گفت و گویی خواهیم داشت با حدیث میرامینی بازیگر سینما و تلویزیون ایران که چندماهی می شود ازدواج کرده و زندگی مشترکش را آغاز کرده است. این بازیگر که در تلویزیون فعالیتی جدی تر نسبت به سینما دارد، تا کنون در مجموعههایي چون گلهاي گرمسیری، زنبابا، ساختمان پزشکان، شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، خدانگهدار بچه،
نیاز و زعفرونی نقشهاي متفاوت گاه طنز و گاه جدی ایفا کرده است؛ نقشهایي که البته همیشه سهم یکسانی در پیش بردن قصه نداشتند و گاه مکمل بودند.میرامینی سال گذشته با ایفای نقش نگین در مجموعه در جستوجوی آرامش، سیمایی جدید از خود به نمایش گذاشت ودر نقش دختری با مشکلات مختلف خانوادگی و اجتماعی و بعد روانی،
درکنار بازیگران بزرگ این مجموعه چون مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ خوش درخشید. او بلافاصله بعد از بازی دراین سریال با «هیات مدیره» مهمان خانهها شد؛ سریالی مناسبتی و نوروزی که داستانی شیرین دارد ودر فضایی نزدیک به طنز روایت می شود. میرامینی در مصاحبه با جامجم، از تجربه بازی در نقش میترای هیات مدیره می گوید.
مصاحبه را از این جا آغاز کنیم که به نوعی می توان گفت هیات مدیره اتفاق متفاوتی در کارنامه کاریتان محسوب میشود. شما پیش از این بازی در سریالهاي تلویزیونی مختلف و با فضاهای گوناگون را تجربه کرده بودید، اما میترای هیات مدیره جایگاه دیگری دارد و به شکل ویژهتری نسبت به بازیهاي قبلیتان دیده میشود. او شخصیت اصلی و محوری ماجراست و حضوری کلیدی در قصه دارد. از این تجربه بگویید.
البته من بازی در نقش اصلی یک مجموعه تلویزیونی را پیش از این در «شب میگذرد» به کارگردانی راما قویدل تجربه کرده بودم، اما متاسفانه این تجربه خوب دیده نشد. بطور کلی اینطور می توانم بگویم از ابتدای کارم همیشه تلاش کردهام در قالب نقشهایي خاص بازی کنم
ودر خصوص حضور در پروژهها هم همیشه سختگیر بودهام. با این حال قبول دارم همه ی آدمها در کارنامه کاریشان یکی دو تجربه ناموفق هم دارند یا در نقشهایي که علاقه نداشتهاند بازی کردهاند؛ برای مثال مجموعه زعفرانی برای من چنین حسی دارد.
نمی گویم آن کار، بدی بود. منظورم کم بودن نقش است. جدای ازآن، نقشهایي که در مجموعههایي چون شب میگذرد، دلنوازان، همه یچیز آنجاست یا در جستوجوی آرامش ایفا کردم، همه ی را ویژه می دانم که هرکدامشان جای کار داشتند.
بر این اساس می توانیم اینطور بگوییم که معیارتان در انتخاب پیشنهادات، متمایز بودنشان با نقشهاي قبلی است؟ بعد از تماشای بازیتان در مجموعه در جستوجوی آرامش و هیات مدیره احساس می کنم تصمیم گرفتهاید مسیرتان را در فضای بازیگری عوض کنید و با رویکردی جدید پیش بروید.
برای یک بازیگر، تنها بازی کردن در نقشهاي مختلف و متفاوت از هم است که می تواند پویایی به همراه داشته باشد. با این حال نمی توانم خودم را در شرایطی بگذارم که بگویم الا و بلا من فقط فلان نقش را میخواهم و حتی به صرف کلیشه شدن، ترجیح میدهم فقط نقش یک بازی کنم. نه! از این رویکرد دوری می کنم. دوست دارم نقشهاي مختلف و متفاوت و خوب بازی کنم. حتی نقش نگین در جستوجوی آرامش که جای کار و پرداختن داشت هم باز در فیلمنامهاي مردممحور ترسیم شده بود.
