قلب من ، دل من ، خون تو رگهای من ، نفس من، جیگر من ، خلاصه … همه وجودم درد می کنه. باید برم دکتر ببینم چرا این طوری شدم !
چشمهای درشتت را که به من می دوزی و با لبهای بزرگ و با صدای رسا آواز می خوانی . از همیشه بیشتر دوستت دارم ، تو واقعاً زیباترین قورباغه ای !
برو ……برو ……برو ……برو ……برو ……برو ……برو ……برو ……برو ……برو ……برو ……برو ……برو ……برو ……بسه …….. حالا برگرد ! …………… همین جوری بری پایین به نفت می رسی !
از شیرجه جانانه شما بر روی گوشی متشکریم .
شرکت حمایت از اس ام اس ندیده ها !!!
روز تو رو تو کوچه دیدم و عاشقت شدم … فرداش تو خیابون دیدمت و دیوونت شدم … امروز تو اتوبان دیدمت خدا آخر و عاقبتم و بخیر کنه !عجب ماشینی هستی .
ـ + – + – + – + – + –
+ – + – + – + – + –
+ – + – + – + – + –
بشین جمع و منها ببین چندمین باره سر کار رفتی ؟
میخواستم ببینم خوابی یا نه ؟؟؟؟؟ دیر وقته برو بخواب ، صبح بیدار نمیشی !!!!! شرمنده اس ام اس مال شما نبود
جیك ، جیك ، جیك ، جیك ، جیك ، . . . یکی اضافه کن بفرست برای جوجوی بعدی (ستاد سرشماری جوجه های آخر پاییز)
یارو میره لب دریا
… بقیش بمونه واسه فردا
این اس م اس رو وقتی دوروبرت كسی نیست بخون. اگر هم عجله داری برو یه جای خلوت و تنهایی بخونش
.
.
.
پشت سرتو بپا
.
.
.
كسی نیست داری می خونی؟
.
.
.
خوب خدا را شكر كسی نیست ببینه سركاری!
خوابی؟ بیداری ؟ شوخی نکن ! خوابیدی یا بیداری؟ اگه خوبی پس چرا بیداری؟ دیدی ناقلا؟ بیداری! شاید هم بیدار بودی! دیدی خواب بودی؟ پس بیداری!
کاری نداشتم…. فقط می خواستم ببینم خوابی یا بیداری؟
پاشو برو مسواک بزن بعد خواب!
یکی از ملانصرالدین می پرسه چه جوری جنگ شروع می شه؟
ملا بدون معطلی یکی می زنه توی گوش طرف و میگه اینجوری!
روزی ملانصرالدین بدون دعوت رفت به مجلس جشنی.
یكی گفت: جناب ملا! شما كه دعوت نداشتی چرا آمدی؟
ملانصرالدین جواب داد: اگر صاحب خانه تكلیف خودش را نمیداند. من وظیفهی خودم را میدانم و هیچوقت از آن غافل نمیشوم.
یك روز ملانصرالدین خرش را در جنگل گم می كند. موقع گشتن به دنبال آن یك گورخر پیدا می كند. به آن می گوید: ای كلك لباس ورزشی پوشیدی تا نشناسمت!
ملا در بالای منبر گفت : هرکس از زن خود ناراضی است بلند شود. همه ی مردم بلند شدند جز یک نفر. ملا به آن مرد گفت : تو از زن خود راضی هستی؟ آن مرد گفت : نه … ولی زنم دست و پامو شکسته نمی تونم بلند شم!
معلم به دانش آموز میگه: پنج تا حیوان درنده نام ببر میگه: دو تا ببر 3تا شیر!!!
یارو با 206 مسافركشی میكرده، 5نفر سوار كرده بوده، با سرعت تمام میرفته، اولی میگه: آقا خیلی داری تند میریا. راننده میگه: تا حالا 206 داشتی؟ یارو میگه: نه، راننده میگه: پس ساكت شو. دومی میگه: آقا خیلی خیلی داری تند میریا، باز راننده میپرسد تا حالا 206 داشتی ؟ اونم میگه: نه، باز راننده میگه: پس تو هم ساكت شو. همین جوری میگفتن كه خیلی تند میری و اینا، تا اینكه پنجمی میگه آقا زیادی داری تند میریها!!!
راننده میپرسه: تا حالا 206 داشتی؟ میگه: آره… میگه: پس بگو ترمزش كجاس؟!!
یارو میره كولر بخره فروشنده میگه: آبی باشه؟ یارو میگه نه اگر قرمزشو دارین بدید؟!!!!!
یه روز به مراد میگن: اونایی كه زن ذلیل هستن بیان سمت چپ بقیه برن سمت راست. همه میرن سمت چپ فقط یكی نمیره. بهش میگن تو چرا نمیری اونور؟ میگه خانومم گفته از جات تكون نخور!!!!!!!!!!
یارو یه تیكه یخو گرفته بوده بالا داشته خیلی متفكرانه بهش نگاه میكرده. رفیقش ازش میپرسه: چی رو نگاه میكنی؟ یارو میگه: ازش آب میچكه ولی معلوم نیست كجاش سوراخه!!!!!