پارس ناز پورتال

خلاصه ای از شرح حال جک ولش

خلاصه ای از شرح حال جک ولش

جک ولش در شهر سالم واقع درماساچوست در سال ۱۹۳۵ دیده به جهان گشود. پس از دوران دبیرستان در دبیرستان سالم، به دانشگاه ماساچوست در رشته مهندسی شیمی رفت. پس از پایان تحصیلات به دانشگاه الینویز رفت تا کارشناسی ارشد و دکترای خود را در سال ۱۹۶۰ تمام کرد.

پس از پایان تحصیلات، با پایه حقوق تنها ۱۰۵۰۰ دلار در شرکت جنرال الکتریک مشغول به کار گردید. پس از گذشت مدت کوتاهی از استخدام، بدلیل حقوق اندک و ضعف مدیریت موجود در جنرال الکتریک، تصمیم گرفت تا آن شرکت را ترک نماید و به یک شرکت بین المللی شیمی و مواد معدنی بپیوندد. او احساس می کرد که از طرف مدیر خود مورد حمایت قرار نگرفته، اما بدلیل رفتار مثبتی که از طرف یکی از مدیران شرکت جنرال الکتریک که از ولش می خواست تا در آن شرکت بماند، باعث شد تا از شرکت جنرال الکتریک نرود.

درحالیکه در شرکت جنرال الکتریک مشغول بود، به اختراع نوعی از پلاستیک به نام PPO کمک نمود و ازاینرو توانست به مدیریت کل کارخانه پلاستیک و سپس به مدیریت کل بخش پلاستیک شرکت جنرال الکتریک ارتقا یابد. پس از ۱۲ سال در سال ۱۹۷۲، ولش توانست به معاونت شرکت جنرال الکتریک ارتقا یابد. پس از ۵ سال فعالیت بعنوان معاون، او توانست بعنوان معاون اول و پس از ۲ سال بعنوان نایب رئیس ارتقاء یابد. او در سال ۱۹۸۱ توانست عنوان هشتمین و جوانترین مدیرعامل موفق را بدست آورد.

او به خطی نمودن شرکت همت گمارد و و از سایر مدیران خواست تا انجام این امر به شرکت کمک نمایند. برای اینکار ۱۰% از مدیران رده های پایین و ۲۰% از مدیران رده های بالاتر را اخراج نمود. با خطی سازی آن شرکت جنرال الکتریک، تعدادی از ۳۵۰ کسب و کار شرکت را از دست داد و ساختار مدیریتی از ۲۹ سطح به ۶ سطح کاهش یافت با ۱۰۰۰۰۰ کارمندی که از کار بیکار شدند. برای اینکار، او را در سال ۱۹۸۰ بعنوان جک نوترونی (Neutron Jack) نامگذاری کردند. در سال ۱۹۹۰، جک شرکت جنرال الکتریک را از تولید به سمت خدمات سوق داد. در سال ۱۹۹۵، جک برنامه کنترل کیفیت سیکس سیگما (Six Sigma) را برای شرکت جنرال الکتریک بمنظور افزایش کارآمدی و کیفیت بمنظور تولید صفر کالاهای ناقص، اتخاذ نمود.

هر تاکتیکی که جک ولش استفاده می نمود، چه خوب و چه بد، حقیقت همچنان باقی می ماند که او یکی از برترین رهبران شرکتی در همه زمان است. ارزش بازار شرکت جنرال الکتریک تحت رهبری جک ولش بیشتر از هر شرکت رهبر بازار دیگری بیشتر افزایش یافته بود. در طول ۲۰ سال رهبری شرکت جنرال الکتریک، ارزش آن از ۱۲ بیلیون دلار به ۲۸۰ بیلیون دلار افزایش یافت که آن شرکت را به یکی از بزرگترین و سودمندترین کسب و کارها در دنیا مبدل ساخت.

