در اینبخش با راه هاي افزایش هورمونهای شادی آور بدن آشنا میشویم. در اینروزها کـه با افزایش غم و افسردگی و بی حوصلگی رو بـه رو هستیم، میتوانیم با تحریک هورمونهای شادی آور بدن کاری کنیم تا گذر روزگارمان با تمام سختی هایي کـه دارد لذت بخش باشد. راه هاي زیادی برای تحریک و افزایش هورمونهای شادی آور وجوددارد کـه در ادامه با مهمترین آنها آشنا خواهیم شد.
اگر احساس غم و افسردگی میکنید ممکن اسـت هورمون هایتان مقصر باشند. این پیام رسان هاي شیمیایی روی تمامی ابعاد ذهن و بدن تأثیر می گذارند و اثر زیادی بر حال و احساس مـا دارند. خوشبختانه روشهای هاي ساده اي هست کـه بـه افزایش طبیعی سطح هورمونهای شادی بخش مثل سروتونین، دوپامین، اندورفین و اکسی توسین کمک میکنند.
از فواید پربیوتیک بهره ببرید
بیشتر از ۹۰ درصد سروتونین تولیدی بدن توسط باکتری هاي درون دستگاه گوارش ساخته میشود و اطلاعات بسیار زیادی میان دستگاه هاي گوارش و عصبی مرکزی بدن رد و بدل میشود. یک نمونه ي واضح این مسأله تأثیری اسـت کـه اضطراب بر معده میگذارد.
محققان آلمانی پی بردند زنانی کـه بـه مدت ۴ هفته ۲ بار در روز ماست بـه همراه مخلوطی از پروبیوتیک خورده بودند از آرامش بیشتری برخوردار بودند. عکسهای اسکن مغزی آنها هم از بروز تغییرات مثبتی بـه لحاظ سیگنال دهی حکایت داشت.
مصرف الکل را کنار بگذارید
الکل بطور موقت میتواند سطح سروتونین را در بدن بالا ببرد و احساس شادی بشما دهد، اما تحقیقات نشان داده مصرف الکل در بلند مدت میزان سروتونین را کاهش میدهد ودر نحوه ي استفاده ي مغز از سروتونین باقیمانده اختلال ایجاد میکند.
مصرف سیگار و ویپ یا همان سیگار الکترونیکی هم همین تأثیر را دارد. طبق تحقیقات، نیکوتین باعث یک افزایش کوتاه مدت در سطح سروتونین میشود اما مصرف طولانی مدت آن کار تولید این هورمون در بدن را مختل میکند.
از مصرف شیرین کننده ي مصنوعی آسپارتام خودداری کنید. آسپارتام سطح اسید آسپارتیک و نوعی اسید آمینه بنام فنی لالانین را در بدن بالا میبرد، دو ماده اي کـه مانع از تولید هورمونهای شادی بخش سروتونین و دوپامین میشوند.
ارتباط میان این شیرین کننده ي کم کالری و مشکلات خلقی موضوع تحقیقات زیادی بوده اسـت. یک تحقیق از افزایش زودرنجی و افسردگی در افراد بر اثر مصرف این ماده حکایت داشته و تحقیقی دیگر نشان داده این ماده سطح کورتیزول یا همان هورمون اضطراب را در بدن بالا میبرد.
مـا طبق معمولً بعد از ورزش حال خوشی پیدا میکنیم چون ورزش کردن باعث سرازیر شدن مسکن هاي طبیعی اي بنام اندورفین در بدن میشود. اما در اینکار نباید زیاده روی کرد. محققان در پژوهشی متوجه شدند سطح اندورفین بدن شرکت کنندگان بعد از یک ساعت انجام تمرینات ورزشی متناوب با شدت بالا بیشتر از یک ساعت انجام ورزش هوازی با شدت متوسط بود.
اما وقتی شرکت کنندگان فعالیت خودرا بیشتر میکردند، هر چـه شدت ورزش کردن آنها بیشتر می شد حس منفی بیشتری در آنها بـه وجود می آمد. در مقابل، وقتی با همان شدت متوسط بـه ورزش کردن ادامه می دادند حس لذت در انها بدون هیچ افتی افزایش می یافت.
تحقیقات دانشگاه هاروارد هم نشان داده یک ساعت پیاده روی سریع بجای یک ساعت نشستن روی صندلی ریسک بروز افسردگی را تا ۲۶ درصد کاهش داده بود. محققان میگویند هر نوع حرکتی میتواند افسردگی را از مـا دور کند، از پیاده روی و انجام ورزش هاي کششی گرفته تا استفاده از پله و شستن ظرف ها.
از نور خورشید بهره ببرید
یکی از دلایل این کـه احتمال بروز افسردگی و غم در فصل زمستان بیشتر میشود این اسـت کـه نور خورشید بـه تولید هورمونهای شادی بخش سروتونین و اندورفین در بدن کمک میکند. برای مقابله با افسردگی فصلی بیرون بزنید و از نور خورشید بهره ببرید.
