پارس ناز پورتال

همه چیز درباره کولبران و جدال بر سر نان

همه چیز درباره کولبران و جدال بر سر نان

همه چیز درباره کولبران و جدال بر سر نان 

حادثه بهمن برای کولبران ایرانی در غرب ایران همه توجه ها را به سمت این افراد سوق داد. کسانی که به خاطر نان کارهای خطرناکی انجام می دهند. در هفته های اخیر، افزایش بارش برف و باران در نواحی مختلف کشور، حوادث زیادی را رقم زد. از جاری شدن سیل در سیستان بلوچستان گرفته تا ریزش بهمن در محورهای شمالی کشور

 

و گرفتارشدن چندین ساعته مسافران در برف و سرما. اما شاید یکی از تلخ ترین این حوادث در شمال غرب کشور و در استان آذربایجان غربی و جایی در حوالی سردشت رخ داد. در جریان این حادثه مرگبار، سقوط بهمن بر سر کولبرانی که قصد رفتن به مرزهای غربی کشور را داشتند 16 نفر را گرفتار کرد و باعث مرگ 4 نفر از آن ها شد. اما کولبری چیست و این افراد چطور گرفتار چنین حادثه ای شدند؟

 

شب حادثه

بارش برف و کولاک تقریبا همه راه ها را بسته بود و هرچه به سمت کوهستان و جاده های بیرون روستا می رفتی کولاک و برف بیشتر خودنمایی می کرد. در این ایام کولبران و کاسبکاران که مسیرهای کوهستانی منتهی به بازارچه های مرزی را می پیمودند و خود را به مرز می رساندند، با این وضعیت جوی باید ریسک بیشتری برای کسب روزی می کردند و مسیر همیشگی کوهستان را این بار در برف و کولاک طی می کردند.

همه چیز درباره کولبران و جدال بر سر نان

در روستاهای اطراف سردشت، مردان و جوانان زیادی کارشان کولبری است. آن ها با عبور از مسیرهای پرپیچ و خم و صعب العبور کوهستانی مجبورند خود را به مرز برسانند تا بارها و کالاها را از همان مسیر به این طرف مرز منتقل کنند.

 

هیدی ظاهری، 26 ساله هم یکی از همین جوان هاست که دو سال است برای امرار معاش، کولبری می کند. او یکی از همان کولبرانی است که شامگاه شنبه نهم بهمن ماه وقتی به همراه 15کولبر دیگر راهی مرز بود در ارتفاعات سرچشمه قره دان گرفتار بهمن شد اما بخت با او یار بود که از این حادثه جان سالم به در برد.

 

او درباره جزییات آن شب می گوید: «ساعت 6 غروب بود، با 15 نفر از دوستانم قرار گذاشته بودیم که در روستا جمع شویم و به سمت مرز برویم. من اهل سردشت هستم و بقیه کولبران نیز ار اهالی سردشت و شهرهای اطراف بودند. محل قرارمان روستای بیوران علیا بود. معمولا هر وقت قصد رفتن به مرز را داشتیم در این روستا قرار می گذاشتیم تا گروهی حرکت کنیم که اگر اتفاقی رخ داد بتوانیم به هم کمک کنیم.

 

آن روز، کولبرها سر ساعت یکی یکی از راه رسیدند. بعد از این که همه جمع شدند، حرکت کردند و راهی مسیری فرعی و مال رو که از دل کوهستان می گذشت شدند.«هوا تقریبا خوب بود و خبری از بارش برف نبود. با تاریک شدن هوا به صورت قطاری و پشت سر هم راه می رفتیم. با چراغ قوه مسیر را پیدا می کردیم. به کوهستان که رسیدیم

 

برفی که از قبل باریده بود همه جا را سفیدپوش کرده بود. در کوهستان صدای حرف زدن ما و راه رفتن مان روی برف ها پیچیده بود. هرچه به جلوتر می رفتیم هوا سردتر و باد شدیدتر می شد.

