پارس ناز پورتال

برای کارآفرینی باید چه مقدار هزینه دهیم؟

برای کارآفرینی باید چه مقدار هزینه دهیم؟

برای کارآفرینی باید چه مقدار هزینه دهیم؟ 

کارآفرینی کلمه اي هست که این روزها در کنار استارتاپ اسم آن را به وفور میشنویم و از موفقیت هاي افراد مختلف در کارآفرینی واقعا حیرت زده میشویم. با مطالعه منتخبی از مقالات در بیشتر نشریات کسب‌‌و‌کار، بی تردید درخواهید یافت که بیش از شمار انگشت‌شماری صریحا یا ضمنا کارآفرینان را بعنوان قهرمانان مصمم به یک شکل و در قالب یک فرم توصیف می کنند.

 

البته ممکن هست برخی سطوح «جرات و دلیری» وجود داشته باشد «راحتی با ریسک، توانایی برای پیشبرد در موقعیت‌هاي سخت، توانایی برای خیالبافی در مورد آینده «انچه که دیگران نمیتوانند آن را تصور کنند.» اما محتوای آن یک افسانه در مورد کارآفرینان را تقویت میکند؛ محتوایی که در آن کارآفرینان بعنوان جنگجویان توانا که در مواجهه با خطر بسیار نیرومند میباشند، نشان داده می شوند.

 

بدبختانه، نشان دادن کارآفرینان «شکست‌خورده‌اي» که سرانجام «پیروز به انجام کارشان شده‌اند» واقعا کل حکایت را بازگو نمیکند. برای هر موفقیتی چندین مثال از شکست وجود دارد؛ که هر کدام زخم‌هاي ماندگاری روی افرادی که درگیر آن میباشند بر جای می گذارد. برای برخی، این شکست‌ها ممکن هست

 

بعنوان انگیزه‌اي برای تلاش مجدد و مجدد باشند و برای برخی ممکن هست منجر به زخم‌هایي شوند که هیچ‌گاه برطرف نشوند. علاوه‌بر این، حتی کارآفرینانی که در کارشان پیروز میشوند، در بیشتر مواقع، چنین کاری را به قیمت شمار زیادی از مسائل در زندگی‌شان انجام میدهند؛ که هر کدام استرسی به آن ها وارد میکند که سنجش آن ها دشوار هست.

 

جیم جاکوبز، رئیس Focus Insite فشارهای رشد یک کسب‌و‌کار را تجربه کرده هست. در تلاش برای رشد کسب‌و‌کارش، جیم خود را در حالی یافت که حداکثر کارت اعتباری شخصی خود را برای پرداخت دستمزد خرج میکرد. او به‌دلیل استرس‌هاي کار، ۳۵ کیلو وزن از دست داد. جاکوب می گوید «رشد یک کسب‌و‌کار نیاز به جریان نقدی اثبات و قابل پیش‌بینی دارد.»

 

اما خرج حقیقی برای کارآفرین چیست؟

جواب این سوال از هر فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود؛ تفاوت بر مبنای طیفی از عوامل خارجی مثل فشارهای مالی، برنامه‌هاي کاری نامنظم خارجی، دشوار با روابط، به علاوه عوامل باطنی مثل انعطاف شخصی و خرج‌هاي احساسی که کارآفرین میتواند متحمل شود.

 

اما در مورد استرس‌هایي که از جانب ابزارهای کاملا خارجی مثل تغییرات در اقتصاد کلان که کاملا فراتر از بازرسی یک فرد میباشند، چه میتوان گفت؟

 

یک جنبه دیگر از استرس در این موقعیت‌ها شامل آن دسته از کارآفرینانی می شود که در تلاش برای شروع یک کسب‌و‌کار میباشند و در عین حال یک شغل تمام‌وقت را نیز حفظ میکنند. کوین ناماکی، مدیر ارشد اجرایی Gurulocity، کسب‌و‌کار خود را زمانی شروع کرد

 

که به یک شغل هرروز برای انجام تعهدات مالی مشغول بود. ناماکی توضیح می دهد که «در واقعیت، بیشتر کارآفرینان مالکان کسب‌و‌کارهای کوچک میباشند که می توان انها را سوار بر یک ترن پرسرعت تشبیه کرد که آرزو دارند این ترن متوقف شود.انها افراد مسن‌تر و اغلب همسایگان شما میباشند. انها پدر و مادر یا حتی پدربزرگ و مادربزرگ میباشند.

