بدترین اتفاقاتی که ممکن هست برای شما در این جهان اتفاق بیفتد را بازگو می کنیم تا بدانید که که اتفاقات تلخی در جهان وجود دارد. آدمهایي میباشند که بعضی تجربههاي عجیب و تلخ را از سر گذراندهاند، با اینحال همچنان به زندگی ادامه میدهند و به روزهای پیش رو مطمئن میباشند.
همۀ ما انسانها در زندگی ترسهایي داریم که با آنها زندگی می کنیم، بعضی از ترسهاي مان شاید هرگز در زندگی رخ ندهد و فرصت روبرو شدن با آنها را نداشته باشیم. اما بعضی این شانس را نداشته و در شرایطی با چیزهایی روبرو میشوند که اصلا انتظار آن را ندارند.در این متن نگاهی داریم به آدمهایي که با حوادث بزرگ و عجیبی روبرو شدهاند که شاید همانها ترسهاي زندگی ما باشد.
در دام گروه تروریستی داعش!
همه ي ما داستانهایي درمورد دزدیده شدن آدمهاي گوناگون شنیدهایم، این ماجرا نه فقط درمورد بچهها که برای جوانترها هم ممکن هست اتفاق بیفتد. با اینکه دزدیده شدن برای هرکسی می تواند تجربه تلخی باشد؛ اما همین دزدیده شدن می تواند به ترسناکترین شکل ممکن اتفاق بیفتد.
«دنیل رای» یکی از بدشانسترین آدمهاست که توسط خطرناکترین گروه تروریستی چند سال جدید ربوده میشود. او که بعنوان خبرنگار آزاد به سوریه رفته بود، توسط گروه تروریستی داعش بازداشت و زندانی میشود. او ۱۳ ماه در زندانهاي این گروهک تروریستی بوده و روزها مورد ضرب و شتم، شکنجه و تحقیر قرار گرفته که احتمالا همین حالا به ترسناکترین خاطرات زندگیاش تبدیل شده هست!
زندگی در اعماق آب به مدت سه روز!
شاید خیلیها هریسون را آدم خوششانسی بدانند، اما قطعا ۷۲ ساعت گیر کردن زیر آب هاي اقیانوس اطلس را نمی توان خیلی خوششانسی دانست! کشتی آنها ۱۱ نفر خدمه داشت و در بین آبهاي اقیانوس اطلس غرق شد؛ اما نکته عجیب این قایق زنده ماندن هریسون در مدت زمان سه روز آن هم زیر آب بود.
هریسون در این مدت یک محفظه هوا پیدا کرده بود و همانجا مانده و جان خود را نجات داده بود. وقتی غواصان، قایق را پیدا کردند، فکر میکردند تنها اجسادی باقی مانده؛ اما زنده بودن هریسون همه ي را شگفتزده کرد.جدال با خرس
ناتالیا از زنان بومی سیبری بود که از قدم زدن در جنگل لذت می برد، با اینکه او بارها به جنگل رفته بود، اما به نظر میرسید اینبار وضعیت برای او فرق میکد. ناتالیا توسط یک خرس مورد حمله قرار میگیرد، ضربات شدیدی که به سرش وارد می شود و بیهوش می شود و احتمالا خودش هم فکر نمیکند که زنده بماند!
اما سرنوشت شکل دیگری برایش رقم میخوذد و چند ساعت بعد به هوش می آید و متوجه میشود که خرس وی را زیر خاک دفن کرده هست! ناتالیا خیلی خوششانس بوده که گروهی از شکارچیان از آن نزدیکی عبور می کردند و وی را نجات دادهاند.
یک زندانی اشتباهی
در ۲۱ سالگی زندگی ونسا از هر نظر کامل به نظر می رسید؛ عاشق شده و زندگیاش را به تازگی آغاز کرده بود، فرزندش را باردار بود و تولیدی پوشاکی را هم به تازگی به راه انداخته بود. او تصمیم میگیرد به تایلند سفر کند تا با آخرین مد لباس آشنا شود و حتی پارچههایي را هم بخرد.
در تایلند و مسیر بازگشت بود که به توصیه دوستش برای خرید کتابهایي پیش یک مرد رفتند. ونسا چند جلد کتاب نسبتا قطور میخرد ، بدون اینکه بداند قرار هست چه اتفاقی برایش بیفتد. در هنگام سوار شدن به هواپیما معلوم میشود که داخل یکی از این کتابها بیش از یک کیلوگرم هروئین پنهان شده بود!
