سادیسم جنسی بطور کلی بـه رفتارهایی نامتعارف و بعضا خشن برای رسیدن بـه اهداف جنسی گفته می شود، سادیسم جنسی می تواند موجب رفتارهای خشونت آمیز ودر مراحل شدیدتر برده داری از نوع جنسی شود. سادیسمی هاي جنسی در موارد حاد و شدید، ممکن اسـت برای رسیدن بـه تمایلات درونی حتی اقدام بـه دزدیدن جنس مخالف کنند و آن ها را تبدیل بـه برده جنسی خود کنند.
در واقع این نوع دیگرآزاری یا سادیسم نوعی انحراف جنسی اسـت کـه در آن شخص منحرف در موقع عمل جنسی و آمیزش طرف مقابل را مورد اذيت و اذیت بدنی و روانی قرار می دهد و این عمل وی را بـه نهایت لذت جنسی میرساند. در افراد مبتلا بـه سادیسم جنسی اهانت، کتک زدن، مجروح کردن و حتی کشتن دیگران و تخیل یا تماشای صحنه ایجاد درد در دیگران لذت جنسی ایجاد می کند.
سادیسم و نابهنجاریهاي جنسی طبق معمول متاثر از عدم تعادل بین نیازهای جنسی و ارضای انها و نیز افکاری بیمار گونه می باشد کـه بـه طرق مختلف در زندگی افراد نمایان و باعث نابهنجاریهاي بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی می گردد. شرایط محیطی و نبود آموزشهاي صحیح باعث گسترش روز افزون افراد مبتلا بـه این عارضه شده اسـت.
افراد دچار آزارخواهی جنسی، ممکن اسـت در دوران کودکی تجاربی داشتهاند کـه انها را متقاعد کرده کـه درد کشیدن، پیش شرط لذت جنسی اسـت. عواملی نظیر تجاوز، پورنوگرافی، تنوع گرایی، رابطه با افراد مختلف نیز میتواند زمینه ساز چنین میلی در افراد شود. شروع این اختلال طبق معمول پیش از ۱۸ سالگی اسـت و اکثر مبتلایان مرد هستند.
انجمن روانپزشکی ایالات امریکا برای بیماری سادیسم جنسی ملاکهاي تشخیصی زیر را ارایه کردهاسـت:
= وجود یک دوره حداقل شش ماهه تخیلات برانگیزنده جنسی مکرر و شدید، امیال شدید جنسی یا رفتارهایی کـه طی آن ها زجردادن روانی یا جسمی قربانی «از جمله تحقیر کلامی» شخص را از لحاظ جنسی تحریک می کند.
= شخص براساس این تمایلات جنسی با فرد دیگری کـه راضی نبوده اسـت رابطه جنسی برقرار کرده اسـت یا این تمایلات یا خیال پردازیهاي جنسی سبب ناراحتی شدید یا بروز اشکالات بین فردی شدهاند.
برقراری روابط جنسی با افراد متعدد و آسیب رساندن فیزیکی بـه انها، عدم تمایل بـه معاشقه و پیشنوازی. اعتیاد بـه پورنوگرافی، بازدید عکسهای، فیلمها و سایتهاي جنسی، گپهاي جنسی در چت رومها، بـه نمایش گذاردن اندام از طریق وب کم، استفاده از تلفن برای گفتگوهای جنسی با افراد غریبه.
نگاه کردن و خیره شدن هوس آلود بـه صورت مستمر بـه جنس مخالف و برانداز کردن قسمتهاي مختلف اندام افراد در معابر، اماکن عمومی و میهمانیها و تعریف و تمجید ازآن اندامها در ذهن، داشتن افکار مداوم پیرامون برقراری رابطه جنسی، کسانی کـه بیش از حد و بـه صورت همیشگی در ذهن خود بـه مسئله رابطه جنسی میپردازند گویی چیز مهمتری در زندگی آن ها وجود ندارد.
استفاده از الفاظ رکیک و فحاشی جنسی و متلکهاي جنسی، تفکرات برقراری رابطه جنسی با محارم، اذيت جنسی کودکان و سو استفاده جنسی از آن ها، میل بـه سوزاندن و آسیب بـه اندامهاي جنسی مفعول، برقراری روابط جنسی غیر متعارف همراه با آسيب رساندن و جراحات بخود یا طرف مقابل از قبیل بریدگی، بستن دست و پا، شلاق زدن و ضربه زدن، خیانت و تنوع طلبی، رابطه جنسی با روسپیان، تجاوزات جنسی.