 

بعد از مدتی پیاده روی در منطقه «دوپره» به گروهی از کولبران که چند ساعتی قبل تر از ما راه افتاده بودند، رسیدیم. خستگی و رنگ چهره شان نشان از بدی هوا در ارتفاعات داشت. صورت های سرخ شده و بی رمقی داشتند و خیلی خسته به نظر می آمدند. حدود 10 دقیقه با آن ها درباره وضعیت جوی و وضعیت مسیر حرق زدیم و بعد به مسیر ادامه دادیم.»

 

کولبرانی که مسیر را برگشته بودند، سعی کردند که هیدی و همراهانش را متقاعد کنند که آن ها برگردند. آن ها در میانه مسیر و با توجه به بدی هوا قید رفتن به مرز و آوردن بار را زده بودند و حالا سعی داشتند که هیدی و همراهانش را هم از ادامه مسیر منصرف کنند، اما آن ها گوش شان به این حرف ها بدهکار نبود.

همه چیز درباره کولبران و جدال بر سر نان

هیدی می گوید: «آن ها به ما هشدار دادند که برگردیم و نرویم. ما هم چنددقیقه ای را با هم مشورت کردیم اما نیاز بچه ها به پول حاصل از کار بیشتر از آن بود که از رفتن منصرف مان کند. راستش همه درآمد ما از همین راه بود. به مرز می رفتیم و مقداری بار که متعلق به افراد دیگر بود را با خودمان می آوردیم و در ازای آن دستمزد می گرفتیم.

 

همین دستمزد همه پولی بود که به دست می آوردیم و چون به این پول نیاز داشتیم، دوباره راه افتادیم. در بین مسیر با همدیگر درباره دفعات قبلی که رفته بودیم و هوا بسیار سردتر و بدتر از الان بود حرف می زدیم، درواقع با این حرف ها به خودمان امید می دادیم و می خواستیم برگشتن بقیه کولبران بر ذهن مان تاثیر منفی نگذارد.»

 

کولبران راه خود را ادامه دادند تا به منطقه «سرچشمه قره دان» نزدیک شدند. جایی که مسیر تقریبا نصف می شد و حالا فقط یک ساعت دیگر تا مرز فاصله داشتند. «بیشتر از یک ساعت در راه بودیم و حالا بارش برف شدت گرفته بود. باد بسیار سردی می وزید و همگی دست و صورت مان یخ زده بود.

 

آن هایی که ریش و سبیل داشتند، صورت شان کاملا از برف سفید شده و قندیل بسته بود، به زور می توانستیم جلوی خودمان را ببینیم، کولاک بسیار شدید بود و تقریبا بقیه را نمی دیدیم و فقط با زحمت صدای همدیگر را می شنیدیم؛ با این حال به مسیر ادامه دادیم که ناگهان احساس کردم از روی کوه یک خروار برف به سمت مان سرازیر شد. متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد که به یکباره زیر پایم خالی شد.»

 

بهمن به یکباره فروریخت و کولبران را با خود به سمت ته دره هل داد: «متوجه نبودم که دارد چه اتفاقی می افتد. فقط هراز گاهی حس می کردم که به شی سختی برخورد می کنم و دوباره سر می خوردم به سمت پایین. همه این اتفاقات در چند ثانیه رخ داد. در میان موجی از برف به پایین دره می رفتم و به یکباره در برف فرو رفته بودم.

 

بدنم را به زور حرکت دادم که شاید بتوانم دستانم را از زیر برف بیرون بیاورم. سرم بیرون بود و می توانستم نفس بکشم. تقلا می کردم بیرون بیایم که ناگهان یک کوه برف را دیدم که به سمت دارد می آید. در کسری از ثانیه توده برف به من رسید و کلا زیر برف مدفونم کرد.»

