نشستهاند، به بهانه ثبتنام فرزند وارد مدرسه ميشوم و ميگويند اتاق معاون آموزشي طبقه بالاست. بالا هم خبري نيست، فضا آرام و به دور از هياهوست و شبيه همه ی مدرسههايي است که سعي ميکنند بهتر از بقيه باشند، روي يک ديوار بنري بزرگ نام شاگردان ممتاز مدرسه و معدلشان درج شده.
دفتر معاون آموزشي هم آرام است اما کسي آنجا نيست.از يکي از کارمندان درباره نحوه ثبتنام سؤال ميکنم و او ميگويد بعد از دو مرحله گفت و گو درباره ثبتنام به ما اطلاع خواهند داد. هيچ مسئله غيرعاديای در مدرسه به چشم نميخورد.
داخل کوچه ميروم و از چند خانه درباره اتفاقات اخير سؤال ميکنم، ساکنان محل ميگويند مدرسه جزء خوشنامترين مدارس است و آدمهای پولدار منطقه فرزندانشان را در مدرسه ثبتنام ميکردند و از شنبه تا دوشنبه مدرسه شلوغ بوده و حتي يکي از خانوادهها ميخواسته مدرسه را آتش بزند…
دوباره داخل مدرسه ميشوم، تا مشخص شود هنوز اقدام به ثبتنام ميشود يا خير. از نگهبان درباره هزينههای ثبتنام ميپرسم و او مرا به امور مالي ارجاع ميدهد، به گفته مسئول مالي مدرسه، هزينه ثبتنام در مدرسه براي پايه هفتم سال گذشته حدود 9 ميليون تومان بوده که براي سال جديد 20 درصد افزايش پيدا خواهد کرد، اين هزينه فارغ از هزينه ناهار و سرويس است و براي آن نيز جداگانه بايد حدود شش ميليون پرداخت شود. فرم ثبتنام را ميگيرم و از مدرسه خارج ميشوم.
افسار از دست ما در رفته ساعت یک ظهر، پدر يکي از دانش آموزان، همان پدري که قصد آتشزدن مدرسه را داشته، به دعوت ما به روزنامه «شرق» ميآيد. او درباره اتفاقات آرام و شمرده صحبت ميکند، خونسرد بنظر ميرسد، اما ترجيعبند حرفهايش يک چيز است، او ميگويد:
آن مدرسه بيش از 150 دانش آموز در مقطع متوسطه اول داشته است. اين اتفاق در متوسطه مقطع اول افتاده و هنوز هم جزئيات آن براي ما مشخص نيست. خود من با پسرم صحبت کردم و حتي وی را نزد روانکاو بردم، براي پسر من صدمه در حد نشاندادن فيلمهای مستهجن و دادن مشروبات الکلي بوده، آقاي «ح» با چند تا از دانش آموزان اقدام به کشيدن سيگار ميکرده،
اما در بعضي از بچهها گويا اين صدمه جديتر بوده، گويا مجبور به برقراري رابطه جنسي بين بچهها ميکرده، ما تصميم به رسانهایکردن اين ماجرا گرفتيم تا پشتمان خالي نشود، اما هم اکنون ظاهراً افسار از دست ما در رفته و همه ی ميگويند کاش آنقدر مسئله رسانهای نميشد.
پدر اين دانش آموز در پاسخ به اين سؤال که آيا از کادر آموزشي اين مدرسه تا پيش از اين اتفاق راضي بودهاند، ميگويد: من و مادر پسرم متارکه کردهايم و پسرم نزد مادرش زندگي ميکند، پس از متارکه با اينکه محل زندگي پسرم از مدرسه دور شد، اما چون ما از کادر آموزشي رضايت نسبي داشتيم، مدرسه را تغيير نداديم.
من براي ثبتنام پسرم در پايه هشتم حدود 16 ميليون تومان هزينه کردهام. اما درسالهای گذشته مدرسه فقط به سمت پولدرآوردن رفت، در واقع در ابتداي امر بود که مدرسه براي جذب مشتري کادر آموزشي مجرب آورده بود. این مدرسه در تهران شناختهشده بود، اما درسالهای گذشته ميانگين سني معلمان پايين آمد و اين اتفاقها هم افتاد.
از خانواده دانش آموزان براي کسب اطلاع دعوت شده، انها مصر به ادامه اين پرونده هستند. او تأکيد ميکند: به گفته بچهها حداقل هفتهای دو بار اين معلم که معاون آموزشي بوده، با بچهها در محیطهای داخلی مدرسه مشروبات الکلي مصرف ميکرده، بچههای قلدرتر مدرسه به او نزديک ميشدند و برايش کشيک ميدادند.
او از طريق نرمافزار ويسپي براي دانش آموزان فيلمهای مستهجن ارسال ميکرده، اما ما نميدانيم که بين آن ها و بچهها چه گذشته است. روز اول خود معلم به اين اقدامات اعتراف کرده ولي حالا کلا زير ماجرا زده.
او ادامه ميدهد: من روز اول آنقدر عصبي بودم که بنزين ريختم تا مدرسه را آتش بزنم، چون احساس ميکنم انها فقط دنبال ماستماليكردن اتفاق بودند. خواسته ما به برکناري اين معلم ختم نميشود، بچههای ما هم اکنون بخواهند از اين مدرسه به هر مدرسهای بروند با انگهای بدي از مدارس طرد ميشوند، اين مدرسه بايد تعطيل شود و آموزشوپرورش بايد به ما نامه بدهد که بچههايمان را در يک مدرسه ثبتنام کنيم.
به گفته اين پدر، معلم مربوطه جزء محبوبترين معلمان مدرسه است و با طرح نقشه رفاقت با دانش آموزان به آن ها نزديک شده، همچنين گلايه او از کادر مدرسه، عدم بازرسی درست اتفاقات است.
او ميگويد: ما به بچههايمان تلفن همراه نميداديم، اما هميشه تلفن همراه معلمهای جوان مثل معلم پرورشي که يک بچه 18، 19 ساله است و همين آقاي «ح»، دست بچههای ما بود.
بچههای ما مدام با اين مردان جوان تنها بودند. از طرفي اين آقا اتاق جدا نداشته، مگر ميشود مدير مدرسه متوجه رفتارهاي او نشده باشد؟
بیوگرافی محمدحسین حائری زاده معلم پرورشی ناظم مدرسه است و دهۀ 1368 بدنیا آمده است.او درحال حاضر 28۲۸ سال سن دارد و متاهل است.دارای یک فرزند پسر نیز می باشد که در حال حاضر 3 سال سن دارد.
او به صورت آگهی استخدامی که در روزنامه همشهری فراخوان شده بود در دبیرستان غیرانتفاعی معین درغرب تهران مراجعه کرده و در این مدرسه مشغول کار شده است در قرار دادش به این صورت آماده است که در این مدرسه درسمت ناظظم ویا در سمتهای دیگر به فعالیت گرفته شود.
عده ای از رسانههای بیگانه به سرعت بدلیل تشابه فامیلی این ناظم با آیت الله حائری شیرازی اعلام کردند که این معلم نوه آیت الله حائری شیرازی می باشد.که بعد از چند ساعت توسط دفتر اطلاع رسانی ایشان به شدت تکذیب شد و آنرا کار دشمنان انقلاب برای بدنام کردن روحانیون اعلام کرد.