شعرهای زیبا و خواندنی از شاعر مفید ایرانی فایز دشتستانی برای شما آماده نموده ایم که بصورت دوبیتی هاي عاشقانه و عارفانه می باشند. زایر محمدعلی دشتی متخلص به فایز و سرشناس به فایز دشتستانی «۱۲۱۳-۱۲۸۹ ه ش» دوبیتیسرای اهل شهرستان دشتی استان بوشهر هست که دوبیتیهایش وی را از نمایندگان شاخص شعر عامه و ادبیات فولکلوریک نموده هست.
شماره دوبیتیهاي فایز به درستی معلوم نیست، در بعضی جزوهها تعداد دوبیتیهاي این شاعر را به تفاوت بین ۱۳۴ ـ ۲۷۹ ـ ۲۸۲ ـ ۳۳۲ ذکر کردهاند.
مرا خلد برین دی بودیم جا
کنونم دوزخ هست امروز ماوا
نمانده دی نماند فایز امروز
خدا داند چه باشد حال فردا
*****
به رخ جا دادهاي زلف سیه را
به کام عقرب افکندی تو مه را
که دیده عقرب جراره فایز؟
زند پهلو به ماه چارده را
******
به زیر پرده آن روی دلآرا
بود چون شمع در فانوس پیدا
دل فایز چو پروانه به دورش
مدامش سوختن باشد تمنا
******
سحرگه زورق سیمین مهتاب
چو در دریای اخضر گشت غرقاب
بت فایز ز هامون سر برآورد
دوباره شد شب مهتاب احباب
******
نسیم روحپرور دارد امشب
شمیم زلف دلبر دارد امشب
گمانم یار در راه هست، فایز
که این دل شور در سر دارد امشب
******
ز من گشتی جدا اي سرو آزاد
نبودم یک زمانی بی تو دلشاد
چه کردم اي مه فایز که هرگز
نه یادم کردی و نه رفتی از یاد
******
شب آمد تا شب وصلم دهد یاد
دهد خاک وجودم جمله بر باد
یقین میسوخت فایز ز آتش دل
نمیکردش گر آب دیده امداد
******
مرا هم ساق و هم زانو کند درد
کمر با ساعد و بازو کند درد
به هر عضو تو فایز پیری آمد
جوانی رفت و جای او کند درد