 

هیدی می گوید: «زیر خروارها برف مدفون شدم. مگر را به چشم دیدم و خودم را به خدا سپردم. چند بار اشهد و آیت الکرسی را خواندم و دیگر یادم نمی آید چه اتفاقی افتاد و از هوش رفتم. فکر کنم 5 دقیقه بیشتر طول نکشید و بی هوش شدم.» بقیه کولبران هم سرنوشتی تقریبا مشابه داشتند. بعضی از آن ها مانند هیدی در اعماق برف مدفون شده بودند

 

اما برخی دیگر نجات یافته و فقط بخشی از بدن شان زیر برف بود. هیدی ظاهری حدود 9 ساعت زیر برف مدفون بود تا این که ساعت چهار صبح یکشنبه، جست و جوگران توانستند او را از زیر برف بیرون بکشند.

 

عملیات نجات

فایق عبدالله زاده، رییس هلال احمر شهرستان سردشت است. کسی که از همان لحظات اولیه گزارش حادثه همراه با تیم امدادی راهی محل حادثه شده بود. او می گوید: «حدود 16 نفر از کولبرهای اهل سردشت، مهاباد و بانه غروب شنبه نهم بهمن ماه برای کولبری راهی مرز شده بودند که در منطقه سرچشمه قره دان، در محدوده ای صعب العبور گرفتار بهمن می شوند. بهمن تمام 16 کولبر را از مسیر عبوری خارج کرده و آن ها را غلتان غلتان به ته دره برده بود.

همه چیز درباره کولبران و جدال بر سر نان

عبدالله زاده ادامه می دهد: «در همان لحظات اولیه پس ازحادثه سه نفر از کولبران که شرایط بهتری نسبت به بقیه داشتند با زحمت خود را از زیر بهمن بیرون می کشند و با اقوام خود در روستا و همچنین با هلال احمر تماس می گیرند و حادثه را اطلاع می دهند.»

 

با اولیه تماسی که گرفته می شود تمام مردم روستا با بیل، پارو و تعدادی هم با پتو و لباس گرم به سمت منطقه بیوران راه می افتند تا قبل از این که دیر شود برای نجات کولبران دست به کار شوند. رسییس هلال احمر سردشت با اشاره به حضور مردم در عملیات امدادرسانی می گوید: حوالی ساعت 9 شنبه شب بود که چند تماس پشت

 

سر هم از طرف مردم روستا و کولبران با مرکز امداد و نجات گرفته شد و همه تماس گیرندگان با اضطراب و سراسیمگی خبر از سقوط بهمن و محبوس شدن کولبران می دادند.بلافاصله بعد از این تماس ها به همراه نیروهای امدادی راهی محل شدیم. تاریکی و صعب العبور بودن مسیر باعث شد تا ماشین های امدادی در روستا بمانند

 

و با پای پیاده به محل حادثه برویم. وقتی خودمان را به آن جا رساندیم، عده زیادی از مردم هم آمده بودند. به کمک آن ها شروع به جست و جو در میان برف ها کردیم و در همان دقایق و ساعات اولیه موفق شدیم 8 نفر از کولبران را از زیر برف خارج کرده و تحویل عوامل اورژانس دیهم.»

 

با احتساب سه کولبری که در همان ابتدا موفق شده بودند خود را از مخمصه نجات دهند، حالا سرنوشت 11 نفر از آن ها مشخص شده بود اما هنوز اثری از پنج نفر دیگر نبود. به همین دلیل عملیات جست و جو ادامه یافت تا این که اجساد بی جان سه نفر از کولبران از دل برف بیرون کشیده شد. هر سه نفر آن ها در همان دقیاق اولیه پس از سقوط بهمن جان باخته بودند و اجساد به پزشکی قانونی منتقل شد.

 

با پیدا شدن جسد سه کولبر، امیدها برای زنده پیدا کردن دو کولبر باقی مانده رنگ باخته بود. با این حال عملیات جست و جو توسط امدادگران و مردم همچنان ادامه داشت و حدود ساعت چهار صبح بود که آن ها موفق شدند به نفر پانزدهم برسند. این فرد کسی نبود جز هیدی ظاهری.

 

امدادگران با کنار زدن برف ابتدا توانستند وسایل هیدی را پیدا کنند و به همین دلیل با جدیت به جست و جو ادامه دادند و در نهایت موفق شدند به پسر جوان برسند. همه تصور می کردند که او هم در این حادثه جان باخته و به همین دلیل جسدش را داخل کاور مخصوص گذاشتند و به آمبولانس منتقل کردند.

