پارس ناز پورتال

اس ام اس مخصوص ایام فاطمیه (2)

مجموعه : اس ام اس جدید
اس ام اس مخصوص ایام فاطمیه (2)
 

ختم رُسُل به سوی جنان میکند سفر
جان جهانیان ز جهان میکند سفر
ریزید خون ز دیده که در آخر صفر
کز پیکر وجود ، روان میکند سفر
.
.
باور کنید قامت حیدر خمیده است
رنگ از عذار حضرت زهرا پریده است
باور کنید بغض حسن مانده در گلو
خونِ ‌دل حسین به صورت چکیده است
.
.
گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین
اشک عزا به دیدة زهرای اطهر است
گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
دیدم که روز ، روز عزای پیمبر است
.
.
آقا تو در کلام خلاصه نمیشوی
در حضرت و امام خلاصه نمیشوی
ای یاکریم خسته چه کردند با پرت
این زهر پر شراره چه آورده بر سرت
.
.
دل من گمشده ، گر پیدا شد
بسپارید امانات رضا
و اگر از تپش افتاد دلم
ببریدش ملاقات رضا
از رضا خواسته بودم شابد
بگدارد که غلامش بشوم
همه گویند محال است محال
دلخوشم من به محالات رضا
.
.
دلم برای تو پر می کشد امام غریب
غمت ز سینه شرر می کشد امام غریب
زیارت تو که فوق همه زیارت هاست
دل مرا به سفر می کشد امام غریب

.
.
گویند جواز کربلا دست رضاست
شاهی که تجلی گه الطاف خداست
جایی که برات کربلا می گیرند
آنجا به یقین پنجره فولاد رضاست
.
.
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد
هرکه از چشم بیفتاد محلش ندهند
عبد آلوده شدن خوار شدن هم دارد
ای طبیب همه انگار دلت با ما نیست
بد شدن حس دل آزار شدن هم دارد
از کریمان ، فقرا جود و کرم می خواهند
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد
.
.
یا امام رضا (ع)
چند روزیست ظرف نباتمان خالی استو چای میخورم و حسرت خراسان را …
.
.
دلی دارم که تنگ مشهد توست
به سر شوق حریم و گنبد توست
گدایی خسته در باب الجوادت
امید او به فضل مرقد توست
.
.
خوشم از این که اربابم تو باشی
خوشم رویای هرخوابم تو باشی
خوشم از اینکه در ایام غمگین
صفای قلب بی تابم تو باشی
به وقت جستجوی بهترین ها
همیشه دُرّ نایابم تو باشی
.
.
دیگر نه دلم هوای صحرا دارد
نه میل گذار و گشت دنیا دارد
امروز برای یک کبوتر ، آقا !
ای گنبد زرد شانه ات جا دارد
.
.
بوی طعام سفره ، خودش میکشد مرا
تا خانه ی تو راهنما احتیاج نیست
خواهش نکرده اهل کرم لطف می کنند
اینجا به التماس گدا احتیاج نیست
وقتی نداشت مادر تو سنگ قبر هم
دیگر تو را به صحن و سرا احتیاج نیست
.
.
گرچه از زهر هلاهل جگرم می سوزد
می دهد خاطره کوچه فقط آزارم
من همان زاده عشقم که به طفلی محزون
شاهد مادر خود بین در و دیوارم
.
.
من که در دایره ى صبر امامت کردم
من که در پاسخ دشنام کرامت کردم
در وطن نیز غریبانه اقامت کردم
همه دیدندکه با صبر قیامت کردم
بشنوید از لب میثم که غریب وطنم
من کریم دو جهان یوسف زهرا حسنم
.
.
نسل مطهر نبوی ، نسل دختری است
با این حساب تو حسن بن پیمبری
گفتند زاده ی اسد الله غالبی
صبح جمل که شد همه دیدند حیدری
می خواستند پیش همه کوچکت کنند
کوری چشم عایشه ها از همه سری
یک روز اشک و گریه برای تو میکند
با شصت روز اشک حسینی برابری
.
.
تا حسن هست دلم نور خدا میگرد
گرچه دورم دل من راه وِلا می گیرد
همه ی عمر زدم دم ز شه جود و کرم
پس نپرسید که این اشک چرا میگیرد
بِگذارید زمینم بزند این همه افعال گناه
باز هم لطف حسن دست مرا میگیرد
پس نصیبم بشود از تو به یک گوشه نظر
صد کور ز نامت به خداوند شفا میگیرد
شاعر شدنم را همه از بهر خودت میدانم
هر قافیه با عشق تو در شعر نوا میگیرد
منِ گمراه پر از حرص و طمع از دم تو
آدم شده تا حشر فقط ذکر تو را میگیرد
دیگر که نباید دل من در پی اغیار رود
صاحب چو تویی راه دلم سوی وفا میگیرد
چه عجب داد اگر راه خطا رفته منم ؟
همه در بحر کرم های تو جا می گیرد
باز هم گویم و صد بار دگر می گویم
همه جا لطف حسن دست مرا میگیرد
شاعر : شقایق نورایی
.
.
بوی پیراهن یوسف به وطن می آید
اربعین می رود و بوی حسن می آید
اشک هایی که چهل روز حسینی شده بود
همه خون گشته و از لای کفن می آید
.
.
یکی از بزرگان عرب برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی رفت. هنگام غذا که سفره را پهن کردند، مرد عرب شدیدا ناراحت شد و گفت : من چیزی نمی خورم. امام حسن فرمود : چرا غذا نمی خوری ؟ آن مرد گفت : ساعتی قبل به فقیری برخورد کردم. اکنون که چشمم به غذا افتاد به یاد آن فقیر افتادم و دلم سوخت. من نمی توانم چیزی بخورم مگر اینکه شما دستور دهید مقداری از این غذا را برای آن فقیر ببرند.
امام حسن فرمود : آن فقیر کیست ؟ مرد عرض کرد : ساعتی قبل که برای نماز به مسجد رفته بودم مرد فقیری را دیدم که نماز می خواند. بعد از فراغت از نماز دستمالش را باز کرد تا افطار کند. شام او نان جو و آب بود. وقتی آن فقیر مرا دید از من دعوت کرد که با او هم غذا شوم ولی من که عادت به خوردن چنان غذای فقیرانه ای نداشتم ، دعوت وی را رد کردم. حال اگر ممکن است مقداری شام برای وی بفرستید.
امام حسن مجتبی با شنیدن این سخنان به گریه افتاد و فرمود : او پدرم امیرمومنان و خلیفه مسلمانان ، علی (ع) است. او با اینکه بر سرزمینی بزرگ حکومت می کند اما مانند فقیر ترین مردم زندگی می کند و همیشه غذای ساده می خورد.
.
سخنان حکیمانه پیامبر
.
نشانه آدمیان بهشتی ، تبسم همیشگی است.
.
.
به آنچه داده شده قانع باش تا حسابت بر تو سبک شود.
.
.
از همه بدبختان بدبخت تر کسی است که فقر دنیا و عذاب آخرت را با هم دارد.
.
.
سه چیز است که ترک آن براى هیچ کس جایز نیست :
نیکى به پدر و مادر مسلمان باشند یا کافر
وفاى به عهد با مسلمان یا کافر
و اداى امانت به مسلمان یا کافر !
.
.
بیشتر گناهان فرزند آدم از زبان اوست.
.
.
آنکه در فرو بردن خشم از دیگران بیشتر است ، از همه کس دور اندیش تر است.
.
.
از نفرین مظلوم بپرهیز زیرا وی به دعا حق خویش را از خدا میخواهد و خدا حق را از حق دار دریغ نمیدارد.
.
.
رها کردن لقمه ای حرام پیش خدا محبوبتر است از دو هزار رکعت نماز مستحبی.
.
.
محبوب ترین اعمال پیش خدا خوشحال نمودن مومنین است.