اول ماه به چند چیز ثابت میشود:
اول: آنكه خود انسان ماه را ببیند.
دوم: عدهاى كه از گفته آنان یقین پیدا میشود بگویند ماه را دیدهایم و همچنین است هر چیزى كه به واسطه آن یقین پیدا شود.
سوم: دو مرد عادل بگویند كه در شب ماه را دیدهایم، ولى اگر صفت ماه را بر خلاف یكدیگر بگویند، یا شهادتشان خلاف واقع باشد، مثل این كه بگویند داخل دایره ماه طرف افق بود، اول ماه ثابت نمیشود. اما اگر در تشخیص بعضى خصوصیات اختلاف داشته باشند، مثل آن كه یكى بگوید ماه بلند بود و دیگرى بگوید نبود، به گفته آنان اول ماه ثابت میشود.
چهارم: سى روز از اول ماه شعبان بگذرد كه بواسطه آن اول ماه رمضان ثابت میشود، و سى روز از اول رمضان بگذرد كه بواسطه آن اول ماه شوال ثابت میشود.
اول ماه با پیشگویى منجمین ثابت نمیشود، ولى اگر انسان از گفته آنان یقین پیدا كند، باید به آن عمل نماید.
بلند بودن ماه یا دیر غروب كردن آن، دلیل نمیشود كه شب پیش، شب اول ماه بوده است.
اگر اول ماه رمضان براى كسى ثابت نشود و روزه نگیرد، چنانچه دو مرد عادل بگویند كه شب پیش ماه را دیدهایم، باید روزه آن روز را قضا نماید.
اگر در شهرى اول ماه ثابت شود، براى مردم شهر دیگر فایده ندارد، مگر آن دو شهر با هم نزدیك باشند، یا انسان بداند كه افق آنها یكى است.
اول ماه به تلگراف ثابت نمیشود، مگر دو شهرى كه از یكى به دیگرى تلگراف كردهاند نزدیك یا هم افق باشند و انسان بداند تلگراف از روى شهادت دو مرد عادل بوده است.
روزى را كه انسان نمیداند آخر رمضان است یا اول شوال، باید روزه بگیرد ولى اگر پیش از مغرب بفهمد كه اول شوال است، باید افطار كند.
اگر زندانى نتواند به ماه رمضان یقین كند باید به گمان عمل نماید و اگر آن هم ممكن نباشد، هر ماهى را كه روزه بگیرد صحیح است و بنابراحتیاط واجب باید بعد از گذشتن یازده ماه از ماهى كه روزه گرفته، دوباره یك ماه روزه بگیرد ولى اگر بعد گمان پیدا كرد، باید به آن عمل نماید.