پارس ناز پورتال

از این قصابی کسی دست خالی بیرون نمیرود

از این قصابی کسی دست خالی بیرون نمیرود

از این قصابی کسی دست خالی بیرون نمیرود صاحبان این مغازه هیچ نیازمندی را ناامید نمی کنند. مغازه ای قصابی که به سنت گذشتگان خود هنوز عمل می کنند.

 

از این قصابی کسی دست خالی بیرون نمیرود

از این قصابی هیچکس دست خالی برنمی گردد. رسمی که از گذشته های دور سنت قصابی های ما بوده و قصابی امامی هم به این سنت پایبند است. «احمد امامی فرد» صاحب این مغازه پیرمردی ۷۶ ساله است که شغل پدری او را به این حرفه کشانده است. پیرمردی مهربان و دوست داشتنی که تمام اهالی محل او را می شناسند و «علی آقا» صدایش می کنند. ۵۰ سالی می شود که در خیابان دهقان مغازه قصابی دارد و حالا علی آقا به رسم پدرش نمی گذارد مشتری دست خالی از مغازه بیرون برود؛ حتی  اگر گوشت خیلی گران باشد و پول مشتری خیلی کم. وی می گوید: « الان گوشت گران شده؛ اما اگر کسی وارد مغازه شود و مثلا کل پولش پنج هزار تومان باشد، به او گوشت می دهیم، حتی خودمان مقدار گوشت را بیشتر هم می کنیم.»

 

از این قصابی کسی دست خالی بیرون نمیرود

علی آقا آنقدر در محله معتبر است که خیرین هم پول هایشان را به او امانت می دهند تا گوشت صلواتی به نیازمندان بدهد و او هم حساسیت خاصی دارد در پخش کردن این گوشت های صلواتی و می گوید: «ما بیشتر با خیریه الجواد کار می کنیم. چون روزانه حداقل سه چهار نفری به ما مراجعه می کنند و می گویند چند ماه است گوشت نخورده ایم! ما بیشتر کمک هایمان را به خیریه می دهیم تا آن ها خودشان نیازمندان را شناسایی و گوشت ها را تقسیم کنند.»

خیریه الجواد متعلق به مسجد همین محله است که راه ارتباطی بین نیازمندان و کسبه است.

 

از این قصابی کسی دست خالی بیرون نمیرود

 علی آقا از سال ۸۲ همکاری خود را با «محسن رسولی» آغاز می کند تا دو نفری این مغازه را بچرخانند. وقتی از او می پرسم که این رسم بین بقیه قصابان دیگر هم رواج دارد یا خیر با خنده می گوید: «اگر قصابی باقی مانده باشد!» آقای رسولی معتقد است که صنف قصابان سنتی رو به انقراض هستند و کم کم به کلی به فراموشی سپرده خواهند شد. دلیلش را هم می گوید: «این حرفه کار مشکل و با زحمتی است و جوان ها دیگر کمتر تمایل به آن نشان می دهند. مشتری ها هم بیشتر به گوشت های بسته بندی شده تمایل دارند.» وی  می گوید که این سنت بیشتر متعلق به هم سن وسال های علی آقاست تا جوان تر ها.

مشتری های که میان مصاحبه سر می زنند هم سندی می شوند بر اثبات ادعایمان. همه با لبخند و در گوشی می گویند: «کارشان خیلی درست است. جنس خوب دست مردم می دهند.»