پارس ناز پورتال

گفتگویی جالب با سردار آزمون

گفتگویی جالب با سردار آزمون

گفتگویی جالب با سردار آزمون,سردار آزمون بازیکن جوان تیم ملی فوتبال ایران در تاریخ 11 دی 1373 در گنبد کاووس متولد شد.

 

او را باید پدیده ی فوتبال ایران بدانیم. مهاجمی که در جام ملت های آسیا نشان داد، می توان به آینده ی او در فوتبال ایران امیدوار بود.

 

جوانی احساساتی که اشک هایش در این مسابقه ها از یادها نمی رود. او ساده و دوست داشتنی است و همین محبوبیت او را بیشتر می کند. این ها بهانه هایی کافی است تا با این چهره ی محبوب یعنی «سردار آزمون» به گفت و گو بنشینیم.

 

از خودتان بگویید.

– متولد 11 دی 1373 در گنبد کاووس هستم. فوتبال را از نه سالگی شروع کردم.

 

در یازده سالگی به تیم ملی زیر دوازده سال دعوت شدم. در مسابقات فوتبال جام دوستی روسیه 2012، در ترکیب تیم ملی جوانان با به ثمر رساندن هفت گل در شش بازی، به مقام آقای گل این تورنمنت دست یافتم. در سال 91 نیز به تیم روبین کازان پیوستم و به تیم ملی هم دعوت شدم.

 

معنی اسم تان چیست، پدر و مادرتان چرا این اسم را روی شما گذاشتند؟

– اسمم را پدربزرگم انتخاب کرد ولی خانواده ام می خواستند اسمم را پژمان بگذارند. سردار به معنای مشتاق به ارتفاع و در برخی از کشورهای آسیای مرکزی نیز به معنای رهبر و حاکم است.

 

شنیدیم که پدر شما از والیبالیست های حرفه ای بودند؟

– بله، پدرم خلیل آزمون هشت سال عضو تیم ملی والیبال ایران بود ودو باره به عنوان بهترین بازیکن آسیا انتخاب شد و سال هاست که مربیگری می کند. البته مادرم و خواهرم هم والیبال بازی می کردند.

 

پس چرا والیبال را انتخاب نکردید؟

– اتفاقا خواستم والیبال را به صورت حرفه ای و تا تیم ملی دنبال کنم ولی یکی از مربیان فوتبال من را به تیم جدیدی که در شهر خودمان بود، دعوت کرد و پدر و مادرم هم از بازگشتم به فوتبال حمایت کردند.

 

پدرتان با فوتبال مخالف نبود؟

– خیر، پدرم آن زمان گفت که من خیری از والیبال ندیدم و به حقم نرسیدم اما تو فوتبال را ادامه بده، شاید بتوانی به جاهای بزرگ دست پیدا کنی.

 

البته من خودم هنوز به والیبال علاقه دارم و وقتی در گنبد کاووس هستم، تفریحی والیبال بازی می کنم. به اسب سواری هم علاقه زیادی دارم و هر وقت فرصت کنم سوارکاری هم خواهم کرد.

 

چه شد که سر از تیم روبین کازان روسیه در آوردید؟

– وقتی با تیم جوانان به روسیه رفتم، مسوولان کازان من را پسندیدند، با من مذاکره کردند و بعد با هم به توافق رسیدیم.

 

زندگی در روسیه سخت نیست؟

– اوایل برایم خیلی سخت بود به خصوص که زبان هم نمی دانستم و همیشه مترجم همراهم بود. از طرفی آن جا هوای خیلی سردی دارد و دوری از خانواده هم برایم سخت است، البته خانواده ام هر از چندگاهی به من سر می زنند ولی با این حال همه ی سختی ها را برای پیشرفت تحمل می کنم.

 

کازان چه طور شهری است؟

– شهر کازان روسیه مثل شیراز است. در این شهر و شهرهای دیگر مردم من را می شناسند و با من احوالپرسی می کنند. در کل از زندگی در این شهر راضی هستم، مردم هم خیلی به ما احترام می گذارند.

