به گمانم یادت پنجره احساسم را میکوبد،
چرا که در دلم هوای دلتنگی بپاست
* * *
صبورانه در انتظارم بمان
هر چیز در زمان خودش رخ می دهد
باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند،
درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند . . .
* * *
بودن یا نبودنت مهم نیست
آنقدر دوستت دارم که به حضورت نیازی نیست
همانند خدا که هست
اما نیست
* * *
جان فدای او که یادم می کند
یاد او هر روزه شادم می کند
مهربانی های او شیرین شکر
با مرامش کیش و ماتم می کند . . .
* * *
تا دلت بخواهد بغض دارم
تا حدی که به بغض هایم خمس تعلق میگیرد . . .
* * *
ما دل فروشان دل به بازار محبت میبریم
هر چه داریم میفروشیم و محبت میخریم
دیشب دوباره آمدی به خواب من،
دیدار خوب تو،
تا کوچه های کودکیم برد پا به پا،
شاد و شکفته اما،
فارغ ز هست و نیست،
یک لحظه دست تو از دست من رها شد و خواب از سرم پرید