پارس ناز پورتال

خبر قطعی شدن شکست اصول گرایان

مجموعه : مجله خبری روز
خبر قطعی شدن شکست اصول گرایان

شجاعی کیاسری، سخنگوی فراکسیون اکثریت اصولگرایان مجلس،  تصریح کرد

شکست اصولگرایان در انتخابات قطعی است

«معمای یازدهم» حل شد. حسن روحانی نامزد فراجناحی در رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری با حمایت گسترده اصلاح‌طلبان، در راس آن‌ها محمد خاتمی و اکبر هاشمی‌رفسنجانی، و کناره‌گیری محمدرضا عارف در روزهای پایانی پیروز انتخابات شد و به پاستور راه یافت.

 

روز 25 خرداد با اعلام رسمی وزارت کشور مبنی بر پیروزی قطعی حسن روحانی در دور نخست انتخابات، مردم به کوچه و خیابان آمدند و شعار «اصلاحات پیروز انتخابات» سردادند. حالا چند وقتی است در این گرمای سوزان تابستان هوا معتدل شده است؛ هوای ملسی که بخشی از اصولگرایان تند‌رو را سرمست از پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری کرده است. هرچند اصولگرایان میانه رو شکست را پذیرفته‌اند و باورشان این است که باید در شعارها و برنامه‌هایشان بازنگری کنند.

 

اما امروز همان‌هایی که تمام قوایشان را برای نیامدن آیت‌الله هاشمی گذاشتند و نامه ننوشته نگذاشتند برای رد صلاحیت و حذف رقیب امروز با روحانی خود را پیروز انتخابات می‌خوانند و نقش هاشمی و خاتمی در قامت سران اصلاحات را بی‌تاثیر در رای روحانی می‌دانند. حالا می‌خواهد رییس‌جمهوری منتخب هر بار از حمایت این دو تشکر کند یا برای خرد ورزی عارف به او تبریک بگوید. انگار حجت برای این اصولگرایان چیزی دیگر از رویدادهای واقعی جامعه است.

 

رمضان شجاعی کیاسری سخنگوی فراکسیون رهروان ولایت (فراکسیون اکثریت اصولگرایان مجلس) در گفت‌وگو با «بهار» می‌گوید: شکست اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری قطعی است.

 

او عامل اصلی شکست اصولگرایان در انتخابات را نبود یک مرجعیت واحد در این جبهه می‌داند. نماینده ساری در مجلس معتقد است نگاه و اشاره هاشمی برای روحانی تبدیل به رای شده و آن‌هایی که به دنبال شعار هاشمی، نیروی هاشمی، افکار و اندیشه‌های هاشمی بودند در انتخابات پیروز شدند.

کیاسری می‌افزاید: اصولگرایانی که به دنبال حذف هاشمی بودند باید بدانند هاشمی در کسوت دیگری، در مدل دیگری، در لباس دیگری، در نگاه و اسم دیگری تجلی و امروز ظهور و بروز پیدا کرده است.

 

برخی از اصولگرایان امروز بر طبل پیروزی در انتخابات می‌کوبند آیا می‌توان پیروزی حسن روحانی را پیروزی اصولگرایان دانست؟

شکست اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری قطعی است و اگر هم اذعان نکنند، این یک واقعیت است و خودش را نشان می‌دهد چون اصولگرایان با پرچم و شعار خاصی وارد عرصه رقابت شدند. اما این‌که بگوییم اصلاح‌طلبان در انتخابات پیروز شدند این هم نیست؛ چون آقای روحانی خود را مستقل معرفی کرد و سبد آرای ایشان هم رای اصلاح‌طلبان را دربر گرفت و هم آرای اصولگرایان را شامل شد. یعنی آرای آقای روحانی به این معنی نیست که فقط رای اصلاح‌طلبان باشد، چون اگر این طور بود باید سال 88 هم این اتفاق می‌افتاد؛ چون آقای احمدی‌نژاد 25‌میلیون رای آورد و آقای موسوی 14‌میلیون رای آوردند. به اعتقاد من اصولگرایان باید در مبانی شان، آرمان‌ها و اهداف خود یک تجدید نظر و بازنگری جدی داشته باشند.

 

اصلی‌ترین عامل شکست و بروز چنین رفتارهایی از سوی اصولگرایان را چه می‌دانید؟

مهم‌ترین مشکل اصولگرایان این است که همه نیروهای این جبهه تحت یک عنوان و زیر یک چتر واحد حرکت نمی‌کنند و مرجعیتی در این جریان وجود ندارد. همان‌طور که دیدید در انتخابات ریاست‌جمهوری هریک از این نامزدها وصل به یک جریان خاص و همراه با یکی از مراجع و علما بودند و نظرهای متفاوتی را اعلام کردند. به همین دلیل معتقدم اصولگرایان باید نسبت به بازسازی دیدگاه‌ها و نگرش شان بازنگری جدی داشته باشند.

