در اینبخش و بـه مناسبت تولد امام حسن عسکری، مجموعه اي زیبا از اشعار ولادت امام حسن عسکری و همچنین مولودی هایي زیبا برای این روز را جمع آوری کرده ایم. ایشان یکی از بهترین تفصیر کنندگان قرآن کتاب مقدس الهی بودند، روایت اسـت کـه وقتی ایشان سخن میگفتند چشم ها از ایشان جدا نمی شد. در ادامه اشعار تولد این امام عزیز را مرور میکنیم با مجله پارس ناز همراه باشید.
تهنیت
تانغمه ي شادی ازدل باغ شنفت
گل بانفس بهارخندیدوشکفت
میلاد امام عسکری رابه همه ی
بایک صلوات تهنیت باید گفت
تبسم
جبریل چوبلبلی ترنم کرده اسـت
گوئی کـه زشوق دست وپاگم کرده اسـت
میگفت کـه درباغ امام هادی
بر غنچه ي خود گلی تبسم کرده اسـت
شکوه حیدری
گفتند شکوه حیدری را نگرید
آئینه ي حسن و دلبری رانگرید
گفتم کـه شکوه در کدام آینه اسـت؟
گفتند امام عسکری رانگرید
حسن جمال
ازمقدم توشاد دل مـا همه ی اسـت
ازحسن جمالت همه ی جا زمزمه اسـت
فرزند دهم امامی و در جنت
خشنود زیمن مقدمت فاطمه اسـت
جلوه
اي اهل ولا بدر تمام آمده اسـت
آئینه ي نور ذوالکرام آمده اسـت
امشب حسن عسکری ازگلشن وحی
با جلوه ي یازده امام آمده اسـت
دارالزیاره گشته امشب بیت توحید
کعبه هم امشب زائر این خانه گردید
ذکر ملائک شد بانگ شادی
چـه دیدنی شد لبخند هادی
انوار حسن داوری آمد
اي بی پناهان عسکری آمد
مولا حسن جان
امشب خدا بر بندگان منت نهاده
از نور عرش خود بـه مـا یک هدیه داده
نور قدر را دست قضا داد
ابن الرضا بر ابن الرضا داد
شاه سریر سروری آمد
اي بی پناهان عسکری آمد
مولا حسن جان
گل بریزید گل بریزید حسن حق گشته نمایان
بـه تماشا صف بـه صف یوسف رسید از شهر کنعان
جمالش هاشمی نگاهش حیدری
عزیز فاطمه امام عسکری
حسن جانم حسن
رب صل علی محمد
گشته نورانی مدینه سامرا شد غرق شادی
روشن از لبخند زهرا گلشن از فرزند هادی
پدر ابن الرضا پسر ابن الرضا
دلم پر میزند بـه سمت سامرا
حسن جانم حسن
رب صل علی محمد
دل سنگ از یک نگاه لطف او آیینه گردد
بـه دعایش جمعه ي مـا بهترین آدینه گردد
بـه فرزندش سوگند بـه اشک انتظار
کـه می میرد خزان کـه میآید بهار
حسن تـو بینهایت
روی تـو برده رونق ماه تمام را
مجذوب کرده جلوهٔ تـو خاص و عام را
حسن تـو بی نهایت و فضل تـو بیشمار
مبهوت ماندهام بنویسم کدام را
تفسیر چشمهاي تـو برهان عاشقیست
میخوانم از نگاه تـو خیرالکلام را
هر راهبی کـه دید تـو را گفت دیده اسـت
با چشم خود مسیح علیهالسلام را
هر جا کـه تـو قدم بزنی «سُرَّ مـن رَءا»ست
سرشار کردی از نفست هر مشام را
اما قدوم سبز تـو اي کعبهٔ بهشت
حسرت بـه دل گذاشته بیت الحرام را
دیدند دشمنان تـو حیران و مضطرب
آرامش نگاه تـو و شیر رام را
دست سخاوت تـو و چشم عنایتت
پر کرده از نسیم سحر صبح و شام را
از مـا مگیر، اي همه ی باران و روشنی
لطف مدام و مرحمت مستدام را
