پارس ناز پورتال

شرح حکایت زمستان سختی در راه است

شرح حکایت زمستان سختی در راه است

پائیز بود و سرخپوست ها از رئیس جدید قبیله پرسیدند كه زمستان پیش رو سرد خواهد بود یا نه. از آنجایی كه رئیس جدید از نسل جامعه مدرن بود از اسرار قدیمی سرخپوست ها چیزی نیاموخته بود. او با نگاه به آسمان نمی توانست تشخیص دهد زمستان چگونه خواهد بود. بنابراین برای اینكه جانب احتیاط را رعایت كند به افراد قبیله گفت كه زمستان امسال سرد خواهد بود و آنان باید هیزم جمع كنند.
چند روز بعد ایده ای به نظرش رسید. به مركز تلفن رفت و با اداره هواشناسی تماس گرفت و پرسید: «آیا زمستان امسال سرد خواهد بود؟»


كارشناس هواشناسی پاسخ داد: «به نظر می رسد این زمستان واقعاً سرد باشد.»
رئیس جدید به قبیله برگشت و به افرادش گفت كه هیزم بیشتری انبار كنند. یك هفته بعد دوباره از مركز هواشناسی پرسید: «آیا هنوز فكر می كنید كه زمستان سردی پیش رو داریم؟»
كارشناس جواب داد: «بله، زمستان خیلی سردی خواهد بود.»



رئیس دوباره به قبیله برگشت و به افراد قبیله دستور داد كه هر تكه هیزمی كه می بینند جمع كنند. هفته بعد از آن دوباره از اداره هواشناسی پرسید: «آیا شما كاملاً مطمئن هستید كه زمستان امسال خیلی سرد خواهد بود؟»
كارشناس جواب داد: «قطعاً و به نظر می رسد زمستان امسال یكی از سردترین زمستان هایی باشد كه این منطقه به خود دیده است.»
رئیس قبیله پرسید: «شما چطور می توانید این قدر مطمئن باشید؟»
كارشناس هواشناسی جواب داد: «چون سرخپوست ها دیوانه وار در حال جمع آوری هیزم هستند.»


شرح حكایت



مدیران ناكارآمد به دلیل نداشتن دانش و تخصص لازم، مغرور بودن و خودخواهی، منفعت طلبی شخصی،


انحصارطلبی و فراهم نكردن نظام های اطلاعاتی و تصمیم گیری مناسب، در بیشتر موارد مرتكب تصمیم های اشتباه و نابخردانه و شاید هم مغرضانه می شوند كه هزینه های زیادی را به مجموعه تحت مدیریت آنان وارد می كند. اگر تصمیم های نادرست این گونه مدیران آغازگر چرخه معیوبی نیز باشد در این صورت اثرات منفی و مخرب این تصمیم ها بیشتر و بیشتر خواهد شد تا حدی كه می تواند به بحران و یا نابودی سیستم منجر شود.
مثالی از چرخه معیوب كه در واقعیت زیاد اتفاق می افتد از این قرار است: مدیریت سرمایه گذاری را كاهش


می دهد و از منابع مالی برداشت می كند. مدیریت با كاهش یا حذف توسعه كاركنان، توسعه محصولات جدید، تحقیق بازار و دیگر موارد هزینه ها را كاهش می دهد و سود سهام و حقوق و مزایای مدیران را افزایش می دهد و بدین صورت از سرمایه برداشت می كند. نتیجه این كار كاهش حقوق كاركنان، آموزش كاركنان در پایین ترین سطح، خط تولید روزآمد نشده یا منسوخ و ضعف در شناخت نیازهای بازار و مشتریان خواهد بود. این اثرات منفی باعث


نارضایتی كاركنان، كاهش تعهد سازمانی و افزایش نرخ خروج كاركنان خواهد شد. این موارد موجب كاهش كیفیت محصولات و خدمات، نارضایتی مشتریان و جذب شدن آنان به سمت رقبا و از دست رفتن سهم بازار خواهد شد. كاهش فروش و سود باعث می شود كه مدیریت برای پرداخت هزینه های اولیه و جاری هم، دوباره از سرمایه برداشت كنند و بدین ترتیب چرخه معیوب ادامه می یابد.