زندگی کوتاه مریلین مونرو بارها از زوایا مختلف مورد بررسی قرار گرفته است؛ از راز های زیبایی خیره کنندهاش تا مشکلات روحی و سئوال های بی جواب مرگاش همواره مورد بحث واقع شده است. با انتشار فیلم جدید دومینیک به نام «Blonde» صحبتها دربارهی مریلین بیش از پیش شدهاست.
بسیاری از منتقدان معتقدند که این فیلم روایت و برداشتی تخیلی از زندگی مریلین میباشد. با ما همراه باشید تا کارنامهی حضور در هالیوود، ازدواجها، مشکلات روحی، راز مرگاش و در نهایت نقد فیلم فیلم بلوند 2022 را با یکدیگر مورد بررسی قرار دهیم. برای خواندن نقد فیلم بلوند به صورت کامل میتوانید به سایت دی دی فیلم نیز مراجعه کنید.
مریلین مونرو درواقع نام هنری این اسطورهی صنعت سینمای هالیوود میباشد که به گوش اکثر علاقمندان حوزه فیلم و سریال آشنا است. نام اصلی او «نورما جین مورتنسون» میباشد که در آغاز فعالیت حرفهایش در نظر داشت تا با نام «نورما جین» فعالیتش را آغاز کند؛ اما در نهایت نام «مریلین مونرو» را انتخاب کرد.
او حتی خودش املای درست نامش را نمیدانست و تا مدتها جای حروف i و y در اسمش را جابهجا مینوشت. در فیلم Blonde نیز به خوبی به نام اصلی او پرداخته شدهاست و دومینیک در روایت Blonde از «نورما جین» شروع کردهاست.
مریلین مونرو در دورهی درخشش یعنی دههی 1950 «نماد جذابیت» لقب گرفته بود و نماد یک زن ایدهآل نیز بود. فیلمهای مونرو در آن زمان جز پردرآمدترین فیلم ها بود و فیلم های او تا زمان مرگش حدود 200 میلیون دلار (2 میلیارد دلار امروزی) فروش داشته است. از مونرو به عنوان یکی از افسانههای بازیگران زن در دوران طلایی هالیوود یاد میشود.
نورما جین بیشتر کودکی خود را در پرورشگاهها و یتیمخانه گذراند. مادر او «گلادیس پیرل بیکر» نام داشت و از خانوادهای فقیر بود که در اوایل قرن به تازگی به کالیفرنیا مهاجرت کردهبودند. مادر او در سن 15 سالگی با فردی 9 سال بزرگتر از خود ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد.
مونرو تا بزرگسالی از وجود خواهرش خبر نداشت و برای اولینبار نیز در بزرگسالی با او ملاقات کرد. هویت پدر مریلین مونرو تاکنون ناشناخته باقی ماندهاست و او بیشتر اوقات از «بیکر» برای نامخانوادگی خود استفاده میکرد.
مادر مونرو از بیماری اسکیزوفرنی رنج میبرد و اختلال دوقطبی شدیدی داشت و پس از مدتی بقیهی عمر خود را در بیمارستان گذراند و به ندرت با دخترش مریلین مونرو در ارتباط بود. مونرو دربارهی کودکی خود میگوید: «من دنیای اطرافم را دوست نداشتم چون به نوعی ترسناک بود.
وقتی دربارهی بازیگری شنیدم، با خود گفتم این همان چیزی است که میخواهم باشم. بعضی از خانوادههایی که من از سمت پرورشگاهها با آنها زندگی کردم برای بیرون آوردن من از خانه، من را به سینما میفرستادند. در ذهن من، صحنه سینما یک صفحه بزرگ با یک بچه کوچک تک و تنها بود و من آن را خیلی دوست داشتم.»
فیلم بلوند ساختهی دومینیک تمرکز زیادی روی دوران کودکی مونرو ندارد؛ آغاز فیلم با دقایقی از دوران کودکی او آغاز میشود و چگونگی ورود او به یتیمخانه را نشان میدهد که کمی برداشت شخصی است و بعضی از سکانسها از واقعیت زندگی مونرو دور میباشد؛
اما اختلال روانی مادر او به خوبی به مخاطب نشان داده میشود. زمانی که مریلین مونرو به شهرت رسید، مادرش به همه میگفت که که مونرو فرزند من است؛ اما کسی حرفاش را باور نمیکرد.
مریلین در ابتدا با در فیلم How to Marry a Millionaire با نقش پولا که دختری نزدیکبین بود، درخشید. همچنین او ترانه هایی از فیلمهایش را نیز خواندهاست. «میخواهم که دوستم بداری» از فیلم « Some Like It Hot» و « الماسها بهترین دوست یک دخترند» از فیلم « Gentlemen Prefer Blondes» مشهورترین آهنگهای مونرو به شمار میروند.