 

انها افراد بیست و چند ساله‌اي نیستند که در رفاه و تجمل زندگی کنند.» مریضی روحی و کارآفرینی: ضرر یا «چاشنی رمزآلود»؟ تحقیقی که از جانب محققان دانشگاه کالیفرنیا و استنفورد انجام شد، نشان داد که ۷۲ درصد از کارآفرینان در همانند ذکر شده، نگرانی‌هاي بهداشت روانی مربوط به خود را گزارش کرده‌اند

 

که به‌طور قابل‌توجهی بالاتر از گروه سنجش بود «غیرکارآفرینان از لحاظ جمعیت شناختی». علاوه‌بر این، ۴۹ درصد از همانند کارآفرینان دارای یک یا چند مورد عدم سلامت روانی بوده‌اند. زندگی صاحبان استارت‌آپ‌ها برای «شور و هیجان آن» شناخته شده هست.

 

به نظر می رسد که تخصیص این خصوصیت برای موفقیت در یک سرمایه‌گذاری میتواند اثرات منفی قابل‌توجهی بر افراد نیز داشته باشد. پزشک تئو تیاساید در مورد این مساله در مطلب‌اش در Psychology Today می نویسد: «ایده‌هاي شمار زیادی از کارآفرینان عملا شروع به تعریف هویت‌شان میکنند. در نتیجه، شکست‌ها میتوانند تاثیرات عظیم و طولانی‌مدت بر کارآفرینان داشته باشند.»

 

جیمز برکلی، مدیرعامل شرکت مشاوره الیس توصیه میدهد که شمار زیادی از ناظران این طور فرض میکنند که این بحران‌ها تنها طی مرحله استارت‌آپ یک کسب‌و‌کار رخ می دهند؛ اما در واقعیت آن ها صرف‌نظر از مرحله رشد رخداد می‌افتند. شرایطی مثل پریشانی و نگرانی،

 

مسائل مربوط به عزت‌نفس، و حتی اعتیاد همه ي در جامعه کارآفرین وجود دارند. بدبختانه، ننگ فرهنگی که با دقت به مسائل سلامت روانی وجود دارد، بسیاری را از جست‌وجوی کمک مورد نیازشان باز می‌دارد.سدا گوف، در مورد یک همکار و مربی که در سال قبل دست به خودکشی زده بود، یک حکایت شخصی عمیق را با من در بین گذاشت

 

گوف توضیح میدهد: روندکارش به او ضربه‌هاي زیادی زده بود. چند وقت گذشت تا او خودش را جمع کند. در زمان مرگش، خروجی‌هاي بسیار موفقی از کسب‌و‌کار‌هاي خود داشت و مربیگری‌ها و مشاوره‌هاي دیگری را نخست کرده بود. من فقط میتوانم بگویم که« شیاطین او سرانجام بر او پیروز شدند.»اما چه خواهد شد

 

اگر اثبات شود که اختلالات روانی در بین جامعه کارآفرین، البته میتواند دشوار بزرگی محسوب شود، میتواند علت اصلی موفقیت آن ها نیز باشد.

 

نتیجه: اگر این مطلب به نوعی کارآفرین بودن را در شما تهییج کرده هست، از شما میخواهیم که به دنبال کمک باشید. برخی اقداماتی که کارآفرینان برای ایجاد یک سیستم پشتیبانی جامع انجام میدهند، عبارت هست از:

 

* روی گروهی از رفقا و فامیل که می توانند در زمان‌هاي دشوار از شما پشتیبانی کنند، حساب کنید. داشتن رفقا نزدیک و خانواده که بتوانید روی انها حساب کنید میتواند به شما کمک کند دوران سختی‌ها و دشواری های را پشت‌سر بگذارید.

 

* مشاوری بیابید که بتوانید روی او حساب کنید. یافتن فرد یا افراد مناسبی که گوش شنوایی داشته باشند یا درصورت نیاز با توصیه‌هاي خود از شما پشتیبانی کنند، می تواند فوق‌العاده گرانبها باشد.

 

* از همان ابتدا به سلامت خود اهمیت دهید. به همان اندازه که ممکن هست سرتان شلوغ باشد، ایجاد یک عادت برای اختصاص دادن زمان و فضا برای این که خودتان را محور قرار دهید، میتواند ارزشمند باشد. به یاد داشته باشید، این یک ماراتن هست، نه دو سرعت. به سلامتی خود به‌عنوان یک منبع انرژی فکر کنید که کمک میکند تا بتوانید در طولانی‌مدت ادامه دهید.

 

* فرصت‌ها را برای پشتیبانی مالی حفظ کنید. چشم براه ماندن برای قرار گرفتن در تنگنای مالی و سپس فراهم سازی بودجه، به هیچ وجه برای شما یا کسب‌و‌کارتان خوب نیست. وقت خود را برای پیدا کردن مکانیزم‌هاي پشتیبانی صرف کنید که قادر به فراهم سازی بودجه، درصورت نیاز، میباشند.