جولای سال 1961
<فورست ویتاكر> در 15 جولای سال 1961 در <لانگ ویو> واقع در تگزاس چشم به جهان گشود.
پدرش <فورست ویتاكرجونیور> كارمند اداره بیمه و فرزند فورست ویتاكر رماننویس بود و مادرش <لورا فرانسیس اسمیت>، شغل آموزگاری داشت. مادرش <لورا> در كنار بزرگ كردن و تربیت فرزندان به دانشگاه میرفت و توانست دو مدرك دانشگاهی اخذ كند. فورست، دو برادر به نامهای <كن> و <دیمون> و یك خواهر بزرگتر به نام
<دبورا> دارد. وقتی ویتاكر كوچك بود، خانوادهاش به لوسآنجلس نقل مكان كردند و او در مدرسه جدید به تیم فوتبال پیوست و در قسمت دفاع بازی میكرد. مدتی بعد ویتاكر عضو تیم فوتبال دانشگاه <پلیتكنیك كالیفرنیا> شد، تا اینكه بالاخره مجبور شد بهخاطر مصدومیت از ناحیه كمر و ضعیف شدن آن قسمت از بدن، این ورزش را كنار بگذارد. پس از آن او در هنرستان هنرهای زیبای دانشگاه كالیفرنیای جنوبی در رشته موسیقی اوپرا پذیرفته شد و
بعد به گرایش نمایش روی آورد. در سال 1982 در این رشته فارغالتحصیل شد و در همان زمان عضو شعبه استودیوی نمایش لندن در كالیفرنیا شد. او در طول مدت تحصیل برای كسب درآمد و رفع احتیاجات خود به شغل راننده تاكسی روی آورد. معروف است كه او دیگر عادت كرده بود كه شبها افراد مست لایعقل را از كلوپ <هارپ> به خانههایشان برساند. نخستین كارگردانی كه ویتاكر را كشف كرد، از او خواست در فیلم <اوپرای گدایان> آواز بخواند.
كار حرفهای
اولین كار قابل ملاحظه ویتاكر در عرصه سینما به سال 1982 باز میگردد. در آن سال او در كنار هنرپیشگان شناخته شدهای كه آن زمان مثل او تازهكار بودند، همچون نیكلاس كیج، فوب گیتس و شون پن در فیلم <زمانهای سریع در بلندیهای ریجمونت> بازی كرد. پس از آن او در فیلمهایی مثل <جوخه>، <صبح بهخیر ویتنام> و <رنگ پول> ظاهر شد. در سال 1988 فورست در فیلم <پرنده> به كارگردانی <كلینت اسیت وود> نقش موسیقیدانی به نام <چارلی پاركر> را ایفا كرد و با این كار خود برنده عنوان بهترین هنرپیشه مرد جشنواره فیلم كن و نامزد دریافت جایزه گلدن گلاب شد. گفته میشود قرار بود ویتاكر كار نویسندگی و كارگردانی فیلم اكشن <آلبرت چاق> را انجام دهد ولی بهخاطر اختلافاتی كه بین او و تهیهكننده وجود داشت ویتاكر این پروژه را رها كرد.فورست ویتاكر در دهه نود به تهیهكنندگی و كارگردانی روی آورد. او در سال 1991 دستیار كارگردان و تهیه كننده فیلم <خشونت در درهارلم> بود و در سال 2002 تهیه كننده فیلم تلویزیونی>Door to door< با بازی <ویلیام میسی> بود كه برنده جایزه شد. ویتاكر در سال 1993 اولین فیلم خود را با نام <ركابدار> كارگردانی كرد كه درباره خشونتهای داخل شهری بود. درسال 1995 فیلم <در انتظار دم برآوردن> را كارگردانی كرد و در سال 2004 كارگردان فیلم كمدی رمانتیك، <اولین فرزند دختر> بود. سال 2006 سال پركاری برای فورست ویتاكر بود. در این
سال او در سریالی تلویزیونی به نام <محافظ> در نقش ستوان <یان كاوانوف> به ایفای نقش پرداخت. یك پلیس با فشارهای روحی شدید كه بسیار مورد توجه سینمادوستان قرار گرفت. در پاییز سال 2006 ویتاكر در فیلم>ER< ظاهر شد. او در نقش مردی بود كه با یك سرفه ساده به بیمارستان مراجعه كرد ولی این بیماری سطحی بهخاطر تشخیص غلط پزشكان در نهایت به سكته مغزی و فلج ناشی از آن انجامید. همین موضوع سبب شد كه او از