ده فیلم برتر مریلین مونرو عبارتاند از:
1- چگونه با یک میلیونر ازدواج کنیم؟
2- نیاگرا
3- خارش هفت ساله
4- میمون تجارت
5- بعضیها داغشو دوست دارن
6- ناسازگارها
7- جنگل آسفالت
8- آقایان بلوند را ترجیح میدهند
9- همه چیز درباره حوا
10- زحمت در زدن به خودت نده
بسیاری از سکانسهای فیلمهای او نماد جذابیت او نیز میباشند. به عنوان مثال تصویری که از یکی از سکانسهای فیلم «The Seven Year Itch» میباشد که در آن زمان نیز نامناسب تشخیص داده شد و با اینکه در تیزرها و تبلیغات از آن استفاده شده بود، از فیلم حذف شد.
همچنین گفته میشود بازی در این فیلم باعث پایان ازدواج دوم مریلین نیز بوده است. اگر بخواهیم حضور مریلین در هالیوود را به صورت جزئیتر مورد بررسی قرار دهیم، میتوانیم به فیلم «صبحانه در تیفانی» اشاره کنیم.
با بررسی فیلم های مریلین میبینید که اکثر نقش های او تمرکز بر روی زیباییاش دارد و این همان چیزی بود که مریلین تلاش میکرد تا از آن دوری کند. حضور در هالیوود تصویری از یک زن رویایی از مریلین در اذهان عمومی ساخت و این چیزی بود که به زندگی شخصی مریلین مونرو آسیب میزد.
مریلین مونرو در اینباره میگوید: «من درواقع یک زن بازندهام. به دلیل تصویری که از من توسط سینما ساخته شده و خودم در ساخت این تصویر کمک کردهام؛ آقایان انتظار بسیاری از من دارند. من نماد چیزی هستم که آقایان از آن استقبال میکنند.»
همچنین مریلین مونرو در یکی از یادداشتهای شخصیاش نوشته است: «یک بازیگر زن، ماشین نیست؛ اما بسیاری این موضوع را به تو تحمیل میکنند که باید ماشین صنعت سینما باشی. یگ ماشین پولسازی. با این همه من میخواستم یک بازیگر فوقالعاده باشم نه یک ماشین پولساز…»
کاپوتی، نویسندهی این فیلم در نظر داشتهاست تا مریلین مونرو نقش شخصیت اصلی زن را در این فیلم که به کارگردانی «بلیک ادواردز» بودهاست بازی کند. مونرو حتی یک سکانس آزمایشی برای این فیلم بازی کرد که به گفتهی کاپوتی بسیار عالی بود؛ اما مربی بازیگری او مریلین را از انتخاب این نقش منصرف کرد؛ چرا که در نظر او این نقش مناسب او نبود و در نهایت «ادری هپبورن» این نقش را ایفا کرد و در این فیلم درخشید.
برعکس چیزی که بنظر میرسد دوستان و همکاران مریلین میگویند که او ترس زیادی از حضور جلوی دوربین داشت. دان ماری دربارهی مونرو میگوید: «او همیشه به دلیل استرس دیالوگ هایش را از یاد میبرد و نمیتوانست زبان بدنش را نیز جلوی دوربین رعایت کند. حتی قبل حضور جلوی دوربین به دلیل اضطراب زیاد بدنش جوش میزد.»
بیلی وایلدر کارگردان آمریکایی نیز دربارهی مونرو میگوید: «در ضبط یک سکانس بسیار ساده ممکن بود بخاطر مریلین نیاز به دهها دفعه فیلمبرداری داشته باشیم. او بار ها یک جمله بسیار کوتاه را اشتباه میگفت اما در نهایت آن جمله را طوری ادا میکرد که در توان هیچ بازیگری نبود.»
با تماشای فیلم Blonde متوجهی ترس مونرو از حضور جلوی دوربین و همچنین مشکل او در حفظ کردن دیالوگهایش میشوید. همچنین این فیلم تا حدودی به قدرت بازی فوقالعاده او و مشکلاتی که بازی در فیلم «The Seven Year Itch» در زندگی شخصیاش بوجود میآورد نیز میپردازد؛ اما چندان موفقیتهای او را بصورت کامل مورد بررسی قرار نمیدهد و تنها به تحلیل چالشهایش در هالیوود میپردازد.
به گفتهی دومینیک، کارگردان فیلم Blonde، این فیلم در تلاش است تا شخصیت مریلین را مانند قهرمانی از یک افسانه نشان دهد. این فیلم بیشتر به بررسی و به تصویر کشیدن مشکلات مریلین میپردازد؛ اما در این فیلم حتی شاهد جزئیات شایعهای در رابطه با ارتباط مریلین مونرو با جان اف.
کندی رئیس جمهور آمریکا وجود داشت، نیز خواهید بود. همچنین بهتر است بدانید که فیلم Blonde به گرایشهای فمینیستی مونرو و روحیهی مبارزش در مقابله با نظام مردسالارانه و نقشی که او در سیاست آمریکا داشت نمیپردازد و تنها زندگی شخصی مریلین را روایت میکند.