شخصیت میترا از دید خودتان چه ویژگیهایي دارد؟ چه خصوصیاتی را خودتان برای باورپذیری بیشتر به او افزودید؟
میترا بر خلاف نگین، مثبت و ساکن و آرام است و جنس چالشهایش فرق می کند. کار کردن با مازیار میری «کارگردان هیات مدیره» تجربهاي لذتبخش است؛ چرا که او سرشار از انرژی است و همیشه به خودشان هم میگویم این فضای دوستانه حاکم بر پشت صحنه، گاهی موجب میشود فراموش کنم او کارگردان است! بله؛ شخصیت میترا هم تا حدی در مسیر همین گپ زدنها و صحبت کردنها به ثمر نشست؛
چرا که کلیت او در فیلمنامه تعریف شده بود. یکی از ضعفهایي که امروزه در مجموعهها با آن مواجه هستیم، این است که فیلمنامهها از اواسط کار دچار افت میشوند و رو به تکرار میروند. آقای میری بسیار روشن و دوستانه تغییرات را میپذیرفتند و با هم گپ میزدیم.
به گزارش پارس ناز اگر من بعنوان بازیگر نقش میترا گمان میکردم او در فلان صحنه باید فلان حرکت را داشته باشد یا فلان دیالوگ را بگوید، با ایشان مطرح میکردم و آقای میری هم به قدری به من خاطرجمعی داشتند که تغییرات را میپذیرفتند.
شخصیت میترا چقدر به حدیث میرامینی شباهت دارد؟
به عقیده من هر آدمی که شغلش بازیگری است، برای بازی در هر نقش از بانک عاطفی خودش چیزهایی وام میگیرد. هر بازیگری هزاران دنیا در دل و هزاران شخصیت در وجودش دارد. من هر شخصیتی راکه بازی میکنم به نوعی لمس کرده و تخیل میکنم و برای مثال اگر قرار باشد
شخصیت یک قاتل را ایفا کنم، از خودم میپرسم اگر حدیث قاتل بود، چه کار می کرد و چه رفتاری داشت؟ به این قضیه فکر می کنم چطور برای ترسیم درستش کمک کنم. در واقع شخصیت رابه خودم نزدیک می کنم تا از فرم کلیشهاياش خارج شود و نقشها را در وجود خودم جستجو میکنم.
همان طور که خودتان هم اشاره کردید، هیات مدیره فیلمنامهاي زنانه دارد و ما حتی میترا رابا دیگر شخصیتهاي زن، بیشتر از تعامل با همسرش میبینیم. روابط این جمع زنانه در پشت صحنه کار به چه صورت بودو چقدر برای ترسیم بهتر فضا به هم کمک میکردید؟
عموما در مجموعهها شاهدیم شخصیتهاي زنان به شکلی تیپیکال در قالبهایي چون خانهدار و… ترسیم می شوند و هیات مدیره بر خلاف چنین رویکردی، طیف زنان مختلف را کنار هم چید.
خودتان چقدر این شخصیتها را شبیه به زنان واقعی جامعه میدانید؟
قبل از هر چیز باید بگویم واقعا پشتصحنه بینظیری داریم و ازآن لذت میبرم. بازی در مجموعههاي زنانه واقعا خوش میگذرد و دوستان همه ی آنقدر حرفهاي هستند که قبل از شروع فیلم برداری هر سکانسی با هم صحبت میکنیم و نظر می دهیم. این فضای دوستانه،
به نظرم در خروجی ماجرا هم تاثیر گذاشته است. حتی موقعیت طنز و فانتزی راکه در فضای سریال وجوددارد رعایت می کنیم و اگر برخی شخصیتها اگزجره هستند، باز نمیخواهیم اینطور بگوییم که همه ی زنها فلان شخصیتی دارند.
ما برخی ویژگیها را غلو شدهتر از چیزی که ممکن است واقعا در جامعه وجود داشته باشد، نشان می دهیم. همه ی حرفمان این است که باید پذیرش داشته باشیم و نشان بدهیم وجود تعامل در جامعه چقدر لازم است. می خواهیم به مردم بگوییم با هم رفت و آمد داشته باشند و هر شخصی رابا هر ویژگی که دارد، بپذیرند.
از بازخوردهای مخاطبان بگویید. انها نسبت به تماشای مجموعه چه نظری دارند؟
سالها پیش جملهاي از آقای خمسه شنیدم که در خاطرم ماند. ایشان می گفت بهترین راه برای اینکه چیزی راکه خودت به آن معتقد هستی به مردم بقبولانی، خودزنی است. به هرحال برای انجام کار ماهها وقت گذاشتهایم و طبعا نتیجه برایمان مهم است.
اگر قرار بود این مجموعه چنین رویکردی داشته باشد که مثلاً زنها همه ی فضول باشند، شخصا حضور در آنرا نمیپذیرفتم. پیشنهاد میکنم در خصوص هیات مدیره، ظاهر را رها کنیم و حرف پس پردهاش را بچسبیم.
