پارس ناز پورتال

داستان کوتاه و آموزنده انتخاب همسر

داستان کوتاه و آموزنده انتخاب همسر

داستان کوتاه و آموزنده انتخاب همسر ، جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند.

 

پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد و گفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.

 

جوان گفت : شنیده ام قد او کوتاه است!

پیرزن گفت : اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود!

جوان گفت : شنیده ام زبانش هم لکنت دارد!

 

پیرزن گفت : این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد!

 

جوان گفت : خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است!

 

پیرزن گفت : درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد.

 

جوان گفت : شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است!

 

پیرزن گفت : شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد!

 

جوان گفت : این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد!

 

پیرزن گفت : ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد !!!

 

نتیجه : در زمان ازدواج چشماتون رو { خیلی } باز کنید !!!