تقلیل قوه تفکر
عارضههاي عصبی و روانی
افزایش بیماریهاي جنسی
برهم خوردن روابط و شکست در ازدواج
کم شدن حافظه و فراموشی
ناامنی اجتماعی
طرد شدگی
رواج روابط نامشروع
عقب ماندگی اجتماعی
نابهنجاریهاي جنسی طبق معمول متاثر از عدم تعادل بین نیازهای جنسی و ارضای آن ها و نیز افکاری بیمار گونه می باشد کـه بـه طرق مختلف در زندگی افراد نمایان و باعث نابهنجاریهاي بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی میگردد. کسانی کـه از سادیسم و نا هنجاری هاي جنسی رنج میبرند در زندگی خود انواع شکستها را تجربه می کنند و بـه دلیل داشتن افکاری پریشان کـه صرفا آب و رنگی جنسی دارد بخود و جامعه صدمات جبران ناپذیری می زنند.
درمان سادیسم جنسی در صورتی امکانپذیر اسـت کـه خود فرد تمایل بـه درمان داشته باشد. در اینصورت رفتار درمانی، شناخت درمانی و هیپنوتیزم درمانی می تواند مفید باشد.
سازمان بهداشت جهانی این اختلال را بـه صورت ترکیب با آزارخواهی جنسی بنام آزارگری – آزارخواهی یا سادومازوخیسم Sadomasochism معرفی کرده اسـت و ملاکهاي زیر را برای این انحراف جنسی دارد:
اذيت دادن و تحقیر دیگران و بیاحترامی بـه انها یا اذيت دیدن و مورد بیاحترامی و تحقیر دیگران قرار گرفتن کـه سبب ارضای جنسی میشود. این نابهنجاری بـه تعاملاتی اطلاق می شود کـه در آن یک شخص با اذيت دادن فرد دیگری کـه از درد کشیدن لذت میبرد ارضا می شود. تعداد زیادی از افراد در روابط جنسی خود بـه اعمال دردناک خفیفی مثل گاز گرفتن، نیشکون گرفتن و سیلی زدن مبادرت میورزند.
وقتی هردو شریک جنسی از این اعمال لذت میبرند، این رفتارها لذت جنسی را افزایش میدهند. اما افراد آزارگر و آزارطلب غالبا نه تنها از اعمال دردآور خفیف پا را فراتر می گذراند بلکه تنها با توسل بـه این رفتارها میتوانند بـه لذت جنسی برسند.
فرد آزارگر زمانی بـه اوج لذت جنسی میرسد کـه دیگران را تحقیر کند یا انها را اذيت دهد. ارضای جنسی فرد آزارطلب یا مازوخیسم بـه دربند بودن «یعنی آزاردیدن، تحقیر شدن، درد کشیدن و برخورد بد از سوی دیگران» بستگی دارد.
آزارگری و آزارطلبی هم در روابط دگرجنس گرایانه و هم در روابط همجنسگرایانه روی میدهند. برخی متخصصان روانشناسی و روانپزشکی بر این باورند کـه ریشههاي آزارگری و آزارطلبی را باید در دوران کودکی جستوجو کرد و برخی دیگر بـه نقش احتمالی عوامل زیستی اشاره کردهاند. آزارگری و اذيت طلبی جنسی بطور کلی چندان شناخته شده نیست و هنوز تحقیقات بر روی آن ادامه دارد.
متاسفانه خشونت یکی از ابعاد همیشگی زندگی انسان بوده اسـت. خشونت خودرا در شکلهاي مختلف نشان میدهد و همیشه بـه نحوی موجب تسلط بر ضعیفترها می شود. یکی از انواع خشونت، خشونت جنسی اسـت کـه اکثرا زنان و کودکان قربانیان بیدفاع آن بودهاند.
هرگونه عمل جنسی، تلاش برای بـه دست آوردن عمل جنسی، پیشروی جنسی، تجارت جنسی، یا کارهای دیگری کـه بر خلاف تمایلات جنسی فرد با استفاده از اجبار، توسط هر فرد بدون درنظر گرفتن رابطه خود با قربانی، در هر محیط، شامل خانه و محل کار اما نه محدود بـه آنرا می توان خشونت جنسی دانست. خشونت جنسی در تمام جهان رخ میدهد، اگرچه در بیشتر کشورها تحقیقات کمی روی این مسئله انجام شدهاسـت.