در سال ۱۹۹۹، جک از طرف مجله فورچن بعنوان “مدیر قرن” نام نهاده شد. سوابق مبین حقوق سالانه ۹۴ میلیون دلار اوست و طرح بازنشستگی ۸ میلیون دلاری سالانه بعلاوه دسترسی رایگان به جت های شخصی شرکت جنرال الکتریک. پس از ۴۰ سال همراهی با شرکت و ۲۰ سال مدیریت عامل آن، جک ولش در ۷ سپتامبر سال ۲۰۰۱ بازنشسته شد. در همان ماهی که شرکت جنرال الکتریک را ترک کرد کتابی از خاطرات خود که دریرگیرنده تجربیات و استراتژی های کسب و کار خود بود را با نام “مستقیم از میان بر” (Straight from the Cut) به چاپ رسانید.

“Jack Welch” روش نوینی در نحوه اداره شرکت‌ها و کمپانی‌های بزرگ ابداع کرد که امروزه بسیاری از مدیران بزرگ فارغ‌ از اصول فرسوده و سنتی پیشین، به راحتی کنترل امور مرزهای تجاری خود را در دست گرفته و با سرعتی باورنکردنی به سوی پیشرفت و توسعه پیش می‌روند. تکنیک‌های افسانه‌ای مدیریت “Welch” به گونه‌ای است که هر مدیری را در هر قلمرویی به اوج می‌رساند. او خود نمونه بارز و موفق تکنیک‌های “Welch” است که در سن ۴۴ سالگی کنترل تمامی امور کمپانی بزرگ و نامداری چون جنرال الکتریک آمریکا را در اختیار گرفت و عنوان جوان‌ترین مدیر یکی از بزرگترین شرکت‌های ایالات متحده را از آن خود نمود.

“John Frances Welch Jr” در سال ۱۹۳۵ در ایالت “ماساچوست” آمریکا به دنیا آمد. در سال ۱۹۵۷ مدرک مهندسی شیمی خود را از دانشگاه همان ایالت دریافت کرد و پس از آن به سرعت به ادامه تحصیل مشغول شد و توانست در کوتاه‌ترین زمان ممکن دکترای این رشته را از دانشگاه “Illinois” دریافت نماید.

بلافاصله پس از فراغت از تحصیل یعنی در سال ۱۹۶۰، “Welch” به کمپانی “جنرال الکتریک” پیوست و مشغول به کار شد؛ اما یک سال بعد تصمیم به ترک این کمپانی گرفت. او که از بدو ورود به این مکان با نحوه ارتقا شغلی کارکنان و برخی روش‌های مدیریتی مشکل داشت، پس از یک سال فعالیت با دریافت پیشنهاد کار در یک شرکت “شیمی معدن” با جدیت تمام تصمیم به ترک جنرال الکتریک گرفت. دریافت حقوق ۱۰۵۰۰ دلار برای یک مهندس جوان و تازه‌کار اگرچه ایده‌آل به نظر می‌رسید، اما او سوای مسائل مادی به روحیات حاکم بر محیط کارش بیشتر اهمیت می‌داد. به هر ترتیبی که بود تا یک سال توانست این شرایط را تحمل نماید اما به محض دریافت پیشنهاد جدید از شرکتی دیگر، تصمیمش جدی‌تر شد.

هنگامی که “Welch” تصمیمش را برای مسئول رده بالایش، “Reuben Gutoff” مطرح کرد، با عکس‌العمل عجیبی روبه‌روشد. او که تا پیش از این تصور می‌کرد، “Gutoff” از شکایت‌های هرروزه “Welch” در مورد نحوه بوروکراسی دست و پاگیر کمپانی خسته شده است و با شنیدن تصمیم او بسیار خوشحال خواهد شد، به ناگاه با عکس‌العمل شدید او مبنی بر عدم اجازه به وی برای چنین کاری روبه‌رو شد.

“Gutoff” که خود مدیری جوان و لایق در آن بخش به حساب می‌آمد، به خوبی می‌دانست که وجود افرادی متخصص چون “Welch” برای جنرال الکتریک سرمایه‌ای بی‌کران محسوب می‌شوند و از دست دادن آن‌ها به منزله از دست دادن بخش مهمی از سرمایه شرکت است. از همین‌رو “Welch” و همسر جوانش را برای گردش در خارج از شهر دعوت کرد و در یک گفتگوی چهارساعته توانست او را قانع سازد تا از تصمیمش منصرف گردد. او به “Welch” قول داد که شرایط را به گونه‌ای مهیا سازد که گویا او به دور از بوروکراسی ادارات و شرکت‌های بزرگ تنها برای شرکت‌های کوچک تحت فرمان یک کمپانی بزرگ کار می‌کنند و بدین ترتیب تمامی این رفت و آمدهای وقت‌گیر اضافی برای انتقال نظرات و تصمیمات برای او برداشته خواهد شد.

