پارس ناز پورتال

دختر دانشجویی که دزدی برایش عادت شده بود!

مجموعه : مجله خبری روز
دختر دانشجویی که دزدی برایش عادت شده بود!
 
 
جام‌جم:روز جمعه گذشته ماموران پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران هنگام گشتزنی در صحن حضرت عبدالعظیم (ع)‌ دختر جوانی را مشاهده كردند كه سراسیمه در حال فرار بود و زنی میانسال وی را تعقیب می‌كرد و از مردم درخواست دستگیری او را داشت.
 
با سد كردن راه دختر جوان، ماموران او را دستگیر كردند و در بازرسی از كیف وی، مداركی به دست آوردند كه نشان می‌داد،‌ او كیف زن میانسال را سرقت كرده است. با تحویل كیف مسروقه به صاحبش، دختر جوان به پلیس آگاهی منتقل شد.دختر جوان در بازجویی پلیسی اعتراف كرد چندی پیش از دانشگاه به علت سرقت از دختران دانشجو اخراج شده است.
 
متهم در ادامه گفت: علاوه بر آن نیز به بهانه زیارت وارد امامزاده صالح و حرم حضرت عبدالعظیم در شهرری شده و با استفاده از غفلت زنان زائر، كیف و اموالشان را سرقت كرده است.درپی اعتراف دختر جوان، با دستور قضایی از سوی بازپرس وطن‌دوست، رئیس شعبه 10 دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ری، ماموران روز گذشته به همراه متهم به خانه‌اش در یكی از محله‌های شهر رفته و در بازرسی از آنجا موفق به كشف چند كیف زنانه، ده‌ها عدد گوشی تلفن همراه،‌ یك دستگاه لپ‌تاپ، مدارك هویتی، پول و چك شدند. متهم با قرار قانونی در بازداشت به سر می‌برد، تحقیقات تكمیلی از وی ادامه دارد. در این ارتباط با دختر سارق گفت‌و‌گویی انجام داده‌ایم كه درپی می‌آید.
 
گفت‌وگو با متهم خود را معرفی می‌كنی؟ اسمم آزاده است و 32 سال دارم. خانواده‌ام در شهرستان زندگی می‌كنند و سال 85 برای ادامه تحصیل به تهران آمدم. تا سال سوم در یكی از رشته‌های دانشگاهی تحصیل می‌كردم. چرا ادامه تحصیل ندادی؟ سال 88 بیمار شدم و بناچار از ادامه تحصیل باز ماندم. به خاطر این غیبت‌های طولانی مسوولان دانشگاه اجازه تحصیل به من ندادند و اخراج شدم.
 
چرا سرقت می‌كردی؟ وقتی از دانشگاه اخراج شدم، به قصد انتقام‌گیری از مسوولان آنجا تصمیم به دزدی از دانشگاه و دانشجویان گرفتم. اولین‌بار چه چیزی دزدیدی؟ یك هفته بعد از اخراج از دانشگاه، وقتی به كتابخانه رفته بودم، با دیدن گوشی تلفن همراه یكی از دختران دانشجو، آن برداشتم و بلافاصله فرار كردم. از همان موقع به سرقت‌هایم ادامه دادم. با ورود به نمازخانه، كتابخانه و خوابگاه‌های دانشجویی از غفلت دختران دانشجو استفاده كرده و كیف، پول، چك و گوشی تلفن همراه آنها را سرقت می‌كردم.
 
تصور می‌كردی روزی دستگیر شوی؟ می‌دانستم دیر یا زود دستگیر می‌شوم. بنابراین علاقه‌ای به فروش اموال دزدی نداشتم. خانواده‌ات از اخراج از دانشگاه و سرقت‌هایت خبر دارند؟ نه، خبر از دستگیری‌ام ندارند. نمی‌دانم چگونه به چشمان والدین و دیگر اعضای خانواده باید نگاه كنم. قصد انتقام از دانشگاه را داشتی چرا اموال زائران را سرقت می‌كردی؟ خودم هم نمی‌دانم، دزدی برایم عادت شده است، همین. حرف آخر. اشتباه كردم. اگر از دانشگاه اخراج نمی‌شدم، اكنون با دستبند مقابل شما قرار نمی‌گرفتم. همان‌گونه كه گفتم، اموال دزدی را نفروخته‌ام و تنها می‌خواستم انتقام