بخاطر طبیعت خصوصی این نوع خشونت، تخمین میزان گستردگی مسئله مشکل اسـت. تحقیقات در آفریقای جنوبی و تانزانیا نشان میدهد کـه تقریباً یک چهارم زنان خشونت را از طرف شریک جنسی نزدیکشان تجربه کردهاند، و تا یک سوم از دختران بزرگسال نخستین تجربه جنسیشان را تحت اجبار گزارش کردهاند. در تعداد زیادی از موارد، انواع خشونت جسمی، جنسی، روانی و…. با یک دیگر تنیده هستند و نمی توان آنها را از هم منفک کرد.
اجبار دراین خشونت میتواند تمام طیف درجات زور را دربر گیرد. جدا از اجبار فیزیکی، ممکن اسـت دربرگیرنده ارعاب روانی، باجگیری یا تهدیدهای دیگر باشد «برای مثال تهدید بـه آسيب جسمی، اخراج از شغل، ندادن شغل مورد تقاضای». هم چنین ممکن اسـت زمانی رخ دهد کـه فرد مورد تعرض قادر نباشد رضایت خودرا اعلام کند «برای مثال، هنگام مستی، اعتیاد، خواب یا زمانی کـه از نظر مغزی قادر بـه فهمیدن شرایطش نیست».
طیف گستردهاي از اعمال جنسی خشونت بار میتواند در شرایط و موقعیتهاي مختلف رخ دهد کـه میتواند برای مثال شامل موارد ذیل شود:
= تجاوز توسط افراد ناشناس
= تجاوز در ازدواج یا روابط دوستی رمانتیک
= “تجاوز جنگی” سیستماتیک در زمان نزاعهاي مسلحانه
= مزاحمتهاي جنسی کـه شامل تقاضای سکس در برابر ارایه خدمات می شود.
= اذيت جنسی افراد ناتوان ذهنی یا جسمی
= کودک آزاری «اذيت جنسی کودکان»
= ازدواج یا همزیستی اجباری کـه شامل ازدواج کودکان میشود.
= انکار حق استفاده از وسایل پیش گیری از بارداری
= سقط جنین اجباری
= تن فروشی اجباری و قاچاق انسان بـه منظور استثمار جنسی
خشونت جنسی شامل تجاوز اسـت، کـه بعضی آنرا اجبار جسمی و بعضی دخول بـه فرج یا مقعد، با استفاده از آلت تناسلی مرد، اعضای دیگر بدن و یا یک شی تعریف میکنند. تلاش برای انجام اینکار بعنوان اقدام بـه تجاوز بـه عنف شناخته شده اسـت. این نوع خشونت میتواند شامل شکلهاي دیگر تجاوز در برگیرنده اندامهاي دیگر جنسی نیز باشد مثل تماس با زور بین دهان و آلت مردانه، فرج یا مقعد.
تحقیقات نشان داده کـه تعداد زیادی از باورهای عمومی درباره تجاوز جنسی غلط اسـت؛ برای مثال درست نیست کـه اگر قربانی مقاومت کند تجاوز جنسی ممکن نیست اتقاق بیافتد یا تنها زنان جوان جذاب احتمال دارد مورد تجاوز جنسی واقع شوند؛ یا بعضی زنان از این کـه تجاوز جنسی را تجربه کنند لذت میبرند؛ یا این کـه مردانی کـه مرتکب تجاوز جنسی میشوند دارای نوعی ناراحتی روانی هستند.
بیشتر تجاوزات جنسی بـه خودی خود اتفاق نمیافتند بلکه حداقل تا اندازهاي از پیش برنامهریزی شدهاند. تجاوز جنسی آشکارا با ارتباط مردانگی با قدرت، سلطه و نیرومندی مربوط اسـت و اکثرا نتیجه میل جنسی لبریز شونده نیست، بلکه نتیجه پیوندهای میان تمایل جنسی و احساس قدرت و برتری اسـت. بنظر می رسد ارتباط چندانی میان شهوت و تجاوز جنسی وجود ندارد.
نسبت قابل توجهی از تجاوزگران جنسی در واقع تنها هنگامی میتوانند از نظر جنسی تحریک شوند کـه قربانی را دچار وحشت و خفت کرده باشند. عمل جنسی خود اهمیت کمتری دارد تا خوار کردن زن. تجاوز جنسی ارتکاب تجاوزی اسـت کـه در آن حق خود مختاری قربانی از او سلب می شود.
