بیوگرافی کتایون امیرابراهیمی و همسرش + رازهای ناگفته از زبان او
در اینبخش بیوگرافی کتایون امیرابراهیمی و عکس هاي کتایون امیرابراهیمی را مرور میکنیم، او هم در سینمای قبل از انقلاب درخشان بودو هم در سینمای بعد از انقلاب یکی از چهره هاي ماندگار محسوب میشود. کتایون امیرابراهیمی در زمان جوانی اش شباهت فراوانی بـه خانم الیزابت تیلور سوپر استار هالیوودی داشت، او مدتی اسـت فعالیت هنری ندارد اما کارنامه هنری او قابل قبول و درخشان اسـت. با پارس ناز همراه باشید.
کتایون «زاده ۱۳۲۵ خورشیدی در تهران» بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون اسـت. عدهایی وی را با شهپر امیرابراهیمی خواننده قدیمی رادیو کـه با نام هنری کتایون میخواند اشتباه میگیرند. کتایون امیر ابراهیمی بازیگر زن پیشکسوت سینما و تلویزیون مدتی اسـت بخاطر بیماری سرطان در خانه و مشغول استراحت اسـت.
او دراین باره بـه گفت: در حال حاضر علاوه بر بیماری ام دچار سرما خوردگی هم شده ام و فعلاً در حال استراحتم. ناز سلطانی دختر امیرابراهیمی درباره بیماری مادرش گفت:مدتی اسـت کـه مادرم دچار بیماری سرطان اسـت و تحت نظر دکتر قرار دارد. مغز استخوانشان خون کافی تولید نمیکند و باید تحت نظر دکتر خون تزریق کنند.
پدرش کارمند وزارت خارجه بودو وقتی بـه باکو رفته بود با مادرش آشنا شد و ازدواج کرد. مادر کتایون اهل باکو بودو تحصیلاتش را در شوروی گذرانده بود. او در مورد نحوه ازدواج پدر و مادرش در گفتگواي کـه با روزنامه جام جم داشته اینچنین میگوید: «در سفری کـه پدرم بـه باکو رفته بود با مادرم آشنا شد ودر آنجا از مادرم خواستگاری کرد.
مادرم در شوروی تحصیل کرده بودو چون مدرک دانشگاه باکو در آن زمان معتبرتر از مدرک تحصیلی دانشگاههاي ایران بود پس از اینکـه مادرم بـه ایران آمد بعنوان دبیر ورزش مشغول بکار شد.» کتایون فرزند اول خانواده بود. دو خواهر و سه برادر دارد. کودکی اش را در رشت گذراند. نوجوان بود کـه بـه تهران آمد.
در دبیرستانی در خیابان شاه آباد تحصیل کرد، مادرش هم در همان مدرسه تدریس میکرد. در ۱۷ سالگی بـه عقد یکی از اقوام نزدیکش درآمد و صاحب دو دختر بنامهاي نازی و نیلوفر شد. از کودکی عاشق بازیگری بودو درخانوادهاي زندگی میکرد کـه با هنر بیگانه نبودند. شوهر عمهاش، کارگردان تئاتر بودو البته نسبت دوری هم با شهلا ریاحی و بهمن فرمانآرا دارد.
در مورد چگونگی ورودش بـه دنیای هنر میگوید: «یادم اسـت نزدیک دبیرستان مـا سالن تئاتری بود کـه اکثر هنرپیشههاي آن زمان دراین سالن، نمایش اجرا میکردند. مـن هم بـه واسطه شوهرعمهام کـه در تئاتر بود زیاد بـه آنجا میرفتم و از همانجا با صحنه تئاتر واقعی آشنا شدم.»
در ادامه گفتوگو اي جذاب و خواندنی با خانم کتایون امیرابراهیمی را مرور میکنیم کـه در آن بـه دستمزدها، ماجرای رگ روسیه اي و همچنین اوضاع سینمای قبل از انقلاب اشاره میکند.
دلیلی برای ترسیدن ندارم! ژن روسی درمن از مادرم بـه ارث رسده اسـت کـه باعث میشود هیچوقت هیچ چیزی را جدی نگیرم و حتی موقعی کـه متوجه بیماریم شدم خیلی آسان با قضیه کنار آمدم.
مادرم قفقازی اسـت.
نه ، خانواده مادرم بعد از انقلاب بلشویکی همه ی شان بـه ایران مهاجرت کردند و دیگر در آنجا قوم و خویش نزدیکی نداریم.
خبر نداشتن از دو دخترم ناراحتم میکند. عاشق دخترانم هستم و باوجود اینکـه هر دویشان در بيرون از کشور زندگی میکنند باید هر روزصدایشان را بشنوم تا آرامش پیدا کنم.
در کارنامه تان هم یکی دو فیلم پلیسی بـه چشم میخورد
بله در فیلمی از ساموئل خاچکیان با عنوان «بوسه بر لب هاي خونین» بازی کردم کـه فیلم جنایی بودو البته ساموئل خاچکیان بـه اسانی آب خوردن دستمردم را نداد!!!
