پارس ناز پورتال

پیامک کاریکاتوری

مجموعه : اس ام اس جدید
پیامک کاریکاتوری

چه امتحان سختیست خیابان ، همه در آن رد میشوند.
.
.
بیل بیاورید ؛ می خواهم دل بکنم.
.
.
دیروز رفته که فردا بیاید ، حالا کجاست ؟
.
.
بالاخره گل مصنوعی نفهمید که بهار به چه درد می خورد.
.
.
عاشق خربزه ام زیرا مثل هندوانه تخمه هایش را در سلول انفرادی حبس نمی کند.
.
.
مرگ به رسم یادبود با زندگی عکس گرفت !
.
.
ماهی چشمم در اشکهایم شنا میکند.
.
.
تنها کشیدنی که اعتیاد نمی آورد ، نفس است.
.
.
از وقتی شنیدم زندگی چشم به هم زدنی است ، دیگر پلک نمی زنم.

.
.
بلبلی که تارهای صوتی اش را از دست داده بود ، انگشت پایش را داخل دهانش کرده بود و سوت بلبلی می زد.
.
.
آدمهای یک دنده سرعتشان کم است !
.
.
هشت به هفت گفت : من روی پاهای خودم ایستاده ام اما تو خیلی سر به هوایی.
.
.
نقاش با عصبانیت رو به مدادش کرد و گفت : هرچی “میکشم” از دست توئه.
.
.
من دست به دامان تو بودم ولی تو دست به سرم کردی.
.
.
مرگ ، آخر خط نیست ؛ آغاز بی خطی است.
.
.
بین گچ و تخته سیاه ، مسئله تبعیض نژادی حل شده.
.
.
اگر کاریکاتوریست بودم ،‌ فریاد می کشیدم.
.
.
در امواج نگاهش این کشتی دلم بود که غرق شد.
.
.
سطل زباله در اثر مسمومیت درگذشت.
.
.
ولخرجی های زیاد ، دخلم را درآورد.
.
.
هنگام وزیدن باد های شدید ، چراغ های خاموش هستند که هراسی ندارند.
.
.
ستاره شناسان معمولا آدمهای سر به هوایی هستند.
.
.
مرگ ، یک پای زندگی است.
.
.
گفتنی ها را باید گفت چون بیات می شود و از دهن می افتد.
.
.
قرص ماه در داروخانه پشت دخل نشسته بود.
.

parsnaz.ir
.
در مواقع بیکاری مشغول قتل عام ایام هستم.
.
.
خبرهای داغ تو زمستون میچسبه.
.
.
کسی نمی‌تواند دست به “دامن” مردان شود.
.
.
سمت راستم نشسته بود ، نمی توانست چپ چپ نگاهم کند.
.
.
گوسفند بیچاره از شدت گرسنگی صبر کرد شاید زیر پایش علف سبز شود.
.
.
این چندتا جمله رو هم دوست عزیزمون “حامد” لطف کردن و برامون فرستادن که ازشون تشکر میکنیم !
.
.
تیمم ماهی ، تباهی است. (علی نوشادی شبستری)
.
.
عاشق کاغذ سیاهم با نکته های سفید ! (علی نوشادی شبستری)
.
.
اعدادی که به صفر پشت پا نمی زنند بزرگ می شوند. (علی نوشادی شبستری)
.
.
من در سر شور دارم و او شوره سر. (علی نوشادی شبستری)
.
.
صدای قلبم نمی گذارد صدای پایت را بشنوم. (علی نوشادی شبستری)
.
.
سقوط آبشاری شرافتمند تر از ثبات مردابی است. (علی نوشادی شبستری)
.
.
نادانی ام در این است که زبانم همیشه در رقص است و گوشهایم در مکث. (علی نوشادی شبستری)
.
.
از تنگی دل ماست که کسی دلتنگ ما نیست. (علی نوشادی شبستری)