 

پدر هیدی در گفت و گو با ما می گوید: «از همان لحظات اولیه حادثه، در آن جا حضور داشتم و به دنبال پسرم می گشتیم. وقتی او را پیدا کردند، شک نداشتیم که جانش را از دست داده است. او را با آمبولانس به بیمارستان فرستادند و ما هم رفتیم. در آن جا پزشکان برای اطمینان از مرگ پسرم بار دیگر او را معاینه کردند و در کمال تعجب گفتند که او هنوز زنده است. برای همین عملیات احیا را انجام دادند و بعد از چند دقیقه ضربان قلب پسرم برگشت.»

 

در میان بهت و ناباوری همه، پسر 26 سال به رغم این که حدود 9 ساعت زیر برف مدفون بود زنده مانده بود و این یعنی معجزه ای رخ داده بود.

همه چیز درباره کولبران و جدال بر سر نان

وقتی خبر زدنده ماندی هیدی به گوش جست و جوگران رسید، آن ها که انرژی دوباره ای گرفته بودند دور جدید جست و جوها را شروع کردند. یک روز از حادثه گذشته بود و آن ها همچنان به دنبال سرنوشت آخرین جوان ناپدید شده بودند. در نهایت حدود ظهر روز بعد بود که نشانه هایی از این فرد به دست آمد

 

و به این ترتیب جسد بی جان او از زیر خروارها برف بیرون کشیده شد. به این ترتیب در این حادثه دلخراش چهار نفر بهنام های علی محمدنژاد 18 ساله، هیوا ابراهیمی 22 ساله، شیرزاد عبداللهی 27 ساله و آکام حمزه زاده 21 ساله جان باختند و بقیه کولبران از مرگ نجات یافتند.

 

فداکاری یک روستا

هر چند مرگ چهار کولبر کام مردم منطقه را تلخ کرد، اما اگر فداکاری و حضور به موقع آن ها در محل حادثه نبود، شاید این حادثه قربانیان بیشتری داشت. یکی از اهالی روستا می گوید: «ما هر ساله در فصل سرما شاهد حوادث این چنینی هستیم و همیشه مردم روستا برای کمک و نجات جان همنوعان شان کم نمی گذذرند.

 

 به گزارش پارس ناز کولبرانی که دراین حادثه موفق شده بودند در همان لحظات اولیه خودشان را نجات بدهند به موقع تماس گرفتند، درواقع اگر این تماس صورت نمی گرفت قطعا این حادثه دلخراش تلفات بیشتری داشت.»او ادامه می دهد: «آن شب در خانه نشسته بودم که ناگهان صدای بلندگوی مسجد بلندشد. کسی که پشت میکروفن بود، می گفت

 

که گروهی از کولبران در بهمن گرفتار شده اند و از مردم خواست که به کمک آن ها بروند. به محض شنیدن این خبر به همراه برادرم چراغ قوه و بیل را برداشتیم و از خانه بیرون آمدیم. در بیرون از خانه بودم که چشمم به بقیه مردم روستا افتاد. همه خبر را شنیده و برای کمک بیرون آمده بودند.

 

با مردم راهی محل ریزش بهمن شدیم اما کولاک و تاریکی هوا کار را سخت کرده بود و چون در چند نقطه از منطقه قره دان بهمن آمده بود ما نمی دانستیم دقیقا کولبران در کجا هستند. جست و جوی ما با کندی صورت می گرفت تا ایکه قبل از رسیدن نیروهای امدادی محل دقیق حادثه را پیدا و شروع به جست و جو برای نجات کولبران کردیم.

 

بعد از مدتی نیز نیروهای هلال احمر و اروژانس به همراه سه دستگاه آمبولانس از طرف مرکز درمانی شهرستان سردشت و شش نفر از تکنسین های فوریت های پزشکی در محل ریزش بهمن مستقر شدند و همه دست به دست هم دادیم تا کولبران را نجات دهیم.