ما دراین مجموعه مشکلات و معضلات جامعه را در مقیاسی کوچکتر «یک ساختمان مسکونی» نشان میدهیم؛ جامعهاي که در آن افراد مختلف با نگاه و رویکردهای مختلف و خصوصیات متفاوت کنار هم جمع شدهاند و این دگرگونی نظراتشان، باعث از هم پاشیدن جامعه نمی شود. همه ی تلاش میکنند مشکلات حل شود و این بدویترین و اصلیترین اصل یک جامعه است. ما حتی سعی نکردیم
که آدمها را بخندانیم؛ فقط مشکلات را در موقعیتی طنز به نمایش درآوردیم و این از جمله جذابیتهایي بود که هنگام خواندن فیلمنامه، خودم را نسبت به مجموعه جلب کرد. شاید عدهاي ابتدای تماشای کار این رویکرد را درک نمی کردند و مثلاً برایشان سوال بود که چرا شخصیتها چنین خصوصیاتی دارند و اینطور دیالوگ می گویند، اما طی مرور زمان متوجه رویکرد مجموعه شدند و آنرا درک کردند
حدیث میرامینی متولد 19 بهمن 1367 در تهران، بازیگر استفارغ التحصیل رشته نمایش در مقطع کارشناسی است، پدرش کارمند بازنشسته بانک و مادرش خانه دار است، وی مسلط به زبان انگلیسی نیز میباشد و می گوید تلاش میکنم رزومه خوبی از خود به جای بگذارم
علاقه به بازیگری از دوران کودکی در وی شکل گرفت، ولی پرستاری و نقاشی رو هم دوست داشت، در نهایت عرصه هنر هفتم رو با حضور در کلاس ها بازیگری بهصورت جد پیگیری کرد
بازی در سریال هویت درسال 78 نخستین حضور او در قامت بازیگر حرفه اي بود، اما در سریال دلنوازان سال 88 بود که چهره اش شناخته تر شد و همراه چند باز جوان این مجموعه به شهرت رسید
حدیث میرامینی و برادرش
حدیث میرامینی با مجتبی رجبی یکی از بازیگران سینما و مدیر فعلی شبکه جام جم ازدواج کرد این دو رسما در جشنواره فجر درکنار یک دیگر از همدیگر رونمایی کردند
حدیث میرامینی،بیوگرافی حدیث میرامینی،درباره حدیث میرامینی،حدیث میرامینی و همسرش
خانواده حدیث میرامینی
فرزند چهارم خانواده است و سه برادر بزرگ تر از خود هم دارد رنگ قرمز رنگ مورد علاقه اش است و به غذا هاي ایتالیایی هم علاقه فراوان دارد
حدیث میرامینی و علاقه به عطر
رابطه من با عطر و دنیای عطرها بسیار خوب است و اصولا استفاده از عطر را دوست دارم یادم نمی آید از چه زمانی عطر زدن برای من جدی شد فقط میدانم 15 ساله بودم كه از یك دوست، عطر هدیه گرفتم و این هدیه برای من احساس بسیار خوشایندی داشت و ازآن زمان استفاده از عطر تبدیل به عادتی ثابت برای من شد
عطر محبوب من Lanvin Eclat است
در واقع عطر ثابت من است كه همیشه آنرا شارژ می كنم. آشنایی من با این عطر باز هم به شكل هدیهاي از یك دوست عزیز بود. در واقع علاقهاي كه به آن دوست داشتم با علاقه اي كه به آن عطر پیدا كردم، همراه شد تا دراین سال ها پای ثابت عطرهای مورد استفاده من باشد.
علاقه + ورزش
بازیگر مورد علاقه ي خارجی او رابرت دنیرو است. تفریح مورد علاقه اش فیلم دیدن و ورزش کردن است و این بازیگر شنا را بیشتر از هر ورزش دیگری دوست دارد
فیلمهای تلویزیونی حدیث میرامینی
– قصیدهٔ شب بارانی
– گزارش یک اعدام
– رها
– مرد
– اتوبوس
– دژ شوق
– چشم خدا
– قصه داوود و قمری
– پاپوش
– آوازهای مادرانه
– نیمه شب
– نگین
– داستان ما، قصه تو
– سرانجام
گفت و گو و بیوگرافی حدیث میرامینی درباره زندگی شخصی اش و عکس همسرش