کوله ي عاشقیتو بردار بیار
اگر کـه سرسپرده ي این دری
شب مراده دل تـو امشبه
ولادت سیدنا عسکری
امشب شب میلاد عشقه
اونکـه بـه مـا دلداده عشقه
دلبرم، نور چشم منه
خاک تـو، واسه مـن وطنه
رو سرم، سایۀ حسنه
سیدنا یا عسکری
ملائک از تـو آسمون اومدن
تموم کوچهها چراغونیه
امام هادی داره عیدی میده
چشمای شوق همه ی بارونیه
دلها پر از امید و نوره
امشب بساط هممون جوره
عشق منه، دیدنه حسنه
چشمای، روشنه حسنه
دستا بـه، دامنه حسنه
دلبرم، نور چشمِ منه
خاک تـو، واسه مـن وطنه
رو سرم، سایۀ حسنه
سیدنا یا عسکری
سامرا مهده عاشقیه ولی
شرط جنونه همه ی دل باختنه
معجزه ي گوشه چشم شـما
از دل عاشقا حرم ساختنه
آقا تـو دلهاي مـا درده
امشب بگو مهدی برگرده
آسمون، بی تـو تاره بیا
دلهامون، بیقراره بیا
چشمامون، گریه داره بیا
سیدنا صاحب الزمان
مدینه باز پر از آیه هاي نورانی اسـت
حریم وحی زانوار حق چراغانی اسـت
بلورنور بـه سقف فلک مگر بستند
کـه این فضای مقدس همیشه نورانی اسـت
نسیم بال ملائک نوید می بخشد
کـه فصل رویش گل لحظه هاي روحانی اسـت
گلی بـه گلشن سرسبز وحی روئیده اسـت
کـه کار پیک امین خدا گل افشانی اسـت
بـه دست هادی دین، جلوه گر شده ماهی
کـه روی انورش آئینه اي زحیرانی اسـت
بـه پاس مقدم این عسکری لقب امشب
بـه عرش وفرش خدای کریم مهمانی اسـت
بـه آیه آیه ي رویش فروغ توحید اسـت
بـه جلوه جلوه ي او جلوه هاي قرآنی اسـت
خداست با خبر ازجلوه ي خدادادش
مگو کـه منزلت و قدر او سلیمانی اسـت
کلیم خادم این مکتب پر از نوراست
مسیح دربر او کودکی دبستانی اسـت
جلال و منزلت اوست حیدری، اما
شکوه فاطمی او، شکوه رحمانی اسـت
هرآن کسیکه نصبیی نبرد ازمهرش
بـه روز حشر نصیب دلش پشیمانی اسـت
فروغ دیده ي این آفتاب هستی بخش
شهاب شب شکن آسمان ظلمانی اسـت
بخوان دعای فرج را ظهور نزدیک اسـت
گمان مدار کـه غیبت همیشه طولانی اسـت
مپرس ازچه وفایی دوباره گریان شد
کـه آسمان نگاهم زشوق بارانی اسـت
چمن آرا
امشب دوباره نور خدا جلوه میکند
انوار دوست درهمه جا جلوه میکند
وقتی کـه می رسدچمن آرای مـا ز راه
درپیش چشم اهل ولا جلوه میکند
مه خوشه چین خرمن حسن رخش شود
هر لحظه اي کـه دلبر مـا جلوه میکند
بر روی دست هادی دین گر نظرکنی
آئینه دار نور خدا جلوه میکند
او درمدینه پای بدنیا نهاده اسـت
اما فروغ او همه ی جا جلوه میکند
آمد امام عسکری وپیش روی او
گل دربهار عشق کجا جلوه میکند
دانی چرا مدینه صفای دگر گرفت
با او چو باغ غرق صفا جلوه میکند
شهر مدینه روشن از او شدکه چهره اش
هم چون مهی بـه اوج سما جلوه میکند
اي رهروان راه ولایت چـه غم ز راه
ره با حضور راهنما جلوه میکند
اکنون خبرکنید گدایان عشق را
زیرا محیط جود وسخا جلوه میکند
هرکس کـه جام عشق بـه دستش گرفت گفت
درپیش چشم آب بقا جلوه میکند
مـا را امید لطف وشفاعت از اوبود
