پارس ناز پورتال

داستان زیبا و جالب تعبیر خواب

داستان زیبا و جالب تعبیر خواب

 حسین بن علی(ع) كه برای بیعت با یزید دعوت شده بود، همان شب كنار قبر جدّش، رسول خدا(ص) رفت و آن حضرت را زیارت نمود و از امّت شِكوِه كرد كه مرا تنها گذاشته‌اند و فرمود «این شكایت من تا دیدار من و تو باقی است»

امام حسین(ع)، آن شب را تا صبح، در كنار قبر پیامبر(ص) به ركوع و سجود و عبادت گذرانید صبح روز بعد، مروان ، امام(ع) را ملاقات نمود و نصیحت كرد كه با یزید بیعت كند ولی حضرت پاسخ داد وَ عَلَی الاِسْلاَمِ الَسَّلاَمُ إذْ بُلِیَتْ الاُمَّةُ بِراعٍ مثل یَزِید» یعنی وقتی امت مسلمان به فرمانروایی مثل یزید مبتلا شوند باید با اسلام بدرود گفت و با این جمله پاسخ قاطع خود را مبنی بر عدم بیعت با یزید بیان نمود و از او جدا گردید

باز شب دوم، نزد قبر جدّش، پیامبر(ص) رفت و چند ركعت نماز خواند و تا صبح به راز و نیاز مشغول بود نزدیك صبح، سرش را بالای قبر گذارد و اندكی خوابش برد، در خواب، پیامبرص را دید كه با گروهی از فرشتگان در سمت راست و چپ او به سویش می‌آیند حضرت رسول (ص)، حسین(ع) را در آغوش گرفت و به سینه  چسبانید و بین دو




چشمانش را بوسید و فرمود «عزیز دلم!حسین! گویا می‌بینم كه به خون آغشته‌ای؛ و با سر بریده، در كربلا، بر زمین افتاده‌ای و گروهی از امتِ من پیرامون تو را گرفته‌اند در این هنگام، تو تشنه جان خواهی داد آنان كه با تو چنین كرده‌اند امید شفاعت مرا دارند امّا خداوند آنها را مشمول شفاعت من نخواهد كرد و در روز قیامت محروم خواهند

شد جان دلم حسین! ‌اینك پدر و مادر و برادرت در اشتیاق تو هستند» امام حسین(ع) به گریه افتاد و عرض كرد «یا رسول الله! مرا با خود به درون قبر ببر»، اما حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) می‌خواست فرزندش به


مقامی بلند برسد و با شهادت ، بالاترین پاداش را از خداوند بگیرد حضرت از خواب بیدار شد و خواب خود را برای اهل بیت خویش نقل كرد پس از شنیدن این خواب، اندوه آنان بسیار و گریه‌هایشان آغاز شد…