بعضی مواد غذایی سطح هورمونهای شادی را در بدن بالا میبرند. مواد غذایی حاوی تریپتوفان مثل مرغ، تخم مرغ، دانه و آجیل در بدن تبدیل بـه ۵-HTP میشوند، ماده اي کـه از اجزای سازنده ي سروتونین اسـت.
ادویه ي تند کاری، اسیدهای چرب امگا-۳ درون ماهی هاي چرب و مواد غذایی حاوی سلنیوم هم سطح هورمونهای شادی بخش اندورفین و دوپامین را بالا میبرند.
بخندید
خنده یک روش مطمئن برای افزایش هورمونهای شادی در بدن محسوب میشود، بـه خصوص اگر اینکار رابا دوستان تان شریک شوید. محققان در پژوهشی متوجه شدند ۳۰ دقیقه تماشای ویدئوهای طنز باعث افزایش اندورفین در مغز شرکت کنندگان شده بود. گوش دادن بـه موسیقی هم تأثیرگذار اسـت.
حیوان خانگی داشته باشید
صرف نوازش یک سگ سطح اکسی توسین را در بدن بالا میبرد، یک هورمون شادی بخش کـه گاهی ازآن بعنوان «مولکول عشق» یاد میشود. محققان ژاپنی مدعی اند ارتباط چشمی پایدار میان سگ ها و صاحبان شان باعث بالا رفتن سطح اکسی توسین در بدن هر دوی انها میشود.
پژوهش محققان آمریکایی درباره ي افرادی کـه ریسک افسردگی در آنها بالا اسـت هم نشان داد کسانی کـه سگ نداشتند احتمال بروز مشکلات خلقی در آنها ۳ برابر بیشتر بود.
اغلب بـه مـا گفته میشود نباید هیچ احساس ناخوشایندی از خود بروز دهیم. این ماجرا طبق معمولً از دوران کودکی آغاز میشود یعنی زمانی کـه دائماً بـه مـا گفته می شد نباید گریه کنیم یا بابت چیزی ناراحت باشیم. مـا هم بـه مرور یاد گرفتیم کـه چطور احساسات منفی خودرا پنهان کنیم، اما این رفتار طبق معمولً عواقبی بدتری در زندگی مـا بـه بار می آورد.
بـه خودتان اجازه ي اشتباه کردن نمیدهید
همیشه بخاطر داشته باشید کـه حتی بعضی از سرنوشت سازترین اختراعات هم بر حسب تصادف ساخته شدند. دستگاه تنظیم ضربان قلب، مایکروفر و حتی پنیسیلین، بعضی از این اختراعات هستند. علاوه بر این، خوب اسـت بدانید کـه شـما شخص کمال گرایی محسوب میشوید. اما آیا این مسأله واقعاً شـما رابه آدم شادتری در زندگی تبدیل کرده؟
جواب منفی اسـت، چون شـما دائماً تلاش میکنید بـه ایده آلی دست پیدا کنید کـه در واقع وجود ندارد. کوچک ترین اشتباهی هم میتواند شـما را ناراحت کند و باعث اضطراب، اختلالات غذایی و دیگر مشکلات در شـما شود. شـما باید بـه خودتان اجازه ي اشتباه کردن بدهید و طرز فکر خودرا در مورد مقوله ي شکست تغییر دهید.
سریع ترین راه رابه سوی غم وقتی طی میکنید کـه دیگران و شرایط را مقصر مشکلات خود بدانید. خیلی آسان اسـت کـه هر چیز و هر شخصی را مقصر بدانیم. دیر سر کار رسیدم؟ تقصیر مـن نبود، ترافیک شده بود. پول سفر رفتن ندارم؟ تقصیر مـن نیست، انها نمیخواهند بیشتر بـه مـن حقوق دهند. از این زاویه، شـما هرگز توانایی نظارت این «اتفاقات ناعادلانه» را ندارید.
شـما میتوانید تصمیم بگیرید زودتر از خواب بیدار شوید، یا از رئیس تان بخواهید ساعت کاری تان را تغییر دهد. حتی میتوانید تصمیم بگیرید صبح ها بـه باشگاه نزدیک محل کارتان بروید تا بعد ازآن بتوانید بـه موقع خودتان رابه سر کار برسانید. سعی کنید بـه هر اتفاقی در زندگی تان از این زاویه نگاه کنید. بـه این ترتیب بـه مرور بجای موانع، دیگر فرصت ها را خواهید دید.
اول این کـه، کینه داشتن میتواند بـه سلامتی مـا آسيب بزند، از افسردگی خفیف گرفته تا مشکلات قلبی عروقی شدید. وقتی هم کـه افسرده یا دچار مشکلات قلبی باشید، شاد بودن کار سختی میشود. دوم آنکه، باید درک کنید کـه حتما مشکل عمیق تری وجوددارد کـه چنین واکنشی از شـما سر زده. این مشکل هر چیزی میتواند باشد، از عزت نفس پایین گرفته تا مسائل دیگری کـه احساس بدی نسبت بـه آنها دارید.
