پارس ناز پورتال

رزرو آنلاین هتل
قاصدک 24

حکایت جالب اوضاع ایرانی ها در جهنم

حکایت جالب اوضاع ایرانی ها در جهنم

حکایت جالب اوضاع ایرانی ها در جهنم 

عبید زاکانی ادیب و شاعر مشهور است که حکایت ها و داستان های نغز بسیار زیبایی را از خود به یادگار گذاشته است که یکی از آن ها را در زیر می خوانیم.  داستانی کوتاه و جالب درباره وضعیت ایرانی ها در ادام خواهید خواند که اخلاق و منش بسیاری از ما ایرانی ها را مشخص می کند.

 

خواب دیدم قیامت شده است.

 

هرقومی را داخل چاله ه‏ای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ ی ایرانیان.

 

خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده‏ اند؟»

 

گفت: می‌دانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.»

 

خواستم بپرسم: «اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند…»

 

نپرسیده گفت: گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی پایش کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم!