شمار زیادی از کارمندان میباشند که در محل کاری با یکدیگر ناسازگاری دارند و این مورد میتواند اوضاع کلی آلبوم را رو به ضرر پیش ببرد. حل مسئله و تصمیم گیری; در محیط کار از هر شخصی سوال کنید آیا این فعالیتها بخشی از کارهای هرروزشان هست, پاسخشان “بله!” خواهد بود. اما چه تعدادی از ما, مهارت حل مسئله داریم؟ همه يي ما می دانیم که حل مسئله, عاملی ضروری در محیط کار هست اما آیا مهارت حل مسئلهي کارساز را داریم؟
افراد در مواجهه با مسائل, معمولاً سه کار انجام میدهند; میترسند یا احساس ناراحتی کرده و آرزو میکنند کاش خود به خود برطرف شود; فکر میکنند حتماً باید به یک پاسخ مشخص برسند و این پاسخ باید همان پاسخ درست باشد; و به دنبال کسی میگردند که وی را گناهکار بدانند و سرزنش کنند. مقابله با یک مسئله, مسئله ساز میشود و این مسئله همۀ وقت} مسائل دیگری هم به دنبال دارد!
این که چرا یک مسئله را مسئله میبینیم, دو علت دارد; باید حل شود و نمیدانیم نیستیم چگونه برترین راهکار را پیدا کنیم, و در این راستا که برترین راهکار چیست, احتمالا مغایرتهایي وجود دارد. اکثر ما از ناسازگاری بیزاریم, چون در مواجهه با ناسازگاری و مغایرت, احساس خوبی نداریم و معمولاً اینجور احساس می کنیم که رخداد بدی قرار هست بیفتد. هدف از یک فرآیندي مفید حل مسئله این هست که ما و سازمان ما “ناسازگاری پسند” تر و “ناسازگاری کارآمد” تر شود.
دو نکتهي مهم هست در مورد مسائل و ناسازگاریها وجود دارد که باید به یاد داشته باشید; این که این دو همۀ وقت} روی می دهند و فرصتهایي میباشند برای بهبود سیستم و روابط. مسئلهها و ناسازگاریها اطلاعاتی را به ما می دهند که می توانیم از انها برای تغییر و اصلاح چیزهایی که به تصحیح شدن نیاز دارند بهره گیری کنیم و کارآیی بهتری داشته باشیم. اگر به این دو مقوله با این دید نگاه کنیم, “تقریباً” میتوانیم با روی بازتری به پیشباز مسائل برویم! «بله, تقریباً!»
افراد معمولاً حل کنندهي مسائل متولد می شوند و برای همین بزرگترین بحران, غلبه بر گرایش به حل “فوری” یک مسئله هست. متداولترین اشتباه در حل مسئله, کوشش در پیدا کردن فوری یک راهکار هست. اینکار اشتباه هست چون کوشش دارد راهکار را در شروع فرآیندي حل مسئله قرار بدهد, در حالیکه چیزی که ما به آن احتیاج داریم, پیدا کردن راهکار در انتهای فرآیند هست.در ادامه ۷ گام یک فرآیندي حل مسئلهي کارساز را برایتان می گوییم
. یادتان باشد که اشخاص گوناگون ممکن هست نگاههاي متفاوتی نسبت به مسائل داشته باشند.
. فهرست مسائل و دشواری های را از تداعی علاقه مندیها و گرایشها جدا کنید. «این قدم بعدی هست!»
۲. گرایشهاي هر شخصی را درک کنید
. این قدم مهمی هست که معمولاً نادیده گرفته میشود.
. گرایشها و علاقه مندیها نیازهایی میباشند که شما می خواهید با هر راهکار ممکنی به انها پاسخ بدهید. ما اغلب با چسبیدن به یک راهکار خاص, گرایشهاي حقیقیمان را نادیده میگیریم.
. برترین راهکار آنی هست که گرایشها و علاقه مندیهاي همه ي را پاسخگو باشد.
. زمان آن رسیده که شنوندهاي فعال باشیم. برای مدتی تفاوتها و ناسازگاری نظرها را کنار بگذارید و با رغبت به همدیگر گوش دهید تا حرفهاي یکدیگر را درک کنید.
. این که هر گرایشی متعلق به چه کسی هست را از فهرست راهکارهايتان حذف کنید.
۳. راهکارهاي ممکن «انتخابها» را فهرست کنید
. وقت آن هست که اندیشههاي خود را ابراز کرده و دشوار گشایی کنید. اکنون باید فضایی بسیار باز برای خلاقیتها و ایدهها ایجاد کنید.
. فهرست راهحلها و گزینهها را از ارزیابی این گزینهها جدا کنید.
۴. راه حلها را ارزیابی کنید
. مزایا و معایب را صادقانه بررسی کنید.
. ارزیابی راهکارها را از انتخاب راهکارها جدا کنید.
۵. یک یا چند راهکار را انتخاب کنید
. برترین راهکار در این شرایط کدام هست؟
. آیا راهی برای ادغام چند اره حل وجود دارد تا بتوانید به یک راهکار بهتر و خوشنود کنندهتری برسید؟
۶. موافقتها را مستند کنید
. به حافظهتان اکتفا نکنید.
. نوشتن و مستند کردن به شما کمک میکند به تمام جزئیات و پیامدها فکر کنید.
۷. روی احتمالات, بازرسی و ارزیابیها توافق کنید
. ممکن هست شرایط تغییر کند. در مورد موقعیتهاي احتمالی آینده, توافقات لازم را انجام دهید. «اگر چنین شد …!»
. روند کار را چگونه قرار هست بازرسی و پیگیری کنید؟
. فرصتهایي برای بررسی توافقات و اجرای کار ایجاد کنید. «مثلاً, بیایید سه ماه این روش را در پیش بگیریم و سپس نتیجه را ارزیابی کنیم»
حل مسئلهي کارساز, نیاز به زمان و توجه دارد. یک مسئله مثل پیچی در جاده هست; با توجه و حوصله از آن رد شوید تا بقیهي مسیر را به راحتی ادامه دهید. اگر بخواهید از این پیچ به سرعت بگذرید, واقعا ممکن هست رخدادهاي ناخوشایند بعدی را به دنبال داشته باشد. پیش بردن فرآیندي حل مسئله,
همۀ وقت} هم سرراست و رو به جلو نیست; ممکن هست مجبور شوید قدمی به عقب برگردید. مثلاً اگر در مرحلهي انتخاب یک راهکار به دشوار برخوردید احتمالاً لازم باشد به مرحلهي عقبتر برگردید و به گرایشها و علاقه مندیها اکثر فکر کنید.
این فرآیند برای گروههاي بزرگ, بین دو نفر و حتی برای یک نفر که با تصمیمگیری دشواری روبرو شده کاربرد دارد. مسئلهي مقابل هر چه مهمتر و سختتر باشد, بهره گیری از رویکردی منضبط تر و اصولیتر, مفیدتر و لازمتر خواهد بود. اگر قرار هست تصمیم بگیرید برای ناهار به کدام رستوران بروید, مطمئنا نیازی ندارید این هفت قدم را طی کنید…