پزشكان به شدت خشمگین شود. در همین سال، او در كنار <جیمی فاكس> در فیلم ویدئویی <زندگی در آسمان> ظاهر شد.ویتاكر بهخاطر بازی در نقش <عیدی امین> در فیلم <آخرین پادشاه اسكاتلند> كه آن نیز در سال 2006 فیلمبرداری شد، مورد توجه منتقدان قرار گرفت و توانست جایزه بهترین هنرپیشه را از سوی مراكزی
همچون منتقدان فیلم نیویورك، اتحادیه منتقدان فیلم لوسآنجلس، هیئت ملی فیلم و اتحادیه منتقدان پخش فیلم به دست آورد. در 15 ژانویه سال 2007 او جایزه بهترین هنرپیشه مرد جشنواره گلدن كلاپ و در روز 28 ژانویه 2007 جایزه صنف هنرپیشگان سینما را نصیب خود كرد. ویتاكر برای بازی در این نقش تحقیقات مفصلی به عمل آورد، كتابهای بسیاری درباره عیدی امین، دیكتاتور اوگاندایی مطالعه كرد، چندین فیلم مستند درباره زندگی و روحیات او دید و با دوستان و خانواده امین از نزدیك ملاقات كرد. او لهجه شرق آفریقا را كاملا فرا گرفت و زبان <سواهیلی> را كه در طول فیلم به خوبی با آن صحبت میكند، آموخت.زندگی خانوادگی
<فورست ویتاكر> در سال 1996 در 35 سالگی با <كیث ویتاكر> همكار بازیگر خود ازدواج كرد. آنها دو دختر به نامهای <سونت> و <ترو> دارند. آنها از ازدواجهای قبلی خود یك پسر به نام <اوشن> و یك دخترخوانده به نام <اوتم> دارند. ظاهر به یادماندنی فورست بهخاطر نوع خاص چشم اوست كه باید گفت یك حالت مادرزادی است و
از بدو تولد به همین صورت بوده. فورست ویتاكر انسانی ورزشكار و ورزیده است. او در رشته كنگفو و در ورزش كاراته صاحب كمربند مشكی است ولی با وجود درشتی جثه جالب است بدانید كه او یك گیاهخوار بوده و به تازگی یك رستوران غذاهای خام و گیاهی با نام <طعم الهه> در غرب لوسآنجلس افتتاح كرده است.آخرین پادشاه اسكاتلند
در فیلم <صبح بهخیر ویتنام>، فورست ویتاكر یك سرجوخه بشاش بود. در <رنگ پول> یك كلاهبردار سطح پایین بود و در <بازی گریهآور> در نقش یك سرباز اسیر انگلیسی ظاهر شد. او نقشهای بزن بهادری مثل فیلم روح سگ تا نقشهای كلاس بالایی همچون فیلم، Pret a porter را بازی كرده است ولی باز نقش او با همیشه تفاوت داشت؛ نقش عیدی امین، دیكتاتور آفریقایی در فیلم <آخرین پادشاه اسكاتلند> نقشی بود كه او را به سطح برترینهای سینمای دنیا رساند و برنده اسكار كرد. هر چند كه او تقریبا هر نوع نقشی را بازی كرده بود ولی این نقش برای او تازگی خاصی داشت. او در زمان فیلمبرداری این فیلم در مصاحبهای با <ساندی مورنینگ> میگوید: این نقش
خیلی غیرعادی و جدید است. هنوز هم دارم سعی میكنم به آن عادت كنم. میفهمید چی میگویم؟ خیلی دوستش دارم. ویتاكر با آرامشی بزرگوارانه كه در هالیوود كمیاب است، از كارش سخن میگوید. موضوعی كه بیش از هر چیز در او جلب توجه میكند، انسانیت ذاتی اوست. او میگوید <نمیگویم آدمی خاكی هستم، ولی سعی میكنم از حد خودم فراتر نروم و بلندپرواز نباشم. سعی میكنم نجیب باشم و انسان بهتری شوم. نمیدانم میتوانم یا نه؟>گفـتـگـــو پس از اسكار
هر ساله پس از اتمام مراسم اسكار برندگان در اتاق جمع میشوند تا از آنها عكسهای ویژه گرفته شود. خبرنگاران نیز از این فرصت استفاده كرده و به آنجا میروند تا با آنها مصاحبه به عمل آورند. در اینجا بخشی از مصاحبه با ویتاكر را میخوانید:
– سلام فورست، مباركه.
