پارس ناز پورتال

از عشق تا خود کشی

مجموعه : مجله خبری روز
از عشق تا خود کشی

پسر جوان وقتی زن جوان را سد راه ازدواج خود با دختر مورد علاقه اش دید او را با ضربه های چاقو کشت. قاتل هم اکنون با تایید حکمش اعدامش در یک قدمی‌چوبه دار قرار دارد.

عصر روز 18 مرداد ماه سال 90 تماس مردم با پلیس خبر از وقوع یک درگیری خونین در یکی از خیابان‌های شمال تهران می‌داد.ماموران اورژانس قبل از پلیس در صحنه حاضر شده بودند تا یک دختر و پسر جوان را که به شدت زخمی‌شده بودند به بیمارستان برسانند.دختر جوان که زهرا نام داشت قبل از رسیدن به بیمارستان جان سپرده اما پسر که نامش سعید بود زنده ماند.

یکی از فروشندگان که مغازه ای در همان حوالی داشت به ماموران گفت:«در مغازه بودم که صدای داد و فریاد شنیدم.دیدم دختر جوانی در حالی که می‌دود دائما فریاد می‌زند سعید نزن.پسری هم به دنبال او می‌دوید و در حالی که چاقویی در دست داشت چند ضربه به او زد.بعد از اینکه دختر به خاطر خونریزی روی زمین افتاد پسر با همان چاقو چند ضربه به خودش زد. بعدش زنی میانسال که می‌گفت مادر پسر است آمد و چاقو را با خودش برد.»

با تکمیل تحقیقات میدانی از شاهدان مشخص شد که سعید با زدن ضربه های چاقو زهرا را به قتل رسانده و بعد اقدام به خودزنی کرده است.بعد از آنکه روند درمانی سعید در بیمارستان تکمیل شد از او بازجویی شد.

سعید در بازجویی ها تایید کرد که زهرا را با ضربات چاقویی که چند ساعت قبل از قتل خریداری کرده بود کشته است. با اعتراف سعید به قتل زهرا بازپرس دادسرای جنایی برای او به اتهام مباشرت در قتل قرار مجرمیت صادر کرد که با تایید قرار مجرمیت و صدور کیفرخواست پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

دادگاه این پرونده قتل در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی برگزار شد .مادر زهرا به عنوان ولی دم پس از تقاضای قصاص از دادگاه گفت:«دخترم با شوهرش اختلاف داشت به همین خاطر مدتی می‌شد که با ما زندگی می‌کرد.این آقا را نمی‌شناسم و قبل از این او را ندیده بودم.فقط تقاضای قصاص او را دارم.»

در ادامه پس از تفهیم اتهام سعید مبنی بر مباشرت در قتل زهرا بر اساس کیفر خواست صادر شده از او خواسته شد برای دفاع از خود در جایگاه قرار بگیرد.او زمانی که در جایگاه ایستاد درباره انگیزه اش برای این کار گفت:«مدتی بود که با زهرا آشنا شده بودم و در حد ارتباط تلفنی این رابطه ادامه پیدا کرد.

ادامه این رابطه باعث شد تا زهرا به من وابسته شود اما من قصد داشتم با فرد دیگری ازدواج کنم.من نمی‌دانستم که زهرا ازدواج کرده و همسر دارد فقط این را به من گفته بود که از شوهرش جدا شده است.وقتی که برای خواستگاری دختری به اسم لیلا رفتم زهرا خیلی ناراحت شد.

به من گفت که نمی‌گذارد به خواسته ام برسم.عاقبت هم توانست شماره تلفن لیلا را از گوشی من پیدا کند به او زنگ بزند.روز قبل از حادثه او به لیلا زنگ زده بود و گفته بود که ما با هم رابطه داریم در حالی که اصلا چنین چیزی نبود. فردای آن روز به زهرا زنگ زدم که بیاید با هم صحبت کنیم. پشت تلفن به او التماس کردم که زندگی ام را خراب نکند اما او دست بردار نبود. عصر آن روز وقتی که داشتم سر قرار می‌آمدم دیدم که زهرا با کسی تلفنی صحبت می‌کند و راجع به من و خودش چیزهایی می‌گوید. عصبانی شدم.

رفتم از یکی از مغازه های همان اطراف یک چاقو خریدم. به طرف زهرا رفتم او فکر می‌کرد شوخی می‌کنم اما وقتی اولین ضربه را زدم شوکه شد و فرار کرد ولی دیگر دیر شده بود. چند ضربه دیگر به او زدم آخر سر هم مچ دست خودم را با چاقو زدم تا از این زندگی راحت شوم.اتهام قتل عمدی را قبول دارم اما با برنامه قبلی این کار را نکردم.

زهرا من را عصبانی کرد و باعث شد این کار را انجام بدهم. الان هم از کاری که کرده ام خیلی پشیمانم و نباید عصبانی می‌شدم.»

قضات دادگاه پس از شنیدن اظهارات سعید و وکیل مدافع او وارد شور شدند و برای او به اتهام قتل حکم قصاص صادر کردند.با تایید این حکم از وی شعبه 16 دیوان عالی کشور شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص سعید آغاز شده است


منبع: ایسنا