در اینبخش مجموعه اي از عکس نوشته ها و متن هاي تسلیت شهادت حضرت علی «ع» و همچنین شب قدر را مرور میکنیم. امروز سال روز شهادت امیرالمومنین حضرت علی «ع» نخستین امام معصوم شیعیان جهان میباشد. ایشان پس از ضربت خوردن در مسجد و بعد از دو روز بر اثر جراحت و زهر شمشیر بـه درجه عالی شهادت نائل شدند. در ادامه با مجله پارس ناز همراه باشید.
تـو را تنهای تنها آفریدند
برای خاطر مـا آفریدند
تمام عشق را در تـو نهادند
تـو رابا عشق یکجا آفریدند
وضوح روح تـو ابهام دارد
تـو را مثل معما آفریدند
تـو را چون سوره توحید قرآن
برای نسل فردا آفریدند
اگر تـو را نداشتم بدان خدا نداشتم
آری خدا نداشتم اگر تـو را نداشتم
نبود اگر کرامتت نبود اگر طبابتت
هزار درد داشتم ولی دوا نداشتم
بنام تـو خدا صفا بـه زندگیم داده اسـت
بدون نام تـو دراین جهان صفا نداشتم
نوای مـن علی علی صدای مـن علی علی
بدون این علی علی خدا خدا نداشتم
لطفا بعد از دیدن عکس و متن های این مقاله بـه لینک زیر بروید.
حتماً بخوانید : عکس پروفایل های ویژه شب قدر و شهادت امام علی (ع) | عکس های مذهبی شهادت امام علی (ع)
رادمردی مهربان با دست هاي پینه دار
در بین کوچه هاي شهر غربت رهسپار
کیسه هاي نان و خرما روی دوش خسته اش
کیست این مرد غریبه با لباسی وصله دار؟
کهکشان ها شاهد غم هاي بی اندازه اش
ماه میگرید برایش چون دل ابر بهار
نیمه شبها لابه لای نخل ها گم میشود
چاه میداند دلیل گریه هاي ذوالفقار
درکنار چاه هرشب ایستاده جبرئیل
تا تکاند از سر دوش علی گرد و غبار
چند سالی هست بعد ماجرای فاطمه
لرزشی افتاده بر آن شانه هاي استوار
قامت سرو بلندش در هلال افتاده اسـت
زیر بار رنج هاي تلخ و سخت روزگار
جای رد ریسمان هاي زمخت فتنه ها
سالها مانده اسـت بر دست کریمش یادگار
باز امشب منادی کوفه از امامی غریب میخواند
گوشه خانه دختری تنها دارد امن یجیب میخواند
مثل این کـه دوباره مثل قدیم چشم از خون دل تری دارد
این پرستار نازنین گویا باز بیمار بستری دارد
چادر پر غبار مادر را
سرسجاده برسرش کرده
بین سر درد امشب بابا
یاد سر درد مادرش کرده
اي ناشناس نیمه شب کوچه هاي شهر
یک تکه نان بـه مـا بده از کوله بارتان
میلش دگر بـه هیچ بهشتی نمیکشد
هرکش نشسته کنج بهشت مزارتان
شرمنده ایم بی خبریم اي بزرگوار
از آخرین امانت تان یادگارتان
شهر آرامش بگیر، آهسته ترکت میکنم
چند سالی باتو بودم رفع زحمت میکنم
در مقامم آیه هاي هل اتی آمد ولی
یک نفر بر پیکرم باشد قناعت میکنم
انتظار همسرم را میشکم اما بس اسـت
از همان روزی کـه رفت احساس غربت میکنم
مثل هرروز خدا رد سلامم میکنید
مثل هرروز خدا با چاه خلوت میکنم
یاد آن لعن قنوت هر شب و روز شـما
همان گونه بر مردم این شهر خدمت میکنم
آه،مـن رفتم ولی اي قاتل زهرای مـن
گریه تا مرگم بـه یاد آن مصیبت میکنم
فرق شکسته بین بستر مانده بابا
در بین بستر یاد کوثر مانده بابا
در فکر رودررویی با زهراست اینک
چشم انتظار روی دلبر مانده بابا
بگذار با هم غصه اش را باز خوانیم
گویا کـه یاس اش پشت آن در مانده بابا
امّا چرا در لحظه هاي آخرینش
ذکر حسین دارد و مضطر مانده بابا
مابین حرف هایش مدام از هوش می رفت
با گریه گفتم حرف دیگر مانده بابا؟
گفتا کـه عباس و حسینم را صدا کن
کرببلا حرف برادر مانده بابا
روزی رسید کـه دختری فریاد میزد
روی زمین اي وای بی سر مانده بابا