پارس ناز پورتال

ابهام عجیب در جنایتی هوسبازانه ..!

ابهام عجیب در جنایتی هوسبازانه ..!
 

من با مردی به نام بشیر كه از قوم و خویش دور ما بود ارتباط داشتم. وی به من ابراز علاقه كرد. به مرور علاقه مان به هم زیاد شد و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج كنیم اما برای این كار مانع بزرگی به نام یاسین داشتیم.

تهران امروز: حبیبه متهم است پس از ارتباط نامشروع با مردی به نام بشیر با كشیدن نقشه‌ای شوم با همدستی این مرد شوهر خود را از سر راه برداشته است.

13 تیر سال گذشته بود كه خبر كشته شدن مردی به نام یاسین به پلیس رباط‌كریم مخابره شد. زن مقتول پس از حضور ماموران به آنها گفت چند ساعت پیش تعدادی سارق وارد منزل آنها شده و پس از به قتل رساندن شوهرش طلاها را هم با خود برده‌اند.

حبیبه پس از انتقال به دادسرا به بازپرس ویژه قتل گفت: «نیمه شب بود كه با شنیدن سر و صدایی از داخل حیاط متوجه ورود چند نفر به داخل خانه شدم. شوهرم را بیدار كردم تا ببیند این صداها از كجا می‌آید كه یكمرتبه سه مرد را دیدم كه وارد اتاق شدند. آنها كه صورت خود را بسته بودند با تهدید كردن ما به قتل از من و یاسین خواستند صدایمان درنیاید.

سپس طنابی در آورده و دست و پای یاسین را با آن بستند. بعد هم با چاقو و چوب به جان مرد بیچاره افتادند و او را آنقدر زدند تا مرد. آنها به من كه از ترس زبانم بند آمده بود رحم كرده و سراغ جواهرات را از من گرفتند. بعد هم طلاها را برداشته و از خانه فرار كردند. بچه هایم تمامی این لحظات را در خواب بودند و این كارها آنقدر بی‌سر و صدا انجام شد كه هیچ كدام‌شان بیدار نشدند.»

بازپرس پرونده پس از شنیدن حرف‌های این زن با نگاهی بسیار مشكوك به حرف‌های وی گوش داد چرا كه كارآگاهان پلیس آگاهی در گزارش خود نوشته بودند كه بررسی صحنه جرم توسط آنها نشان داده است كه هیچ ردی از سارقان در محل وجود ندارد و فرضیه سرقت فرضی تقریبا نامحتمل است.

به همین خاطر قرار بازداشت این زن تمدید و از آنجا كه احتمال می‌رفت پای یك قتل هوی و هوسی در كار باشد حبیبه بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت.

این زن سرانجام پس از چند ماه به ساختگی بودن داستان خود و جنایت اعتراف كرد: من با مردی به نام بشیر كه از قوم و خویش دور ما بود ارتباط داشتم. وی به من ابراز علاقه كرد. به مرور علاقه مان به هم زیاد شد و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج كنیم اما برای این كار مانع بزرگی به نام یاسین داشتیم.

 

روی همین حساب با بشیر صحبت كردم و از او نظر خواستم. وی گفت راهی جز كشتن شوهرت وجود ندارد و من حاضرم این كار را انجام دهم. شب حادثه من در خانه را باز گذاشتم تا بشیر وارد خانه شد. ساعتی بعد بشیر با نقابی كه بر صورت داشت وارد شد و پس از غافلگیر كردن یاسین دست و پای او را بسته و وی را با چوب و چاقو كشت. بعد هم جواهرات مرا با خود برد تا سناریوی دروغ سرقت منجر به قتل ما درست از كارآید.

با این اعترافات بشیر هم بازداشت شده و به جرم خود اقرار كرد. وی كه به تازگی ازدواج كرده بود گفت نقشه این قتل را حبیبه كشیده است و پس از رابطه با این زن تصمیم به قتل شوهرش گرفته است.

این دو متهم حتی صحنه قتل را هم بازسازی كردند اما در مرحله اخذ آخرین دفاع در جریان بازپرسی منكر این قتل شدند. در این مرحله حبیبه با بیان اینكه تحت فشار ماموران تن به این اعترافات داده است، گفت: شوهرم مباشر مالی تاجری پولدار بود كه بعد از مدتی ورشكسته شد و به نقطه‌ای نامعلوم گریخت. شوهرم مجبور بود بدهی‌های این مرد را به طلبكاران وی بپردازد اما چون توانایی این كار را نداشت توسط طلبكاران تاجر كشته شد.

بشیر نیز با كذب خواندن اعترافات اولیه‌اش مدعی شد از آنجا كه دلش برای حبیبه سوخته است این قتل را گردن گرفته است.

با این وجود برای هر دو متهم قرار مجرمیت صادر شد و هر دو به شعبه 113 دادگاه كیفری استان تهران منتقل شدند اما جسله محاكمه به خاطر عدم حضور وكیل مدافع بشیر منتفی شده و قرار شد در آینده‌ای نزدیك برگزار شود.