پارس ناز پورتال

جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران

جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران
 

حتما همه ی میدانیم کـه شب یلدا جدا از این کـه بلندترین شب سال اسـت، چـه تاریخچه‌اي دارد. شاید هم، همه ی ندانیم!واژه یلدا بـه معنای زایش، زادروز و تولد اسـت. ایرانیان باستان با این باور کـه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می شوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میکردند. روزبعد از شب یلدا تعطیلی عمومی بودو مردم بـه استراحت می‌پرداختند. این روز را خرم روز یا خره روز می‌نامیدند.

خورروز در ایران باستان روز برابری انسان‌ها بود. دراین روز همگان لباس ساده می پوشیدند تا یکسان بنظر آیند. کسی حق دستور دادن بـه دیگری را نداشت و کارها داوطلبانه انجام میگرفت نه تحت امر. جنگ و خون ریزی و حتی کشتن گوسفند و مرغ نیز ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان نیز می دانستند ودر جبهه‌ها رعایت

 
میکردند و خون ریزی موقتاً قطع می ‌شد. دراین روز بـه این دلیل از کار دست می‌کشیدند کـه نمیخواستند احیاناً مرتکب بدی کردن شوند؛ زیرا آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را هم در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می‌شمرد. ایرانیان سرو رابه چشم مظهر قدرت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند ودر خورروز در برابر آن می‌ایستادند و عهد می کردند کـه تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند.

جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران


آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌هاي گوناگون اسـت کـه همه ی جنبه نمادین دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. این میوه‌ها کـه بیشتر کثیرالدانه هستند، نوعی جادوی سرایتی محسوب میشوند کـه انسان‌ها با توسل بـه برکت خیزی و پردانه بودن انها، خودشان را نیز مانند انها برکت خیز می کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می دهند. انار و هندوانه نیز با رنگ سرخشان
 
نمایندگانی از خورشید در شب هستند. دراین شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن با کتاب حافظ مرسوم اسـت. اما این آداب و رسوم در نقاط مختلف کشورمان فرق میکند و هر خطه‌اي مراسم خاص خودرا دراین شب دارد.
‌ در خطه شمال و آذربایجان رسم بر این اسـت کـه خوانچه‌اي تزئین شده بـه خانه تازه‌عروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزئین می کنند و شال‌هاي قرمز اطرافش میگذارند؛ درحالی کـه مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می کنند و بـه خانه عروس میبرند.

سفره مردم شیراز مثل سفره نوروز رنگین اسـت. مرکبات و هندوانه برای سردمزاج‌ها و خرما و رنگینک برای گرم مزاج‌ها مهیاست و حافظ‌خوانی جزء جدانشدنی مراسم این شب اسـت. البته خواندن حافظ نه تنها در شیراز، بلکه رسم کلی چله‌نشینان شده ‌اسـت.
‌ همدانی‌ها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه ی دور تا دور اتاق می نشینند و پیرزنی بـه‌طور پیاپی شعر میخواند. دختربچه‌اي پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب‌ندیده سوزن میزند و مهمان ‌ها بنا بـه ترتیبی کـه نشسته‌اند، شعرهای پیرزن را فال خود میدانند.

‌ در شهر هـای خراسان، خواندن شاهنامه فردوسی مرسوم اسـت.
‌ در اردبیل رسم اسـت کـه مردم چله بزرگ را سوگند می دهند زیاد سخت نگیرد و طبق معمولً گندم برشته «قورقا» و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند.

‌ در گیلان، هندوانه را حتما تهیه می کنند و معتقدند کـه هرکس در شب چله هندوانه بخورد، در تابستان احساس تشنگی نمی کند ودر زمستان سرما را حس نخواهد کرد.
‌‌ مردم کرمان تا سحر انتظار می کشند تا از قارون افسانه‌اي استقبال کنند. قارون در لباس هیزم‌شکن برای خانواده‌هاي فقیر تکه‌هاي چوب می‌آورد. این چوب‌ها بـه طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت بـه همراه می‌آورند.

آشنا شدن با این رسم و رسومات و اعتقاداتی کـه از گذشته در بین ایرانیان رواج داشته و اکنون در بعضی نقاط کمرنگ شده ودر برخی جاها هنوز پررنگ اسـت، مـا رابه این باور میرساند کـه واقعاً ایرانیان تا چـه حد خوش ذوق و سلیقه بوده‌اند و برای شاد بودن و پرخاطره کردن لحظات‌شان برنامه‌ ریزی میکردند. و این طولانی‌ترین شب سال زمانی بزرگ و ماندگار میشود کـه بـه این آیین‌ها توجه کرده ودر حفظ آن برای نسل‌هاي آینده بکوشیم.
شب یلدای زیبا و پرخاطره‌اي را برای تک‌ تک شـما آرزومندیم.