مثلا کسی بشما گفته آدم احمقی هستید؛ اگر مطمئن هستید کـه این حرف حقیقت ندارد پس چرا ازآن ناراحت شدید؟ بهمین دلیل این فرصت بزرگی برای شـما اسـت تا متوجه طرز فکری کـه درمورد خودتان دارید شوید. اگر نسبت بـه این مسأله آگاهی پیدا کنید، دیگر این توانایی را دارید کـه هر زمان کـه احساس کردید کسی احساسات شـما را جریحه دار کرده، روی خودتان کار کنید و خودتان را بسازید.
سوم آنکه، با کینه کردن فقط بـه خودتان آسيب میزنید. با اینکار، آن موقعیت ناخوشایند را دائماً بخاطر می آورید، در نتیجه تمام آن لحظات بارها و بارها در ذهن تان تکرار میشود و دوباره و دوباره احساس عصبانیت و درماندگی میکنید. شـما وقت و انرژی با ارزش تان را برای چیزی هدر میدهید کـه توانایی تغییرش را ندارید. اما بهتر نیست با یک روان درمانگر صحبت کنید؟
مگر این کـه یک خون آشام، پری دریایی یا انسانی با قدرت جادویی باشید، در غیر اینصورت هرگز نمیتوانید واقعاً متوجه شوید دیگران بـه چـه چیزی فکر میکنند. با این حال، افکاری مثل این کـه «بنظر آنها خیلی احمق هستم» یا «احتمالاً انها فکر میکنند کـه آدم خیلی کسل کننده اي هستم» هرروز بـه ذهن مـا نفوذ میکنند.
بجای این کـه خودتان را تحقیر کنید، مطمئن باشید کـه دیگران بهترین نظر را درباره ي شـما دارند. این طرز فکر اعتماد بـه نفس شـما را افزایش خواهد داد و بشما کمک خواهد کرد تعامل بی پرده تری با دیگران داشته باشید. علاوه بر این، متوجه خواهید شد وقت هایي کـه در مورد افکار دیگران گمانه زنی نمیکنید، درخواست کمک از انها برایتان آسان تر میشود.
در عصر شبکه هاي اجتماعی، خیلی سخت اسـت کـه بتوانیم در دام مقایسه نیفتیم. لباسهای مـا بـه اندازه ي جوان هاي اینستاگرام شیک و مد روز نیستند، بـه اندازه ي انها نمیتوانیم سفر کنیم و روابط مان کامل و بی نقص نیستند. حسرت خوردن برای چنین چیزهایی میتواند بـه اسانی مـا را غمزده کند، اما نکته ي مهمی هست کـه نباید آنرا فراموش کنید.
اول از همه ی آنکه، آدم ها فقط بخش هایي از زندگی شان راکه میخواهند مـا ببینیم نشان مان میدهند. هیچ تضمینی وجود ندارد کـه زندگی آنها ایده آل باشد. بـه علاوه، شواهد و قرائن بسیار زیادی وجود دار کـه ثابت میکند واقعیت زندگی انها بـه خوش آب و رنگی چیزی کـه در شبکه هاي اجتماعی نشان میدهند نیست.
در نهایت این کـه وقتی دائماً مشغول دنبال کردن زندگی کس دیگری باشید، از زندگی خودتان غافل میمانید و وقتی کـه میتوانید صرف دستیابی بـه موفقیت خودتان کنید را هدر میدهید. راه حل این مشکل آگاهی اسـت. یک روش ساده هم وجوددارد کـه با آن میتوانید اینکار را برای خود تسهیل کنید: هرروز دستکم ۵ مورد از دستاوردهایتان کـه باعث افتخارتان هستند را شناسایی و جایی یادداشت شان کنید.
خوب فکر کنید و ببینید تا بحال چند بار تلاش کردهاید ذهنیت «خوبی» از خودتان برای دیگران بسازید و این تلاش ها چند بار برای شـما شادی بخش بوده اند. اگر بـه این نتیجه رسیدید کـه اینکار بیشتر برایتان ضرر داشته تا نفع، پس دیگر وقتش رسیده در چیزهایی کـه انها را ارزش میدانید تجدید نظر کنید و از این بـه بعد خودتان را در اولویت قرار دهید نه دیگران را.
چون، بـه گفته ي کارشناسان، احتمال تجربه ي اضطراب و افسردگی در افراد وابسته بیشتر اسـت و انها توانایی دفاع از مرزبندی هاي شخصی خودرا ندارند. مـا گاهی میخواهیم کسانی را تحت تأثیر قرار دهیم کـه حتی از آنها خوشمان نمیآید یا فقط میخواهیم چیزی رابه کسانی ثابت کنیم کـه در واقع برایمان اهمیتی ندارند.
از این بـه بعد در هر موقعیتی از خودتان بپرسید کـه از انجام کاری رضایت دارید یا صرفاً بخاطر دیگران آنرا انجام میدهید. حتی میتوانید جواب هاي خودرا دسته بندی کنید و انها را در دو دسته ي «بخاطر خودم» و «بخاطر دیگران» بگذارید. نتیجه ي کار شاید برایتان شوکه کننده باشد اما این انگیزه رابه شـما میدهد کـه خودتان را تغییر دهید و دیگر فقط بـه خودتان تکیه کنید.