دل نوشته ها و جمله های زیبای پرمعنا ویژه فروردین 1394
ساعت را برداشتم
تا نکوبد ثانیه های نبودنت را ،
که حس نکنم چه قدر برای آمدنت دیر شده …
نشسته ام
و بین رفتن های تو و ماندنهای خودم مخرج مشترک می گیرم!
حاصلش فقط داغِ تو می ماند
روی دلم
نه به چاهی ، نه به دام هوسی افتاده
دلم انگار فقط یاد کسی افتاده …
ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﺑﻠﺪﻡ !
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺴﭙﺎﺭ
احساس وحشیِ خواستنت در من می تازد
مرا بخوان
من رام آغوشِ تو هستم
می نویسم :
د
ی
د
ا
ر
تو اگر با من و همراهِ منی
یک به یک فاصله ها را بردار
بی تو من
خاص ترین خاصیتم . . . تنهائیست !
بعضی چیزها را ” باید ” بنویسم
نه برای اینکه همه ” بخونن ” و بگن ” عالیه “
برای اینکه ” خفه نشم “
همین !
زندگى موسيقى گنجشكهاست
زندگى باغ تماشاى خداست…
زندگى يعنى همين پروازها،
صبح ها، لبخندها، آوازها…
زندگى ذره ى كاهيست، كه كوهش كرديم
ثانیه های بی تو می گذرند
اما من نه !
از ثانیه های بی تو نمی گذرم
کاش می شد دفتری نو باز کرد
حرف دل را باید از اول نوشت
کاشکی می شد تمام درد را
در سکوتی ساده و مجمل نوشت
ﻗﺼﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ
ﮐﻪ ﺍﺯ “ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻥ” ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ
ﻭ ﺑﻪ “ﻓﺮﺍﺭ” ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﯾﻢ
“برای چندمین سال”
فردا برای من ، پر کارترین روز سال است
باید گره از تمام سبزه های شهر باز کنم ،
مبادا کسی تو را آرزو کرده باشد !
” ﺩﻟـﻢ ” ﺑﻬــﺎﻧﻪ ﯼ ” ﺗـــﻮ ” ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ !
ﺗــــﻮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧــﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺑﻬــﺎﻧﻪ ، ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺐ ﻫﺎ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺧﯿﺲ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﺯﺩﺩ …
ﺑﻬــﺎﻧﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻣﯿـﺎﻥ ﺍﻧﺒـﻮﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ …
ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﭘـــﯽ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ .
ﺑﻬــــﺎﻧﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﺒﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﺎﻧﻢ ﺳﮑـــﻮﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ؛
ﺗﺎ ﮔﻼﯾﻪ ﺍﯼ ﻧﮑﻨﻢ ﺍﺯ ” ﻧﺒـﻮﺩﻧﺖ “
مـادربـزرگ می گفـت :
قلبــت که بــی نظـم زد
از همیــشه عاشق تـری
اشکـت که بـی اختیــار ریخـت
از همیــشه دلتنــگ تـــری
شبــت هم کـه بـا درد گذشـت
فکـرت از همیـشه درگیــرتـر اسـت
باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب
تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب
ساز در دست تو سوز دل من می گوید
من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب
منبع:نمناک