سامان ارسطو که تا یکسال قبل با نام فرزانه ارسطو شناخته می شد، پس از عمل جراحی که اواخر فروردین ماه انجام داد به گفته خود، رویای 42 ساله اش را تخقق بخشید و با تغییر جنسیت، به برخی از مشکلات روحی روانی خود غلبه کرد.
به گزارشپارس ناز او پیش از این در فیلمهایی همچون «سربازهای جمعه»، «حکم»، «تیغزن»، «تسویه حساب» و «استشهادی برای خدا» با چهره زنانه بازی کرده است.
این بازیگر سینما در گفتوگویی که چندی پیش بایک هفته نامه انجام داده بود، اظهار کرده بود که از بچگی متوجه شده، بدنش متعلق به خودش نیست این موضوع را بارها به اطرافیان خود گوشزد کرده بود اما این موضوع بیتفاوتی سایرین را به دنبال داشت.
ارسطو یکبار در 24 سالگی به اصرار خانواده ازدواج کرد و بعد از یک روز زندگی با شوهر، از او جدا شد.
او در این مقطع به قطعیت رسید که جنسیت او باید تغییر کند و با روانشناس و روانپزشکان نیز گفتوگوهایی انجام داد تا اینکه اواخر فروردین ماه به کمک یکی از بازیگران سرشناس سینما موفق به پرداخت هزینههای عمل شده و بدین ترتیب تغییر جنسیت داد.
او هم اکنون از این اقدام که بسیاری آن را جسارت آمیز میخوانند راضی است و با ازدواج مجدد با یکی از فعالان عرصه تئاتر به زندگی عادی مشغول میباشد.ارسطو در تازه ترین کار خود «آناهیتا» با چهرهای مردانه جلوی دوربین رفته است.
سامان ارسطو، بازیگر سینما و تئاتر، در گفتوگو با ویژهنامه نوروزی هفتهنامه چلچراغ، رویای خود را یافتن هویت و عمل جراحی دانست که باید تا 17 فرودین ماه 1389 انجام دهد.
به گزارش پارس ناز ، سامان ارسطو که تا یکسال قبل با نام فرزانه ارسطو شناخته میشد، بعد از عمل جراحی جسارتآمیزی که امسال انجام داد، رویای 42 ساله خود را تحقق بخشید و با تغییر جنسیت، به جسمی دست یافت که به گفته خود سالها مجبور به انکار آن بود. او در فیلمهایی چون «سربازهای جمعه»، «تیغزن»، «تسویه حساب» و «استشهادی برای خدا» با چهرهای زنانه و در «آناهیتا» با چهرهای مردانه بازی کرده است.
ارسطو در بخشی از این گفتوگو درباره تغییر روحیهاش بعد از این عمل جراحی، اظهار داشت: «حالا کاملاً خوبم. آن وقتها توی چشمهایم فقط و فقط ترس و افسردگی بود. یک پنهان کردن خودم بود. همهاش در حال توجیه کردن خودم بودم که ببین من این نیستم که تو میبینی…»
او در ادامه سخنانش اظهار کرد که از بچگی متوجه شده که بدنش متعلق به خودش نیست و گفت: «یادم میآید پنج سالم بود. خواهرم مدام برای دخترانش و من لباس سفارش میداد و من اصرار داشتم برایم شلوارک بخرد. یک روز یک پیراهن چیندار صورتی برایم خرید و تنم کرد. حالم خیلی بد بود و مدام میگفتم اگر این لباس را درنیاوری پارهاش میکنم. کسی حرفم را گوش نکرد و من در آخر لباس را توی تنم پاره کردم…»
ارسطو یکبار در 24 سالگی به اصرار خانواده ازدواج کرد و بعد از یک روز زندگی با شوهر، از او جدا شد. او در این مقطع به قطعیت رسید که جنسیت او باید تغییر کند و با روانشناس و روانپزشکان نیز گفتوگوهایی داشته اما او جسارت عمل جراحی و تغییر جنسیت را سالها بعد یافته.
سامان ارسطو اظهار کرد: «من از تنهایی میترسیدم. هنوز هم رگههایی از ترس از تنهایی در من وجود دارد. من آدم نترسی هستم، آنقدر نترس هستم، که الان نشستهام روبرویت و با تو حرف میزنم. ولی آدمها این ترس نهفته ذاتی را دارند. من از تنهایی میترسم.»
او در مورد هزینه عمل جراحی و عملی که باید انجام دهد، گفت: «عمل جراحی مکملی را باید انجام میدادم که به خاطر مشکلات مالی نتوانستم. حالا هم دکتر کهنزاده که جراح من هستند گفتند اگر تا اردیبهشت ماه 89 این عمل را انجام ندهم، او دیگر مرا عمل نمیکند. چون سنم بالا رفته و ریسک کار بالاست… برای عمل به وسایلی نیاز دارم که هزینه آن حدود 12 میلیون میشود. عملهای قبلی هم خیلی هزینه داشت که با لطف مهتاب کرامتی هزینههایم پایین آمد.»
سامان ارسطو که بعد از عمل با همسر خود هدی،زندگی میکند. باید عمل دوم را انجام دهد تا شناسنامه دریافت کند. او گفت: «آرزو دارم شناسنامه داشته باشم، جراحی کنم. بتوانم زندگیام را به خودم و همسرم اثبات کنم. دعا کنید پول عمل جراحیام جور شود. دعا کنید…»