_ متشكرم.
– بالاخره شب جادویی رسید. در مصاحبه قبلی گفتی باید نوعی انسانیت در وجود عیدی امین پیدا كنی و وقت زیادی را صرف این موضوع كردی. تو در یك دیكتاتور ظالم و قاتل چهچیزی را یافتی؟
_ خب، من سعی كردم بفهمم وقتی بچه بود، چه بر او گذشته است. او در مزرعه نیشكر كار میكرد. پدرش او را رها كرد. بعد كمكم زندگی او جنبههای تیرهتر خود را به ما نشان داد و توانستیم تا حدودی درك كنیم چطور این كودك كه شادمانه در مزرعه میدوید به مرحلهای میرسد كه مردم او را به چشم یك هیولا مینگرند.
– تو انسان نرمخویی هستی. آیا بازی در نقش یك انسان ستمگر بر روحیه خودت تاثیر منفی نگذاشت؟
_ میدانید من نقش او را بازی نمیكردم كه از دست او دیوانه شوم، من خود او شدم، ولی در مواردی مثل فیلم <پرنده> یا فیلمهایی كه باید در آن نقش یك انسان معتاد را بازی میكردم برایم سختتر بود. این افراد از زندگی سیر
هستند، ولی عیدی امین زندگی را دوست داشت. ایفای نقش آنها سختتر بود. هر روز صبح باید بیدار شوی و فكر كنی من میخواهم زندگی كنم، ولی مجبور باشی طور دیگری نشان دهی.
– شما برای افتتاحیه اكران این فیلم در اوگاندا بودی، بازتاب در آنجا چطور بود؟
_ من سه روز پیش آنجا بودم. این فیلم را برای مردم اوگاندا و رییسجمهور آن كشور نمایش دادیم. مردم واقعا، آن را پذیرفتند و رییسجمهور گفت از این به بعد وقتی قرار باشد درباره آن دوران صحبت كنم، همه را به این فیلم ارجاع میدهم. بنابراین این فیلم بازتاب خوبی داشت. آنها میگفتند این یكی از مهمترین اتفاقات اوگاندا پس از سالهای طولانی است.كوتاه از زندگی ویتاكـر
– كیث و فورست نخستینبار در بوستون و در زمان فیلمبرداری فیلم <رانده شده> یكدیگر را ملاقات كردند.
– آنها در چهارم می سال 1996 در خلیج مونتگو در جامائیكا ازدواج كردند. در این مراسم <اوشن> پسر فورست حلقه ازدواج و <اوتم> دختر كیث دستهگل عروس را حمل میكردند.
– كیث درباره فورست میگوید: وقتی برای اولین بار فورست را دیدم با خود گفتم او مرد نجیب و خوبی است. او مرد خوش برخوردی است و خیلی راحت میشود با او دوست شد.
– آنها با داشتن چهار فرزند اوقات فراغت خیلی كمی دارند. ویتاكر با حرفه بازیگری، آهنگسازی و كارگردانی گاه ماهها از لوسآنجلس دور است، ولی هر روز تلفنی با همسرش صحبت میكند.
– با وجود رقیقالقلب بودن ویتاكر، چهره ظاهریاش سبب شده كه به او لقب بدهیبتترین برنده اسكار را بده