 

علت اصرار آن بخش از اصولگرایانی که خود را پیروز انتخابات می‌دانند و سعی دارند اصلاح‌طلبان را بازنده اعلام کنند چیست؟

این درواقع اشتباه دومی است که این آقایان مرتکب می‌شوند و این اشتباه دوم آن‌ها را از ترمیم نگاه و دیدگاهشان باز می‌دارد و قطعا اگر این ترمیم وجود نداشته باشد در آینده دوباره شکست می‌خورند. اصولگرایان باید شکست را بپذیرند چون شکست مقدمه پیروزی است و تا زمانی که شکست را نپذیرند امکان ندارد به پیروزی برسند.

شما اگر از عوام و مردم هم بپرسید می‌گویند اصولگرایان راه خودشان را رفته‌اند و گزینه اصلاح‌طلبان فرد دیگری بوده است و گزینه مستقل هم در انتخابات فرد دیگری بوده است و درنهایت چون آقای روحانی مشی اعتدال را پیش گرفتند توانستند حمایت اصلاح‌طلبان و اصولگرایان را به دست بیاورند.

 

علت رفتار دوگانه این بخش از اصولگرایان که تمام تلاششان را به کار گرفتند تا رقیب را از میدان بدر کنند و حالا خود را پیروز انتخابات می‌دانند چیست؟

پیروزی برای آن‌ها وجود ندارد؛ تنها چیزی که برای اصولگرایان وجود دارد نشانه‌های شکست است. همان آدم‌هایی که افراطی عمل کردند و به دنبال این بودند که آقای هاشمی ثبت‌نام نکند، همان‌هایی که به دنبال رد صلاحیت ایشان بودند، همان‌هایی که درعین‌حال به دنبال حذف ایشان بودند باید ببینند نگاه هاشمی، اشاره هاشمی برای آقای روحانی، به رای تبدیل شده است.

 

دلایل زیادی وجود دارد که آن‌هایی که به دنبال شعار آقای هاشمی بودند، نیروی او، افکار و اندیشه‌هایش بودند رای آوردند و دلیلی وجود ندارد اصولگرایان امروز بگویند شکست نخورده‌ایم. آن‌هایی که به دنبال حذف هاشمی بودند باید بدانند هاشمی در کسوت دیگری، در مدل دیگری، در لباس دیگری، در نگاه و اسم دیگری تجلی کرده و خودش را نشان داده است و امروز ظهور و بروز پیدا کرده است. بنابراین این یک اشتباه کاهش است که نپذیرند شکست خورده‌اند.

 

پس به چه دلیل این موضوع را انکار می‌کنند؟

درواقع این بخش از اصولگرایان می‌خواهند خودشان را در پیروزی روحانی شریک بدانند تا بتوانند در دولت سهم‌خواهی کنند. این بخش از اصولگرایان باید بپذیرند همین آقایان با این دیدگاه و افراد مقابله و مواجهه کردند. نکته دیگری که وجود دارد این است که دیدگاه‌ها و نظرات آقای روحانی به گونه‌ای است که این آقایان فکر می‌کنند بین این نگاه و خودشان فاصله‌ای نمی‌بینند.

حتی من از بعضی از این آقایان شنیدم که گفتند ما نگاه و نظرات آقای روحانی را که بعد از پیروزی عنوان می‌کنند خیلی با نظرات و دیدگاه‌هایمان فاصله ندارد و اگر ما متعهد به کادر خودمان نبودیم حتما به ایشان رای می‌دادیم. آن‌ها اصرار دارند بگویند که نگاه آقای روحانی در مسائل داخلی و خارجی با آن‌ها یکسان است.

 

آیا واقعا این طور است؟

بخشی این است یعنی به دلیل نگاه میانه رو آقای روحانی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان خود را به ایشان نزدیک‌تر می‌دانند و این از هنر آقای روحانی است.

 

به نوعی این حس پیروزی به سهم خواهی و به‌نوعی تعیین تکلیف درباره دولت آینده رسیده است؛ می‌گویند باید کابینه فراجناحی باشد یا فلان شخص نباشد. آیا شما این رویکرد را مناسب می‌دانید؟

قطعا یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین اختیارات رییس دولت تعیین همکاران خود است. اگر رییس‌جمهوری برای گرفتن آرای بالاتر، تعامل و همراهی بیشتر با مجلس داشته باشد بهتر است چون هم وزرا رای بالاتری می‌آوردند، هم تعامل بالاتری به وجود خواهد آمد اما درنهایت تعیین کابینه حق آقای روحانی است.

 

آقای روحانی یک شعارها و برنامه‌هایی داشت و کسی را حتما بر سر کار می‌گذارد که برنامه‌های ایشان را قبول داشته باشد چون نمی‌شود که فردی را سر کار بگذارد که از نظر فکری با ایشان هماهنگ نباشد. به اعتقاد من نه اصلاح‌طلبان و نه اصولگرایان نباید به دنبال سهم‌خواهی باشند، همه باید اجازه دهیم تا آقای روحانی با نظرات خودشان کابینه را انتخاب کنند چون ایشان می‌خواهد به شعارهایی که داده است عمل کنند. آقای روحانی نیامده است که مشکل آقایان را حل کند ایشان می‌خواهد مشکل مردم و کشور را بر طرف کند. به همین دلیل باید همه اجازه دهیم ایشان در یک فضای باز و راحت کابینه را آن‌طور‌که می‌خواهند تشکیل دهند./روزنامه بهار