وقتی کـه او بـه روز جزا جلوه میکند
تا او دعا کند بـه ظهور عزیز خویش
هرسو هزار دست دعا جلوه میکند
باغی پراز صفاست وفایی بـه سینه اش
درهر دلی کـه مهر ووفا جلوه میکند
بند اول:
میشه گل بارون توی این شبها
مزار و صحنت توی سامرا
می گیرند آروم دلای شیدا
بساط شور و شعف شد بر پا
یا حسن عسکری مـا داریم ارادت
بـه ساحت مقدست اي با کرامت
خورشید سامرایی و گرمای عشقت
میمونه توی دلمون تا بـه قیامت
مولانا عسکری…
بند دوم:
ضریحت رو مـا تـو قم ساختیم با
مدد از بی بی عزیز زهرا
تکفیری هارو از پا انداختیم
گنبدت رو مـا دوباره ساختیم
مدافعان حرمت یل هاي حیدر
شبیه نوروزی میدند تـو راه تـو سر
حرم همیشه امنه و دور از گزنده
این امنیت بر پا شده با تقوی فر
مولانا عسکری
بند سوم:
ابالحجت یا حسن یا مولا
برای ظهور دعا کن دعا
دعا در حق گلت مهدی تا
بیاد و رها بشیم از غم ها
میرسه روزی از روزا با بیرق حق
مهدی صاحب الزمان اون نور مطلق
میبینم اون روزی رو کـه همراه رهبر
بـه لشکر اماممون میشیم مـا ملحق
یا مهدی العجل
اشعار و مولودی هاي ولادت امام حسن عسکری + عکس هاي تبریک ولادت امام حسن عسکری
تا نگارا علم زدی آقا
باب جود و کرم زدی آقا
دل خوشی را برای عشاقت
گُل زهرا رقم زدی آقا
آمدی و بـه تیغ چشمانت
سر اندوه و غم زدی آقا
جام حق در بین دستانت
طعنه بر جام جم زدی آقا
شد مدینه غریق ذکر حسن
تاهمینکه قدم زدی آقا
آمدی میوۀ دل هادی
کل منظومه شد پر ازشادی
آمدی و جهان مصفا شد
دل هر عاشق تـو شیدا شد
زشکوه و جلال میلادت
فتبارک طنین هر جا شد
با نوای حسن حسن جانم
هر طرف محشری زغوغا شد
بار دیگر عدو بخود لرزید
قامتش از شرار غم تا شد
گفت منادی بـه کوری دشمن
نسل شیر خدا شکوفا شد
گفت بـه کندوی دین عسل آمد
اسدی چون یل جمل آمد
چهره ات همچو شمس تابان ست
نور حق در شـما نمایان ست
زِخط و خال هاشمی وارت
حوریه غرق بهت و حیران ست
پدرت آن چنان تـو را بوسد
گوئیا بوسه اش بـه قرآن ست
دور گهواره ات ملائک ها
کارشان مثل یک نگهبان ست
سائلم مـن شنیده ام آقا
لطفتان بی حد و فراوان ست
از کرم دلبرا نگاهم کن
کربلای مرا فراهم کن
جان فدایت چـه بی قرین هستی
خلقِ حق را تـو برترین هستی
نه فقط شهره در سماواتی
بلکه شاهنشه زمین هستی
حسن ابن علی ین الهادی
بی مثالی چـه نازنین هستی
میوه ي قلب حضرت زهرا
نوه ي احمد امین هستی
چون علی کوه اقتداری تـو
خار چشمان فاسقین هستی
تاابدروشنی درخشانی
کعبه ي عشق و روح ایمانی
مرهمی بهترین دوایی تـو
معنی سر مـن رَأی يي تـو
هرچه مـن بنده اي گنهکارم
در عوض معدن عطایی تـو
ناامیدم نکن ز درگاهت
اگرچه خسته از این گدایی تـو
چون عمویت تـو کاشِف الکربی
مهربان همان گونه رضایی تـو
بس ز وصفت کـه نقطه ي وصلِ
بین هر بنده و خدایی تـو
حمد لله کـه مـن تـو را دارم
میل دیدار سامرا دارم