در تایلند مجازات هروئین، مرگ هست اما ونسا خوششانس بود که برایش ۱۶ سال زندان در نظر گرفتند! او ۱۶ سال در زندان بود و فرزندش را هم همانجا به جهان آورد. گرچه او بعد از این مدت به زندگی و پیش فرزندش برگشت؛ اما برترین دوران زندگیاش را اشتباهی پشت میلههاي زندان سپری کرد!
زندانی شدن در آسانسور
همه ي ما ممکن هست هرروز از آسانسورهای مختلفی بهره گیری کنیم و احتمالا هر زمان ترس کوچکی را در دل داریم که در این محفظه آهنی گیر بیفتیم! «نیکلاس وایت» با این ترس روبهرو می شود و به مدت ۴۱ ساعت در طیقه ۳۱ام ساختمان گیر میکند. نیکلاس که از قضا ترس از گیر افتادن در فضای محبوس را هم دارد، در این شرایط می تواند بر ترسش غلبه کند و وقتی وی را بعد از ۴۱ ساعت از آسانسور بیرون میآورند، با وجود کمآبی شدید نجات پیدا می کند.
موجسواری با یک دست
بتنی در سال ۲۰۰۳ در حالی که با چند نفر از دوستانش برای موج سواری رفته بود، توسط یک کوسه ببری که به ساحل خیلی نزدیک شده بود، مورد حمله قرار گرفت، کوسه دست چپ وی را کاملا از جا کند، با اینحال بتنی توانست خود را به ساحل برساند، تا وی را به بیمارستان برسانند در حدود ۶۰ درصد از خون بدنش را از دست داده بود
و حتی فکر میکردند وی را از دست بدهند. اما بتنی زنده ماند و بعد از آن به جای اینکه از دریا و موجسواری دل بکند، تلاشش را اکثر کرد تا جایی که توانست در مسابقات موج سواری شرکت کند و مقامهاي مختلفی را هم کسب کند.
دلم می خواهد مار مرا بخورد!
علاقه پاول روزالی به مارها به حدی عمده بود که بعد از سالها مطالعه روی آنها مدتی را در جنگلهاي پرو قدم میزد تا یک مار آناکوندا پیدا کند که وی را بخورد! خیلی اوقات او خون حیاوانات گوناگون را در جنگل میریخت تا مار وی را دنبال کند! در نهایت پاول به آرزویش رسید و یک مار به شکل کامل و درسته وی را بلعید که گرچه خودش سالم ماند!
۱۸ سال دور از خانواده
بدترین کابوس هر پدر و مادری این هست فرزندشان را از آنها دور کنند. در مواردی که بچههایي دزدیده می شوند، مادر و پدرها دوران سختی را میگذرانند، بعضی وقتها اجساد فرزندشان پیدا میشود که میفهمند آن ها به قتل رسیدهاند، اما در مواردی تا سالها از بچه دزیده شده خبری پیدا نمی شود.
در سال ۱۹۹۱ دختر ۱۱ سالهاي به نام جیسی دزدیده می شود و تا ۱۸ سال بعد از حادثه کسی از جیسی خبر ندارد. جیسی را وقتی به مردی به نام گرادو مشکوک میشوند، پیدا می کنند. همراه جیسی یک دختر ۱۱ و ۱۵ ساله هم نجات پیدا می کنند.زنده مانده از سقوط هواپیما
تجربه سوار هواپیما شدن عمده خوشایند به نظر نمیرسد و کوچکترین خطایی هرکسی را از بین میبرد! اما در سال ۲۰۰۹ بعد از اینکه یک هواپیما به اقیانوس هند سقوط کرد و همه ي کسانیکه در هواپیما بودند از بین رفتند، گرچه این چیزی بود که بقیه فکر میکردند؛ چون در واقعیت یک نفر زنده ماند!
باهیا باکری تنها ۱۳ سال داشت که هواپیما سقوط کرد و از شانسش زنده ماند! بعد از انفجار هوایپیما یک قطعه از بدنه آن جدا میشود و باهیا روی آن سوار می شود و ۹ ساعت تمام روی آبهاي اقیانوس هند شناور می ماند، امدادگران وی را زنده پیدا کردند.دورافتاده
اگر فیلم سینمایی «دورافتاده» با بازی تام هنکس را دیده باشید، دیگر با داستان آشنا خواهید بود! این فیلم را از روی زندگی الکساندر سلکریک ساخته بودند، گرچه در فیلم با یک مامور پست روبرو هستیم که هواپیمایش سقوط میکند، اما الکساندر دریانورد هست و کشتیاش را ترک می کند، چون فکر میکرده کشتی
در حال غرق شدن هست و آنها را به مقصد نمیرساند. اما خودش در آبها رها می شود و در نهایت مجبور می شود به مدت چهار سال در جزیرهاي تنها زندگی کند تا کشتی دیگری برای نجات او بیاید.