کارآفرین ها برای توسعه و پیشرفت کارهای خود نیاز به مدیریت زمان برای نظم و برنامه ریزی در کارها دارند. نکاتی درمورد مدیریت زمان برای شما داریم. وقتي تصميم ميگيريد يك كارآفرين باشيد، معمولا تصوير واضحي از نحوهی انجام كارها در ذهن خود داريد. ممكن هست تصور كنيد پشت ميز خود نشستهايد، گهگاه تصميماتي ميگيريد، و با اطمينان دلیل از اينكه تيمتان ثبات كسب و كار را حفظ ميكند به تعطيلات ميرويد.
گاهي هم ممكن هست تصور كنيد كه به سختي در حال كار كردن هستيد و تا زمان تكميل محصول يا پروژهِی خود به ندرت وقت استراحت پيدا ميكنيد.در هر صورت ممكن هست مواردي وجود داشته باشد كه انها را مدنظر قرار ندادهايد و من شخصا تضمين ميكنم كه ديدگاه شما در مورد كارآفريني دقيقا محقق نخواهد شد.
يكي از محاسبات غلطي كه در ارتباط با كارآفريني خيلي رايج هست اين هست كه معمولا زمان موردنياز براي اجراي واقعي يك كسب و كار، دست كم گرفته شده و كم تخمين زده ميشود. اصلا مهم نيست كه شما نقشها و مسئوليتهای خود را تا چه حد دقيق در نظر ميگيريد. شما هم مانند هر كارآفرين ديگري هميشه اين محاسبهی غلط را خواهيد داشت. ولي به نظرتان واقعا چرا اين اتفاق ميافتد؟
قانون هافستادر:
قانون هافستادر ميگويد: “حتي با در نظر گرفتن قانون هافستادر، كارآفريني هميشه بيشتر از آن چه كه انتظار داريد زمان ميبرد”. اين ضربالمثل احمقانه هست، اما كمي حقيقت عيني در اين قانون نهفته هست.
انسانها «كارآفرينان، ساير افراد حرفهای، يا كارگران» به طور كلي در تخمين زمان مهارت ندارند. قانون هافستادر ابتدا در ارتباط با كامپيوترهايي كه با آن ها شطرنج بازي ميكردند مطرح شد تا محاسبه كند كه براي توسعهی برنامهای كه بتواند در بازي شطرنج قويتر از انسان باشد چقدر زمان نياز هست. ولي زمانهايي كه تخمين زده ميشدند هميشه نادرست بودند.كارآفريني هم هميشه پيچيدهتر از آن چيزي هست كه فكرش را ميكنيد.
تعصب در خوشبيني:
تعصب در خوشبيني، يك اصل روانشناختي و يك تعصب شناختي ذاتي هست كه تقريبا تا حدي در همه یی افراد وجود دارد و زمینه زماني رخ ميدهد كه افراد خاصي فكر ميكنند نسبت به افراد نمونه در موقعيتهای نمونه، نتايج مثبتي به دست خواهند آورد.
مثلا خيلي از افراد بر اين باورند كه خيلي كم احتمال دارد دچار سرطان شوند. اين امر مخصوص كارآفرينان نيست، بلكه به اين دلیل اين مثال را زديم كه دست كم گرفتن مقدار زمان موردنياز براي انجام يك كار را نشان دهيم.كارآفرينان خاص به طور كلي بر اين باورند كه نسبت به ساير كارآفرينان در موقعيتهای نمونه، كمتر تحتفشار كارها قرار دارند.
” كارآفريني” به خودي خود يك نقش نيست. اگر از اين برچسب براي خود بهره گیری ميكنيد مطمئن باشيد كه نسبت به ديگران ميتوانيد ايدههای بيشتري خلق كنيد يا تصميمات بيشتري بگيريد، ولي در واقع كارآفريني تركيب نقشهای گوناگون زياد در يك نقش هست. شما نميتوانيد به يكباره در همه ی چيز تخصص داشته باشيد، پس عدم تخصص شما در حوزههای خاص باعث ميشود نتوانيد زمان موردنياز براي تكميل كار آن حوزهها را به درستي تخمين بزنيد.
كشش اجتنابناپذير به چندوظيفهای:
در حال حاضر همۀی ما بايد بدانيم كه چندوظيفهای، يك استراتژي بيفايده هست و ضررش بيشتر از منفعتش هست. با اين حال برخي كارآفرينان خاص باز هم از اين استراتژي چندوظيفهای بهره گیری ميكنند و هميشه يك گزینش ندارند.
كارآفرينان، تصميمگيرندگاني میباشند كه با هر بخشي از كسب و كار خود در ارتباطند و در نتيجه كاملا طبيعي هست كه هر كارگر، فروشنده، سرمايهگذار يا هر كس ديگر براي كسب اطلاعات به كارآفرين مراجعه كند. اين بدين معني هست كه كارآفرينان به هر سو كشيده شده و به طور كلي غيرقابلپيشبيني میباشند.
وسوسه در كارهاي اداري:
كارآفرينان تمايل دارند وجود كارهاي اداري از قبيل ورود دادهها، پيگيري مكالمات و امضاي اسناد را به فراموشي بسپارند. برخي از اين كارها را دستياران يا ساير افراد سازمان هم ميتوانند انجام دهند، ولي همه یی كارآفرينان به اين منابع يعني دستيار و غيره دسترسي ندارند.
به گزارش پارس ناز در نتيجه، بسياري از كارآفرينان فقط زمان موردنياز براي انجام يك كار اصلي را تخمين ميزنند و زماني كه براي مسئوليتهای مديريتي جانبي لازم هست را ناديده ميگيرند كه در نهايت باعث ميشود زمان كلي را ناقص برآورد نمايند.
شما هرگز خودتان را معطل تخمين زمان نخواهيد كرد، چون بعنوان يك كارآفرين هرگز شغل خود را خستهكننده، راكد، يا قابلپيشبيني نميدانيد، و همينها خودش جاي شكر دارد. پس به دلیل عدمتوانايي خود در تخمين صحيح زمان كارتان، شكرگزار باشيد.
وقتي ميخواهيد براي جلسات، تعطيلات يا روز خود برنامهريزي كنيد، زمان را بيشتر از انچه كه فكر ميكنيد نياز هست در نظر بگيريد. در اين صورت ميتوانيد از وقتهای اضافهی خود براي چك كردن ايميل يا معاشرت با كارآفرينان نمونه بهره بگيريد.