بعضی از باورها و تفکرات میباشند که وقتی در ذهن یک کارآفرین رسوخ کنند مطمئنا باعث ایجاد خطر در زندگی و پیشرفت آنان خواهد شد. یک باور خطرناک کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای کوچک این هست که هیچ کس به چشمانداز یا رویایشان به قدر خودشان اهمیت نمیدهد. دیگران مانند انها دل نمیسوزانند، و مانند آن ها شور و شوق ندارند. به منظور رشد شرکتتان و رسیدناش به سطحی از موفقیت، باید با این واقعیت کنار بیایید.
درست هست که شغلتان، چشمانداز و اشتیاقتان را به دیگرانی که با شما کار میکنند منتقل میکند، اما بدانید وقتی انها از کار کردن با شما دست می کشند، با چشمانداز دیگری کارشان را شروع می کنند و برایش شور و شوق دارند.
اگر خودتان به تنهایی کاری را آغاز کرده باشید، گفتهي بالا تقریبا صحت دارد، اگر با شریکتان آغاز کرده باشید، غالبا درست هست و اگر تنها اعضای شرکتتان کارمندان حقوقبگیر باشند، این موضوع قطعا و کاملا صحت دارد. در این نوشتار از ۴ باور خطرناک کارآفرینان سخن می گوییم . با ما همراه باشید.
۱. اشتیاقشان را برانگیزید
دقت به سرگرمیهاي خارج از محیط کار کارمندان و یافتن راهی برای پشتیبانی از فعالیتهاي بیرونیشان، برترین راه برای سرعت بخشیدن به موفقیت شرکتتان هست.آیا می توانید تفریحات خارج از شرکت فراهم کنید، زمان یا بودجهاي را خارج از محیط کار برای علایق کارمندانتان در نظر بگیرید؟
من اغلب طراحانی را استخدام میکنم که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شدهاند. توانایی نگارش مطلب و شرکت در همایشهاي صنعتی برای آیندهي حرفهاي و تحصیلی آنان بسیار حائز اهمیت هست. از همین رو، بودجه و زمانی را برای پشتیبانی از حضور آنان در این جاها فراهم می کنم.
۲. نمیتوانید چشماندازتان را برون سپاری کنید
شما با چشماندازتان زندگی میکنید، نفس میکشید و غذا می خورید.من به تعداد زیادی از صاحبان شرکتهاي کوچک مشاوره می دهم که میخواهند چشماندازشان را برایم توضیح دهند تا اجراییاش کنم. در حالیکه میتوانم مشاور بسیار خوبی باشم، و مطابق با سبک تفکر آنان عملیات شرکت را پیش ببرم، ولی ایدهي آنان هرگز ایدهي من نمیشود.
شرکت شما یا ایدهي شما، بچهي شماست – شما آن را به جهان میآورید و هیچکس به اندازهي خودتان نمیتواند عاشقش باشد.
۳. برای دمدمی مزاج بودنتان، عذر و بهانه نیاورید
وقتی گرفتار این تله می شوید میفهمید دیگران همان شور و شوق شما را برای انجام کارها ندارند.فقط به این دلیل که به معیارهای شما اهمیت نمی دهند معنایش این نیست که نمی خواهند کارشان را مفید انجام دهند یا شما بهتر می توانید کارشان را انجام دهید. حقیقت این هست انها شاید برای اجرای وظایف خاص استادانهتر و بدون نگرانی عمل کنند در صورتی که ممکن هست شما به چیزهایی اهمیت دهید که واقعا مهم نیستند.
به چیزهایی فکر کنید که نیاز به عشق و دقت بیقید و شرطتان دارند و آن ها را انجام دهید_ برنامه بچینید، روابط راهبردی را مدیریت کنید و آینده را بسازید. یک وظیفه – با سپردن وظایف و کارها به دیگران کنار بیایید حتی اگر فقط به چشم یک وظیفه به آن نگاه کنند.
۴. بیاشتیاقی چیز خوبی هست
این امر به ویژه در زمان درخواست پول صحت دارد.سرمایهگذارها، دنبال بهانهاند که بگویند نه- آنان هم شور و شوق نگهداشتن پولشان را دارند. به دقت پیشنهادهايشان را بشنوید.این افراد بیرون سازمانی که اشتیاقشان چیز دیگری هست، کلید درک حفرهها و شکافهاي کسب و کارتان میباشند. نگذارید اشتیاقتان سد راه شنیدن و به کارگیری پیشنهادهايشان شود.