پارس ناز پورتال

اس ام اس غمگین جدید (28)

اس ام اس غمگین جدید (28)

.
قـلـبــم بـویِ کـافــور می دهـد !
شـب بـه شـب
در آن مُـرده شـورهـا آرزویـی را غُسـل می دهـنـد و کفـن می کنـنـد
.
.
.
بودنت رو به تلخی می کشد
نبودنت اما …
رو به مرگ…شاید!
یاد حرف مادر بزرگ می افتم …
” می دونم تلخه ! اما باید مثل دوا بخوریش! “
.
.
www.3ali3.com
.
.
شب عشق است و هر کس دست یار خویش می بوسد ،
غریبم ، بی کسم ، من دست غم ، غم دست من بوسد . . .
.
.
.
غمگینــــــــــــــم….
مثل مرده ای که تـــوان تـــسلی دادنــــ
به بـــازمـــانـــدگـــانـــش را نــــدارد . . .
.
.
.
مرگ انسان زمانی ست که
نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد
و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن !
.
.
.
خواب دیدم دوباره با همیم ،
از خنده بیدار شدم و دیوانه وار به اطراف نگریستم ؛
چشمانم پر از اشک شد !
.
.
.
بـی تو
تنهـاییـم را پک می زنم
تـا ریـه هایـم زنـدگـی را کـم بیـاورد
و شـرعـی ترین خودکـشـی را تجـربـه کنـم !
.
.
.
من که در این جمع گذشتم از هر چه آرزوست
دست غم دیگر چه میخواهد از تن تنهای من ؟!
.
.
.
ﭼﻴـﺰﻱ ﺷﺒﻴـﻪ ﻣـﻌﺠﺰﻩ ﺍﺳـﺖ
ﮐـﻪ ﺷـﺐ هایم ﺑـﻪ” ﺧﻴـﺮ ” ﻣــی ﮔﺬﺭند
ﺑــﻲ ﺁﻧﮑﻪ ﮐﺴـی ” ﺷـﺐ ﺑﺨﻴـﺮ ” ﺑﮕﻮﻳـﺪ…!
.
.
.
با یک عالمه فاصلـــه از خودم
انتظــــار دارم به تو برسم !
از اول هم آرزوهـــــایم محــــال بودند
.
.
.
سفر از چشم‌های تو محال بود که ممکن شد مرگ که دیگر محال نیست
.
.
.
هیچ چیز بیشتر و بدتر از این مغز استخوان آدمو نمی سوزونه
که اطرافیانت بهت بگن که اگه دوستت داشت نمیرفت
.
.
.
شمعی روشن کردم
حوالی ِ همیــــن روزها،
که زودتـــــر بیایــــی،
میگـــــویند؛
دعـــــایٍ دیوانــــگان هم،
مستــــجاب میشود…
.
.
.
گفتی تا انگشـت های دستت روبشماری برمیگردم،
کجایی کــه ازمردم شهرانگشت گدایی مـیکنم …
.
.
.
برای بعضـــی دردهـا نــه میتوان گریــــــه کَــرد نـه میتوان فریــــــاد زد
برای بعضـــی دردها فقـــط میتوان نگــــاه کَرد و بی صـــــدا شکست …
.
.
.
بی تو مدتـهاستــ کــه کــوچــانــــده ام
بـُــغـضـــ هــای بـی آشـیــــانــه را
بـــه لـــبخـَــنـدهــــای نــــاشـیـــــانــه..!
.
.
.
پشت این بغض، ‌بیدی نشسته، که خیال میکرد با این بادها نمیلرزه . . .
.
.
www.3ali3.com
.
.
چه رابطه ای است بین گلوی تو و چشمان من ؟
تو بغض میکنی ، چشمان من خیس می شوند …
.
.
.
چیزیم نیست ، خوبم !
فقط تو را ندارم …
.
.
.
آرزویش برای من ، شیرینیش برای دیگری …
این است سهم من زندگی !
.
.
.
کـــــاش میشـــــد برگـــــردی و ببینـــــی
چشـــــمانـــــم چگونـــــه تقـــــاصِ
تمـــــام بیخیالـــــی هایـــــت را پـــــس میدهنـــــد .. !
.
.
.
نیا لطفا !
میدانم می آیی ، لبخند نمیزنی ، میمیرم !
.
.
.
خوانده بود :
“زیر باران باید رفت”
فکر می کرد :
زیر باران باید ، رفت !
.
.
.
باید رفت حتی با ترس !
وقتی مطمئن از ماندن نیستی ، رفتن یقین است …
.
.
.
فرق زیادی بین ما نیست
تو از درد میگویی
و مــن
خود دردم
.
.
.
آزارم میدهد،
فکر اینکه نیستی و نخواهی بود،
ولی یادت و فکرت در خاطرم همواره هست . . .
.
.
.
وقتی خسته ام
وقتی کلافم
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دل تنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی است … که میشکنم