خشونت و تجاوز جنسی بـه اندازه سرطان موجب مرگ و جراحت دختران و زنان 15 تا 45 سال میشود و هزینه بسیاری راکه ناشی از مخارج درمان و فرصتهاي از دست رفته آموزشی اسـت، بـه کشورها تحمیل میکند. مرگهاي پس از این خشونت ممکن اسـت در اثر خودکشی، آلودگی HIV یا قتل باشد «یا طی تجاوز جنسی بـه دختر اتفاق میافتد و یا پس ازآن با عنوان قتل ناموسی».
خشونتهاي جنسی تاثیر عمیقی بر سلامتی جسم و ذهن دارد. در عین حال کـه سبب جراحتهاي فیزیکی میشود، با خطرات فزایندهاي از مشکلات جنسی و تولید مثلی نیز مرتبط میشود کـه پیامد هـای فوری و طولانی مدت دارد.
این نوع خشونت می تواند چهره اجتماعی قربانیان را عمیقا تحت تاثیر قرار دهد، افراد ترک میهن کنند یا از طرف خانواده و دیگران طرد شوند.
از مجموع نظریات ارایه شده دراین زمینه میتوان نتیجه گرفت کـه جنسیت ناشی از طبیعت زیستی میباشد اما ضعیف دانستن یکی و خشونتورزی و خشونتپذیری نه برخاسته از غریزه کـه تابع یادگیری و انطباق با شرایط اجتماعی و تعاملات فردی و گروهی اسـت. شرایطی کـه موجب شکل گیری نگرشها و باورها و هم چنین رفتارهایی میشود کـه فرصت و پشتیبانی برای اذيت و اذیت را مجاز می داند.
جنسیت و جداسازی گونه انسانی بـه زن و مرد، یک امر طبیعی اسـت، باید پذیرفت زن و مرد با تمام تفاوتهایي کـه باهم دارند، اما در جامعه از حقوق و امکانات برابری برخوردارند. خشونت و ابراز آن یک امر اکتسابی اسـت و بروز آن علیه زنان بیشتر حاصل فرهنگ مذکر اسـت، آسیبپذیرتر، ضعیفتر، مغلوب و جنس دوم دانستن زنان نه تنها هیچ کمکی بـه کاهش سطح خشونت علیه آن ها نمیکند، بلکه تشدید کننده آن اسـت.
در نظام بردهداری، برده جنسی وادار بـه رابطه جنسی با ارباب خود اسـت و امروزه این بردگی جنسی در رابطه با تجارت انسان «بیشتر زنان» تعریف میشود. برده جنسی بـه افرادی گفته می شود کـه بـه اجبار مورد سو استفاده جنسی قرار می گیرند. این اصطلاح امروزه بیشتر با تجارت جنسی زنان و دختران توسط قاچاقچیان انسان در ارتباط اسـت.
برده داری در بندگی بودن اختیاری و یا غیر اختیاری یک شخص در دست شخص دیگر اسـت. نظام بردهداری بر پایه عدم تساوی اقتصادی کـه خود ثمره پیدایش مالکیت فردی بود، شکل گرفت. بردهداری نخست در مصر باستان، در بابل، در آشور ودر چین و هندوستان پدیدار گشت ولی در یونان و روم باستان بـه شکل کلاسیک خود تکامل پیدا کرد.
در شرق و ازآن جمله در ایران باستان بردگی بیشتر خصلت پدر شاهی و خانوادگی داشت. در نظام بردهداری دو طبقه اصلی اجتماعی – اقتصادی بردگان و بردهداران بودند. طبقات میانه نظیر خردهمالکان و پیشهوران و عناصر وازده و بدون طبقه کـه از مالکین کوچک ورشکسته ولی غیر برده تشکیل میشدند نیز وجود داشتند.
برده بعنوان دارایی: این نوع بردهداری فرم اصلی بردهداری اسـت کـه بردگان بعنوان دارایی مالکانشان تلقی و خرید و فروش میشوند.
بیگاری کشیدن
دراین نوع بردهداری فردی نیروی کارش رابه رایگان در برابر یک بدهی عرضه میکند. مدت زمان این نوع بردهداری ممکن اسـت مشخص نباشد و حتی کودکان بـه دلیل بدهی والدینشان بـه بردگی وادار گردند. این نوع بردهداری امروزه رایج ترین شکل اسـت.