چرا اعتراض کردم اما مهدی میثاقیه گفت در شأن تونیست کـه بخواهی بابت اینکار جار و جنجال بپا کنی .
بیست هزار تومان بودو با آن می شد در آن زمان یک خانه شیک ویلایی بسیار بزرگ در شمال تهران خرید!
بیست و پنج هزار تومان بیشترین دستمزدی بود کـه گرفتم. مـن درحدود شصت فیلم بازی کردم ودر تعداد زیادی از آن ها هم نقشهـای محوری داشتم ولی هیچ گاه بـه دنبال پول نبودم.
کتایون امیرابراهیمی در خصوص حواشی اطراف بهروز وثوقی گفت: «آن روزها می گفتند کـه بهروز وثوقی با خواهر شاه رابطه عاشقانه دارد، اما بنظر مـن این حرفها تنها شایعاتی بود برای افزایش شهرت او. بهروز وثوقی در آن روزهایی کـه برای دکتر کوشان بازی میکرد، چندان موفق نبود اما از زمانی کـه بـه سمت مولن روژیها و آقای میثاقیه آمد، بازیگریاش اوج گرفت.
او در خصوص همکاری با ناصر ملکمطیعی در فیلم «یک پارچه آقا» گفت: «نخستین روزی کـه سر صحنه فیلم بـه کارگردانی ناصر ملک مطیعی رفتم، ناصر بدلیل اینکـه مـن مشغول صحبت کردن با تلفن بودم در حضور برخی عوامل با تندی با مـن سخن گفت.
و مـن هم از سر صحنه فیلم برداری قهر کردم و بـه شهر اصفهان رفتم و ناصر ملکمطیعی و عوامل فیلم هرچقدر گشتند، نتوانستند مرا پیدا کنند، خلاصه پس از مدتی بـه صحنه فیلم برداری برگشتم، اما پس ازآن ناصر همیشه با خوشرویی با مـن برخورد می کرد.»
بازیگر فیلم «گردش روزگار» در خصوص شباهتش با الیزابت تیلور، بازیگر معروف سینمای هالیوود گفت: «در آن سالها خیلیها بـه مـن می گفتند شبیه الیزابت تیلور هستی و حتی آقای اخوان بـه مـن میگفت تـو از تیلور هم زیباتری و مـن در جواب می گفتم هندوانه شریف آبادی زیر بغل مـن نگذارید.»
امیرابراهیمی درباره همکاری با علی حاتمی در فیلم «حسن کچل» اظهار داشت: «علی حاتمی خیلی ماه بود، خدا بيامرزدش، آن قدر پسر پاک و سادهاي بود کـه خدا میداند، اما حیف شد، یادم می آید اکران یک حسن کچل در آن سالها ۹ میلیون فروش کرد، دراین میان دست مزد مـن ۱۰ تومان بودو دست مزد صیاد ۱۲ تومان.»
بازیگر فیلم «درختها ایستاده میمیرند» در خصوص منوچهر وثوقی و همبازی شدن با او تاکید کرد: «مـن بازی منوچهر وثوق را چندان قبول نداشتم چون بنظر مـن بازیگری اش بـه تکامل نرسیده بودو از طرف دیگر او هم ازآن افرادی بود کـه بـه محض همبازی شدن با پارتنر خانم، عاشقش میشد.»
بازیگر فیلم «شب فرشتگان» درباره حضور در فیلمی بـه کارگردانی فریدون گله بیان کرد: «خاطره جالب این فیلم روز اول فیلم برداری بود کـه همسر فریدون گله مهریه اش را اجرا گذاشت و دو پاسبان در روز اول فیلم برداری سر صحنه آمدند و آقای گله رابا دستبند بردند.»
قهر با فروزان
کتایون درباره فروزان، بازیگر فیلمهاي پارسی تاکید کرد: «از فیلم «شمسی پهلوان» با فروزان قهر بودم چون پشت سر مـن صحبتهایي کرده بود کـه بـه گوش مـن رسید و مـن بـه آقای اخوان گفتم بـه این خانم بگویید بـه مـن نزدیک نشود، چون ممکن اسـت با او درگیر شوم.»
این بازیگر در خصوص همبازی شدن با عارف در فیلمهاي «عشق آفرین» و «ازدواج ایرانی» گفت: «همسر عارف بـه عارف گفته بود تنها میتوانی مقابل کتایون بازی کنی، چون سایر بازیگران زن سینما ممکن اسـت تـو را بلند کنند. اما کتایون این کاره نیست!»
بازیگر فیلم ورود آقایان ممنوع در خصوص دلخوری از رامبد جوان توضیح داد مـن برای اسمم احترام بسیاری قائل هستم، اما این مسئله در تیتراژ فیلم ورود آقایان ممنوع رامبد جوان لحاظ نشده بود از طرف دیگر نقش مـن دراین فیلم خیلی کم بودو مـن چنین انتظاری نداشتم.