به دنبال این جریان، “Welch” با عزمی جدی‌تر به کار بازگشت و به کمک “Gutoff” توانست پله‌های ترقی را به سرعت طی نماید. او ابتدا با بکارگیری روش نوین و مبتکرانه بازاریابی محصولات جنرال الکتریک را به طرز شگفت‌آوری ارتقا داد و از همین‌رو نام و اعتبار خاصی در کمپانی به دست آورد. سپس در سال ۱۹۷۲ به سمت معاونت یکی از بخش‌ها، در سال ۱۹۷۷ مدیریت آن بخش، در سال ۱۹۷۹ یکی از اعضای هیات مدیره و سرانجام در سال ۱۹۸۱ به عنوان جانشین “Reginald Jones” و جوان‌ترین مدیرکل کمپانی عظیم جنرال الکتریک منصوب شد.

در طول فعالیت ۲۰ ساله او در این سمت، جنرال الکتریک پیشرفتی بی‌سابقه در خود مشاهده کرد به طوری که فروش محصولات آن از ۱۲ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۱ به ۲۸۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۱ افزایش یافت. تعداد بسیاری از کارشناسان موفقیت “Welch” را مدیون توانایی او در مدیریت و بکارگیری تکنیک‌های فوق‌العاده موثر می‌دانند. او به سادگی می‌دانست که چطور افکار و اهدافش را به تک تک افراد از بالاترین رده تا پایین‌ترین رده شرکت انتقال دهد. او اعتقاد داشت که مدیران ارشد شرکت به جای نصب انواع و اقسام اطلاعیه‌های مختلف در تابلو اعلانات و یا ابلاغ نظراتشان توسط بوروکراسی طولانی و خسته‌کننده اداری، می‌بایست از شیوه “تکرار” استفاده نمایند.

به باور او این مساله باید به گونه‌ای انجام شود که اهمیت اهداف و مقاصد و یا دستورات جدید حتی به خانه کارکنان نیز کشیده شود و آنها سر سفره شام با خانواده نیز در مورد آن صحبت نمایند. در نظر او اگر در ذهن کارکنان، شرکت از شکل یک راهرو دراز و پر پیچ و خم با موانع متعدد برای رساندن خبر از جایی به جای دیگر به یک سوپرمارکت بزرگ تشبیه شود، دیگر تمامی اتلاف وقت و انرژی در این سیستم اداری از بین خواهد رفت.

اگر تمامی بخش‌ها همچون قفسه‌های سوپرمارکت در کنار هم و در معرض تماس دیگران قرار گیرند، نه به سیستم کاری آنها لطمه‌ای خواهد خورد و نه دخالت و ناهماهنگی در انجام امور پدید خواهد آمد، علاوه بر این‌ها تماس طولانی مدت همه با یکدیگر سبب خواهد شد تا مطالب موردنیاز کمپانی بارها و بارها دهان به دهان تکرار شده و در ذهن همگان نقش بندد.

بکارگیری این روش غیرمعمول سبب شد تا کارکنان همگی خود را جزئی از کل بدانند و تماس‌های روزمره آن‌ها با مدیران ارشد کمپانی، نوعی اعتماد به نفس و وابستگی عاطفی به جنرال الکتریک در آن‌ها پدید آورد و اینگونه شد که در مدت ۲۰ سال این کمپانی چنان رشدی کرد که قوی‌ترین مدیران دنیا از عهده آن برنمی‌آمدند.

سال ۲۰۰۱، “Welch” از سمت خود بازنشسته شد اما توان علمی و مدیریتی او به حدی است که حتی در سن و سال امروز نیز قریب به ۵۰۰ کمپانی او را به عنوان مشاور و راهنما در کنار خود دارند و از تکنیک‌های خلاق او سود می‌جویند.