نیروی کار اجباری
این نوع از بردهداری زمانی رخ میدهد کـه فرد وادار می گردد علیرغم میلش تحت خشونت یا مجازات ارباب خود و با محدود گشتن آزادیهاي شخصیاش بکار بپردازد.
ازدواج اجباری
این نوع بردهداری زمانی اسـت کـه یک یا هردو طرف وادار بـه ازدواج علیرغم میل خود میگردند. این شکل از بردهداری هنوز در جنوب و شرق آسیا و آفریقا قابل مشاهده اسـت. شایان ذکر اسـت کـه در تعداد زیادی از انواع بردهداری، بخصوص در بردهداری نوع اول سو استفاده جنسی از بردگان بـه اشکال گوناگون رایج اسـت و از فرد بعنوان برده جنسی نیز استفاده میشود.
بردگی جنسی مورد خاصی از بردهداری و یا کار اجباری اسـت. برده جنسی مانند برده عادی اسـت اما وادار بـه فحشا می باشد. این برده ممکن اسـت وادار بـه انجام کارهای غیر جنسی نیز باشد اما روابط جنسی گاه بـه گاه با برده جنسی مجاز یا حتی شایع اسـت. بردگان ممکن اسـت بـه بردگی جنسی تنها با یک سرور وادار باشند.
قاچاق و تجارت انسان بخصوص برده جنسی از پایان جنگهاي یوگسلاوی سابق در ۱۹۹۰ میلادی در اروپا شدت گرفت. پس از عقد قرارداد شنگن در ۱۹۹۳ کـه مرزها در کشور هـای اتحادیه اروپا برداشته شد، معاشرت آسانتر گشت و بـه تبع آن قاچاق انسان نیز آسانتر از قبل صورت گرفت. پس از قاچاق اسلحه و مواد مخدر، قاچاق انسان یکی از پرسودترین تجارت هاي غیر قانونی جهان اسـت.
در گذشته قاچاق و تجارت انسان در کشور هـای فقیر جهان رواج داشت، اما امروزه در اروپا و کشور آمریکا نیز زن و دختر بـه دام قاچاق چیان و تاجران انسان افتاده و قربانی این جنایت میشوند. آمار نشان می دهد بردگی جنسی کـه در واقع هدف اصلی قاچاق چیان انسان اسـت در بیست سال اخیر رشد بسیار بالایی داشته و گردش مالی این تجارت در سرتاسر جهان بـه حدود ۲۵ میلیارد یورو میرسد.
طبق آمار اتحادیه اروپا، تعداد زنان برده جنسی دراین قاره بـه سالانه 500٫000 نفر افزایش یافته و تجارت غیرقانونی انسان، رقمی بالغ بر 10میلیارد دلار رابه جیب تاجران سرازیر می کند. تحقیقات نشان می دهد کـه تعداد زیادی از افرادی کـه بـه دام شبکههاي قاچاق اروپایی میافتند در ابتدا نه بـه این منظور بلکه در مسیر مهاجرت و برای کار و یافتن آینده اي بهتر اقدام بـه مهاجرت می کنند.
همه یساله هزاران دختر و زن عمدتا از مناطق جنوب شرق آسیا، اتحاد شوروی سابق و آمریکای جنوبی بـه مقصد ایالات امریکا بعنوان برده جنسی توسط قاچاقچیان گسیل می شوند. انها با قول شغلهاي پردرآمدی نظیر مدل یا مهماندار بـه ایالات امریکا آورده شده و بـه خانهها، کلوپها و مکانهاي مخصوص اینگونه کارها فروخته میشوند. بردهداری انسان در قرن 21 در جوامع غربی امری باورنکردنی محسوب میشود.
ولی وجود 27 میلیون نفر برده نشان میدهد کـه امروز بیشتر از هرروز دیگری در تاریخ بشر برده وجوددارد. تجارت جنسی دخترها، زنان و کودکان نیز در همین چارچوب تعریف می شود و با ارضای هوسهاي شیطانی عده اي از مردم «مخصوصا افراد دارای سادیسم جنسی» بـه ثروت و قدرت سیاستمداران، ابرثروتمندان و مافیا افزوده میشود.
بر اساس گزارش برنامه توسعه ملل متحد «UNDP» سالانه بیش از دو میلیون زن در سرتاسر جهان وادار بـه تن فروشی میگردند و یا بـه سمت فحشا سوق داده می شوند کـه بیشترین متقاضی اصلی این برده داری نوین و اشکال نوین استثمار را اتباع کشور هـای توسعه یافته اروپایی وآمریکا تشکیل میدهند.