» از تپش های قلبم ، خواستنت را كه بگیرم می ایستد …
» اگه یه نفر بهت خیانت کنه ازش متنفر میشی اما اگه یه نفر به خاطر تو به یه نفر دیگه خیانت کنه عاشقش میشی !
» زندگی شوق رسیدن به همان فرداییست که نخواهد آمد ، حال را دریاب …
» به گل افتابگردان گفتن چرا شب ها سرت رو پایین میندازی … گفت ستاره چشمک میزنه نمیخوام به خورشید خیانت کنم …
» عاشق تر از همه ما موش كوریست كه زیبایی جفتش را چشم بسته باور دارد
» سخت است ، میدانی چرا ؟ اینهمه دل در دنیا هست که هیچ کدام برایم تنگ نمیشود !
» از همان اول داستان قصه ی ما را لو دادند … یکی بود ، یکی نبود
» همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند به جز مداد سفید … هیچ کسی به او کاری نمیداد … همه می گفتند :تو به هیچ دردی نمیخوری .. .یک شب که مداد رنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند مداد سفید تا صبح کار کرد ، ماه کشید ، مهتاب کشید و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچک تر شد … صبح توی جعبه ی مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد
» وقتی تو رو دیدم کارگردان قلبم گفت : نور … صدا … حرکت … و من برای به دست آوردنت چه نقش ها که بازی نکردم
» مینویسم دفتری با اشک و آه ، در شبی تاریک و غمگین و سیاه ، مینویسم خاطرات از روی درد ، تا بدانی دوریت با من چه کرد
» در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد ، ویران شود این دل که میخانه ندارد
» امروز رفتم دکتر گفت رگهای قلبت بسته شده … شرمنده دیگه راهی برای بیرون اومدنت نیست !
» خود را به که بسپارم وقتی که دلم تنگ است ، پیدا نکنم همدل دلها همه از سنگ است ، گویا که در این وادی از عشق نشانی نیست ، گرهست یکی عاشق آلوده به صدرنگ است