غزل جذاب و خواندنی از حکیم شیخ بهایی برای شما عزیزان گردآوری کرده ایم که غنای بالای ادبیات فارسی و همین طور زیبایی خاصی در خود نهفته دارد. بهاء الدین محمد عاملی مشهور به شیخ بهایی از دانشمندان بنام عهد شاه عباس صفوی هست. وی در سال 953 هجری قمری در بعلبک متولد شد. در 13 سالگی همراه پدرش به ایران مهاجرت کرد.
وی تالیفاتی به فارسی و عربی دارد که آلبوم آن ها به 88 کتاب و رساله بالغ ميشود. از آثار او ميتوان به کشکول دیوان غزلیات جامع عباسی «در فقه» خلاصةالحساب تشریح الافلاک و دو مثنوی مشهور « نان و حلوا» و «شیر و شکر» اشاره کرد. وی در سال 1030 هجری قمری در شهر اصفهان دارِ فانی را وداع گفت. جنازه وی را به مشهد انتقال دادند و در مسجدِ گوهرشاد دفن کردند
شبی ز تیرگی دل سیاه گشت چنان
که صبح وصل نماید در آن، شب هجران
شبی، چنانکه اگر سر بر آورد خورشید
سیاه روی نماید چو خال ماهرخان
ز آه تیرهدلان، آنچنان شده تاریک
که خواب هم نبرد ره به چشم چار ارکان
زمانه همچو دل من، سیاه روز شده
گهی که سر کنم از غم، حکایت دوران
ز جوریار اگر شکوه سرکنم، زیبد
که دوش با فلک مست، بستهام پیمان
منم چه خار گرفتار وادی محنت
منم چه کشتی غم، غرقه در ته عمان
منم که تیغ ستم دیدهام به ناکامی
منم که تیر بلا خوردهام، ز دست زمان
منم که دلیل من، خوش دلی ندیده زدور
منم که طبع من از خرمی بود ترسان
منم که صبح من از شام هجر تیرهتر هست
اگر چه پرتو شمع هست بر دلم تابان