پارس ناز پورتال

فرهنگ لغت طنز ایرانی (فقط بخند)

مجموعه : مطالب طنز
فرهنگ لغت طنز ایرانی (فقط بخند)
 
ادب : یعنی كمك به یك خانم زیبا در عبور از خیابان حتی اگر به كمك احتیاج نداشته باشد
 

ازدواج : قمار زندگی است و در قمار برد با كسی است كه بیشتر تقلب كند
 

الكل : مایه گرانبهایی كه همه چیز را محفوظ نگاه می دارد مگر اسرار را

اوراقچی : تنها موجودی كه زنها را بهترین رانندگان دنیا میدان

ایده آل : شوهری كه بتواند با زنش بهمان دقت و ملایمتی كه در مورد تازه اش دارد رفتار كند

زوج ایده آل : شوهر كر و زن لال
 

بوسه : تصادفی كه فقط یك سیلی به آدم ضرر می زند

بیست سالگی : دورانی كه پسر ها دنبال معشوقه می گردند دختر ها دنبال شوهر

چشم : عضویكه چشم چرانها با آن ارتزاق می كنند
 

خسیس : كسی كه وقتی خانه اش آتش می گیرد برای اینكه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشانی بدود
 

خوش بین : مردی كه تصور كند وقتی زنی پای تلفن خداحافظی كند گوشی را خواهد گذاشت

دست : عضوی كه در سینما نزد بند نمی شود
 

دوران تجرد : دورانی كه معمولا برای مردها بعد از ازدواج شروع می شود
 

رفیق : كسی كه همیشه به شما مقروض است
 

سوءظن : سعی در دانستن چیزیكه بعدا" انسان آرزو می كند ای كاش آنرا نمی دانست
 

سینما : جایی كه پشت سر شما حرف می زنند

عشق : دردسری كه برای فراموش كردن آن باید تازه تری پیدا كرد
 

سرخ پوست : مرد خوشبختی كه وقتی زنش اورا می بوسد صورتش ماتیكی نمی شود
 

سنجاق قفلی : تنها قفلی كه بدون كلید باز می شود

مرد مجرد : كسی كه هنوز عیوبی دارد كه خود نمی داند
 

معجزه : دختر خانمی كه زنگ آخر جیم شود و به سینما نرود
 

موش : خانم هایی كه نصفه شب به جیب شوهر هایشان شبیخون می زنند
 

هالو : شوهری كه دستكش ظرفشویی را بجای اندازه دست خودش اندازه دست خانم بخرد.