در اینبخش مجموعه اي جدید از عکس پروفایل بهاری را مرور میکنیم. بهار دوباره از راه رسید و وارد فصلی شده ایم کـه بـه عروس فصل ها معروف اسـت. با آمدن بهار میتوانیم حس و علاقه خود بـه این فصل زیبا و رنگارنگ رابا دوستانمان بـه اشتراک بگذاریم. بهمین منظور در ادامه این مطلب عکسها و متن هاي جدید و زیبا درمورد فصصل بار رابه همراه هم مرور میکنیم. با مـا همراه باشید.
مژدگانی کـه گل از غنچه برون می آید
صد هزار اقچه بریزند درختان بهار
باد گیسوی درختان چمن شانه کند
بوی نسرین و قرنفل بدمد در اقطار
ژاله بر لاله فرود آمده نزدیک سحر
راست چون عارض گلبوی عرق کرده یار
باد بوی سمن آورد و گل و نرگس و بید
در دکان بـه چـه رونق بگشاید عطار؟
خیری و خطمی و نیلوفر و بستان افروز
نقش هایي کـه درو خیره بماند ابصار
ارغوان ریخته بر دکه خضراء چمن
همچن انست کـه بر تخته دیبا دینار…
این بوی بهار اسـت کـه از صحن چمن خاست
یا نکهت مشک اسـت کز آهوی ختن خاست
انفاس بهشت اسـت کـه آید بـه مشامم
یا بوی اویس اسـت کـه از سوی قرن خاست
این سرو کدام اسـت کـه در باغ روان شد
وین مرغ چـه نام اسـت کـه از طرف چمن خاست
بشنو سخنی راست کـه امروز در آفاق
هر فتنه کـه هست از قد آن سیم بدن خاست
سودای دل سوخته لاله سیراب
در فصل بهار از دم مشکین سمن خاست
زاغ بیابان گزید خود بـه بیابان سزید
باد بـه گل بر بَزید گل بـه گل اندر غژید
یاسمن لعل پوش سوسن گوهر فروش
بر زنخ پیلگوش نقطه زد و بشکلید
دی بـه دریغ اندرون ماه بـه میغ اندرون
رنگ بـه تیغ اندرون شاخ زد و آرمید
یاغی بربست رود باربدی زد سرود
وز می سوری سلام سوی بنفشه رسید
متولد بهار
تولدت آغاز زیباییهاست
هزاران گل یاس سپید تقدیمت میکنم
بهار اسـت و همه ی زمین جان گرفته
جشن میلاد تـو در زمین اسـت
تولدت مبارک رفیق بهاری
آسمان را گفتم زیباترین وقت چـه روزیست؟ گفت: آن روز کـه زمین را غرق شکوفه و گل می بینم و روز میلاد تـو برای زمین و آسمان قشنگترین روز اسـت. تولدت مبارک فروردینی جان. الهی قلبت بهاری باشد.
نو بهار آمد و آورد گل و یاسمنا
باغ هم چون تبت و راغ بسان عدنا
آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود
میخ آن خیمه ستاک سمن و نسترنا
بوستان گویی بتخانه فرخار شدهست
مرغکان چون شمن و گلبنکان چون وثنا
بر کف پای شمن بوسه بداده وثنش
کی وثن بوسه دهد بر کف پای شمنا
کبک ناقوس زن و شارک سنتورزنست
فاخته نای زن و بط شده طنبورزنا
پرده راست زند نارو بر شاخ چنار
پرده باده زند قمری بر نارونا
کبک پوشیده بـه تن پیرهن خز کبود
کرده با قیر مسلسل دو بر پیرهنا
پوپوک پیکی، نامه زده اندر سر خویش
نامه گه باز کند، گه شکند بر شکنا
فاخته راست بکردار یکی لعبگرست
در فکنده بـه گلو حلقه مشکین رسنا…