یکی دیگر از جزئیات زندگی شخصی مونرو که در فیلم Blonde نیز به آن پرداخته شدهاست، کتابخوانی او میباشد. مریلین مونرو به «بلوند خنگ» نیز ملقب بود اما در واقعیت او کتابخوانی حرفهای بود. مریلین در منزل خود بیش از 400 کتاب در کتابخانهاش داشت.
از مریلین دربارهی ملاکش برای انتخاب و خرید کتاب پرسیدند و او پاسخ داد: «وقتی به کتابفروشی میروم کتابها را به طور تصادفی برمیدارم و یک پاراگراف از آن را میخوانم و اگر جذبم کرد، آن را میخرم!»
ازدواج اول مریلین در فیلم بلوند مورد بررسی قرار نمیگیرد؛ اما ازدواج دوم و سوم او به خوبی توسط دومینیک به تصویر کشیده شده است. زمانی که مونرو تبدیل به سوپرمدلی معروف شد و تصاویر جذاباش در مجلههای سراسر کشور خودنمایی میکرد، باعث بیاعتمادی مریلین به اطرافیانش و احساس نداشتن امنیت در وجودش باعث زمینهسازی ازدواج دوماش شد که با تماشای فیلم Blonde شاهد این مراحل زندگی او خواهید بود.
ازدواج سوم مریلین نیز در فیلم Blonde با جزئیات بیشتری نشان داده شده است و دلایلی که افسردگی مریلین شدیدتر شد نیز روایت شدهاست. جزئیات مشکل روحی و بیماری اختلال دوقطبی مریلین به خوبی در فیلم Blonde به تصویر کشیده میشود. او گاهی دچار افسردگی شدید میشد و گاهی اوقات نیز بسیار شاد بود. این بیماری حتی هنگام حضور و ضبط فیلمهایش نیز او را با مشکل مواجه میکرد.
به طور کلی فیلم Blonde قصد معرفی سوژهی خود را ندارد و تنها موقعیتهای آزاردهندهی مریلین را به تصویر کشیدهاست. مریلینی که توسط دومینیک رواتی شدهاست نیاز شدیدی به حضور پدرش در زندگیاش داشتهاست و محوریت کلی فیلم نیز دور این موضوع میچرخد. در فیلم Blonde مریلین حتی همسرانش را با نام «پدر» خطاب میکند.
نورما جینی که بدون حضور پدر و با مادری بیمار، کودکی سختی را گذراندهاست، حال برای داشتن زندگی بهتر و جبران کودکی خود به مریلین مونرو ستارهجذاب هالیوود تبدیل میشود. ازدواجهای ناموفق او، تلاشهای بیثمرش برای مادر شدن، احساس کمبود و غیاب پدر در تمام طول مدت زندگی او، روحیهی مریلین را ویرانتر از پیش میکند؛ تا جایی که او گاهی به خودکشی فکر میکند.
در فیلم Blonde به یکی از باورهای مریلین نیز به خوبی پپرداخته شدهاست. مونرو در بخشی از یادداشت های شخصی خود گفته است که: «آنها از من تصویر مریلین مونرو را ساختهاند. چیزی که من نبودم. چیزی بود که دیگران میخواستند.»
این زندگیای از مریلین مونرو است که دومینیک به تصویر کشیده است که جای بحث دارد چرا که بسیاری از سکانسها و بخشهای فیلمنامه تخیلی است و این مورد باعث میشود تا ژانر فیلم «زندگینامه» توصیف نشود. انتخاب دومینیک در بازیگر نیز بسیار هوشمندانه بودهاست.
آنا د آرماس به خوبی توانستهاست نقش مریلین مونرو را ایفا کند. اجزئیات رفتاری، نحو صحبت کردن و حتی شیوه نگاههای او بسیار به مریلین شبیه است. حتی تدوین این فیلم نیز بسیار حرفهای و با ظرافت بودهاست تا تمام صحنههای آثار مشهور مریلین مونرو با جزئیات دقیق بازسازی شود.
مرگ مریلین همواره پربحث بوده چرا که هنوز مشخص نیست که آیا او خودکشی کردهاست یا به قتل رسیدهاست؟ آخرین حضور مریلین مونرو در دید عمومی در تاریخ 19 می 1962 بوده است. او در جشن تولد جان. اف. کندی رئیس جمهور آمریکا حضور یافت و همچنین ترانهی «تولدت مبارک آقای رئیس جمهور» را در حضور او خواند.
مریلین در نهایت در تاریخ 4 آگوست 1962 در کالیفرنیا درگذشت. علت مرگ مریلین مونرو «مصرف بیش از اندازهی داروی خوابآور» گزارش شده است؛ اما بسیار از شایعات مدعی هستند که او با توطئه «خودکشی» به قتل رسیده است.
مریلین در یکی از آرامگاههای لسآنجلس یعنی «وست وود» به خاک سپرده شدهاست. برای دریافت فیلم هایی که براساس زندگینامه مریلین مونرو ساخته شده اند به صفحه دانلود فیلم خارجی جدید در وبسایت دی دی فیلم به آدرس didifilm.com مراجعه کنید.