 

بحث حضورتان در تیم های بارسلونا، آرسنال، میلان و… مطرح بود، چه شد؟

– از بارسلونا پیشنهاد نداشتم اما بحث پیشنهاد آرسنال قبل از جام جهانی و جام ملت ها پیش آمد. برای من خیلی خوب است که پیشنهاداتی از این تیم ها دارم. من بازارگرمی نمی کنم. بازارگرمی را کسی می کند که تیم ندارد. آن ها مدت ها دنبال من بودند.

 

چرا به این تیم ها نرفتید؟

– برای من افتخار بزرگی است اما تشخیص دادم که برای من زود است. از نظر قدرت بدنی، لیگ انگلیس قدرت بالایی می خواهد. من دوست دارم جایی باشم که بیشتر بازی کنم و با تجربه بیشتر به تیم های بزرگ بپیوندم به همین خاطر به تیم روستوف روسیه پیوستم.

 

رابطه تان با کی روش چه طور است و او را چه طور مربی ای می بینید؟

– او شخصیت بزرگی دارد که برایش بیش از هرچیر موفقیت تیم مهم است. او به جوانان اعتقاد زیادی دارد و من موفقیتم را مدیون او هستم. کی روش فوق العاده مهربان است و باور کنید تاکنون مربی ای مثل او ندیدم.

 

به نظر شما او در ایران می ماند؟

– من شخصا می گویم ماندن او به پیشرفت فوتبال ما کمک می کند ولی در آخر خود کی روش تصمیم گیرنده است.

 

شما خیلی احساساتی هستید، شاید همین باعث محبوبیت شما شده است!

– قبول دادم که احساساتی ام اما سعی می کنم دیگر زیاد نشان ندهم. بعد از بازی خیلی چیزها در ذهنم مرور شد و به خاطر همین بغضم گرفت و نتوانستم خودم را کنترل کنم، آن هم وقتی کی روش و بزرگ ترهای تیم را می دیدم که ناراحت هستند.

 

من به خانواده ام و مردم ایران قول داده بودم که در این جام، مقام بیاوریم ولی با دیدن باخت مان، آن هم ناعادلانه گریه ام گرفت.

 

از دو گلی که به ثمر رساندید، بگویید؟

– گلی که به قطر زدم را خیلی دوست دارم چون هم زیبا بود هم خیلی از آن تعریف کردند.در بازی با عراق هم چه فایده که این گل باعث موفقیت تیم ملی نشد. خوشحال بودم از این که توانستم دل یک ملت را شاد کنم اما آخرش واقعا بد تمام شد.

 

این مسابقات چه قدر در عملکرد و پیشرفت شما تاثیرگذار بود؟

– جام ملت های آسیا سطح بالایی داشت و مطمئنا باعث پیشرفت من هم شد اما یک بازیکن نباید فقط به این چیزها اکتفا کند و باید بیشتر به فکر پیشرفت باشد. امیدوارم با تمرین بیشتر، بهتر از این شوم.

 

خیلی ها مقصر حذف مان از جام ملت ها را «بنجامین ویلیامز» داور استرالیایی می دانند.

– فوتبال است دیگر و همه در آن اشتباه می کنند. ویلیامز با ما دشمنی نداشت اما می توانست کمی ملاحظه کند و پولادی را اخراج نکند.

 

قسمت ما هم این بود که ده نفره بازی کنیم و آخر هم در ضربات پنالتی حذف شویم. ما از جام ملت ها حذف شدیم اما فوتبال برای ما تمام نشد و در جام جهانی و جام ملت های بعدی جبران می کنیم.

 

چرا با وجود حذف از جام ملت ها، مردم هنوز تیم ملی را دوست دارند؟

– هدف ما این بود که مقام بیاوریم. برای مان اهمیت زیادی داشت که بتوانیم به فینال برسیم اما متاسفانه نشد. با این وجود مردم خیلی به ما لطف داشتند و استقبال خوبی کردند، انگار که ما در جام ملت ها مقام آورده ایم.

 

غذای مورد علاقه ات؟

– چکدرمه، یک غذای ترکمنی است که برنج و گوشت دارد.

 

آرزویت در فوتبال چیست؟

– پیراهن رئال مادرید را به تن کنم.

 

الگوی خارجی ات؟

– زلاتان ابراهیم وویچ.

 

الگوی ایرانی ات؟

– علی دایی.

 

 

منبع:مجله 7 روز زندگی