ساندرا اوکانر با دختر ۲۴ سالهاش -بِکی- زندگی میکند، با وچود اینکه او هر روز دخترش را میبینید، اما اگر از او بخواهید که ظاهر دخترش را توصیف کند، میبینید که او قادر به این کار نیست، ساندرا چشمانش را میبندد و به سختی تمرکز میکند، بلکه موفق به انجام این کار شود، اما نمیتواند! ساندرا مبتلا به بیماری عجیب و کمتر شناختهشدهای به نام «کوری چهره» است، به این معنی که او نمیتواند چهره افرادی را که میشناسد، به خاطر بسپارد، حتی چهره نزدیکترین آنها را.
او تقلا میکند که همسرش را در میان یک جمعیت شناسایی کند، یا وقتی به فرودگاه برای استقبال از پسرش میرود او را پیدا کند، اما نمیتواند. او حتی نمیتواند در یک عکس دستجمعی، خودش را پیدا کند. او زمانی را به یاد میآورد که هفتساله بود و در کلاس درس عکسی با همکلاسیهایش گرفته بود، او نمیتوانست خودش را در عکس پیدا کند. حتی وقتی بعضی از همکلاسیها اذیتش میکردند، او نمیتوانست آنها را به آموزگار معرفی کند.
تصور میرود که دو درصد مردم، درجاتی از این بیماری را داشته باشند، این بیماری مردان و زنان را به یک میزان گرفتار میکند.به گزارش پارس ناز جالب است که کار ساندرا بچهداری است، او از ۴ بچه مواظبت میکند، برای اینکه او آنها را شناسایی کند، او مجبور است که عکسهایی از آنها داشته باشد و مدام به آنها نگاه کند و با توجه به جزئیاتی مثل خالها و علایم مادرزادی، رنگ و حالت مو یا نحوه گام برداشتن آنها، شناییشان کند.
ساندرا تا ۴۰ سالگی متوجه ماهیت مشکل خود نبود و نمیدانست که این مشکل از نظر پزشکی چطور توجیه میشود، در این زمان بود که او با یک جستجوی اینترنتی متوجه بیماریاش شد، اما خوشحالی او بابت پیدا کردن علت بیماریاش زیاد باقی نماند، چون به زودی فهمید که بیماریاش، درمان خاصی ندارد. مثل بعضی دیگر از ناتوانیها، این بیماری خاص هم باعث تقویت حواس دیگر در ساندرا شده است، در مورد تمرکز مدام او برای شناسایی افراد با استفاده از حرکات و حالات صورت و بدن، منجر به قوی شدن درک زبان بدن شده است.
یک مورد دیگر این بیمار سارا وینگمن ۲۹ ساله است، او یک تحلیلگر اقتصادی باهوش با ضریب هوشی ۱۵۰ است، او هم به دردسرهای این بیماری مواجه است، او نمیتواند شوهای تلویزیونی را تماشا کند، چون مدام چهره کاراکترها را با هم اشتباه میگیرد، او مجبور است در فیسبوک توضیح بدهد که به خاطر بیماری ممکن است گاهی بعضی از دوستان را ایگنور کند و آنها باید او را درک کنند و رنجیده نشوند. او وقتی که با نامزدش آشنا شد، فقط به هوش و خوشصحبتی او توجه کرد و اهمیتی به چهره و زیباییاش نداد، چون میدانست که قیافهها را خیلی زود فراموش میکند.