مهتاب کرامتی یکی از برترین بازیگران زن ایران هست, درمورد دنیای سینما و علایق شخصی اش صحبتی انجام داده ایم که میتوانید بخوانید. مهتاب کرامتی از آن دست بازیگرانی هست که گزیده کار میکند و وقتی در خبرها می آید که به تیمی پیوسته یا قرار هست از او فیلمی را روی پرده ببینیم باید چشم براه یک چهره اخیر از این بازیگر یا مواجه شدن با یک رخداد باشیم.
ویژگی بارز کرامتی همراهی با گروه هست و به گواه شمار زیادی از افرادی که با او کارکردهاند هنگام نمایش هم, فیلم و عوامل را تنها نمی گذارد و تا پایان نمایش همواره پشت کاری که پذیرفته می ایستد و پشتیبانی میکند. او می گوید; فیلمهاي کمدی باید ساخته شوند ولی فیلمهایي مثل “ماجان” هم باید مورد دقت قرار بگیرند
و گرچه پشتیبانی شوند. در فیلم اول سیفی آزاد, کرامتی میدرخشد و بدون اغراق بازی در این فیلم سینمایی می تواند یک قدم بزرگ رو به جلو در کارنامه کاریاش باشد. کرامتی بازی در ژانر کمدی و وحشت را خیلی دوست دارد اما فیلمنامه درخوری در این ژانرها به دستش نرسیده هست. با این بازیگر متین, باحوصله و همراه به گپی نشستیم که شاهد آن هستید;
شما همواره با وسواس نقشهایتان را گزینه میکنید و در مسیر حرفهاي که گام گذاشتهاید هرگز شتابزده و پرکار نبودهاید.از روز اول تلاش کردم پرکار بودن را مطلوب قرار ندهم و همواره دوست داشتم فیلمنامه و نقش برایم جذاب باشد تا با گروه همراه شوم. همۀ وقت} کوشش کردهام که صرفا برای حضور داشتن هر فیلمنامهاي
را برای بازی نپذیرم, اما زمانی که اعلام حضور میکنم تمام قد در اختیار فیلم هستم. در این عرصه ممکن هست بازیگر اشتباهاتی هم مرتکب شود ولی من می توانم پای تک تک کارهایی که در کارنامه کاریام هست بایستم, چون در هر کدام تجربه متفاوتی داشتم و تک تک این تجربیات برایم ارزشمند میباشند.
حتماً کارهای دیگری هم در عرصه هنری انجام میدهید.
بله, من فقط بازیگر نیستم و از روز اول که این حرفه را شروع کردم, کوشش کردم از این روش امرار معاش نکنم تا وابسته به جریان مالی بازیگری نباشم که مجبور شوم در هر کاری بازی کنم . ما دفتر “اندیشه پردیس جم” را داریم که با چند دوست و همکار قدیمی, کار تهیه مستند و داستانی را نخست کردهایم.
من در چند جبهه فعالیت می کنم و برای همین کارهایی را انتخاب میکنم که برایم بحران برانگیز هست, در غیر این صورت ترجیح می دهم به فعالیتهاي دیگر بپردازم و صبر کنم تا فیلمنامهاي به دستم برسد که مرا برای بازی در آن کار به وجد بیاورد.
در مورد بازی در فیلم سینمایی “ماجان” بگویید. چه اتفاقی افتاد که پذیرفتید در اینکار حضور داشته باشید؟
در ابتدا فرهاد اصلانی درمورد اینکار با من گفتگو کرد, بعد فیلمنامه را خواندم و آن را بسیار دوست داشتم. میدانستم این فیلم کار اول سینمایی این کارگردان هست ولی این را هم می دانستم که مدیر تلویزیون بودهاند و بینهایت کارهای تلویزیونی تهیه کردهاند. فیلمنامه متعلق به لیلا لاریجانی بود
و کاملا مشخص بود که او بسیار برای نگارش این فیلمنامه وقت صرف کرده و پژوهش کرده هست, چون شخصیتپردازیها بسیار دقیق بود و کاملا پیدا بود که از روی دلش فیلمنامه را نوشته هست.
این مسئله برای من بسیار ارزشمند بود. او از آن فیلمنامهنویسهایي نیست که فیلمنامه را بنویسند و به کارگردان و تهیهکننده بدهند و بعد کار را رها کنند, بلکه در تمام مراحل همراه ما بود و درمورد پلانهاي گوناگون و بازنویسی سکانسها بارها و بارها با هم گفتگو کردیم. امروز سینمای ما از کمبود فیلمنامه مفید رنج میبرد و به همین دلیل وقتی یک فیلمنامه جذاب به دستم میرسد دلم میخواهد با گروه همراه شوم.
در حال حاضر فیلمنامههاي گوناگونی به دست من میرسند که ممکن هست حکایت یک خطی برخی از آنها بسیار مفید باشد ولی در پرداخت و جمع بندی نتیجه مطلوبی ندارند.
بسیار شنیدهایم که شما نه تنها در این فیلم بلکه در هر فیلمی که در آن حضور پیدا میکنید کوشش دارید که به بازیگرهای دیگر هم کمک کنید, چرا؟
چون معتقدم سینما یک کار گروهی هست و انفرادی نمی توان رخداد خوبی را رقم زد. ما در این فیلم بازیگر طفل داشتیم, بازی با کودکان ضمن اینکه بسیار جذاب هست سخت هم هست و نیاز به صبر ویژهاي دارد, اگر میپذیریم کاری را انجام دهیم باید کمک کنیم و نمی شود رهایشان کنیم.
اگر با نابازیگری کار می کنیم موظف هستیم که هدایتش کنیم وگرنه به کل فیلم لطمه وارد می شود. گرچه من معتقدم اگر نابازیگر درست گزینه شود در شمار زیادی از مواقع از بازیگران حرفهاي هم بهتر کار خواهد کرد.
بازیگر نوجوان فیلم “ماجان” محمدمهدی احدی را خودم معرفی کردم. او در فیلم “آذر” کوچکتر بود. من با او کار کرده بودم و همه ي وقت معتقد بودهام که آینده بسیار درخشانی خواهد داشت.
نخستین باری که فیلم “ماجان” را دیدم احساس کردم عینا فیلمنامه را اجرا نمی کردید, درست هست؟
زمانی که با کارگردانی روبهرو میشوید که فیلمنامهنویسی حرفهاي را در کنار خود دارد و فیلمنامهنویس شخصیتپردازی درستی کرده هست, شما بعنوان بازیگر باید به فیلمنامهنویستان اعتماد کنید چون او آن نقش را بهتر از شما میشناسد. ولی زمانی که تمرینها و روخوانیها و تست گریم و لباس انجام شد
و بعد از اینکه یک مقدار از فیلم برداری گذشت دیگر این شمای بازیگر هستید که شخصیت را مال خود می کنید و باید آن را ایفا کنید و در این زمان هست که فیلمنامهنویس و کارگردان باید همراه بازیگران باشند و نظرات آنها را بشنوند و در نهایت با هم به یک جمعبندی برسند که به نفع کلیت فیلم باشد.
در همه ي فیلمهایي که از شما دیدهایم واضح هست که درگیر میمیک نیستید و از گریمهاي سنگین نمیترسید و نگران نیستید که ممکن هست با یک گریم زشت بشوید و مخاطبانتان را از دست بدهید.
همه ي انسان ها دوست دارند خوشگل دیده بشنود, من هم از این قاعده مستثنی نیستم اما من فقط به ظاهر جذاب اعتقاد ندارم و حتی اگر راجع به زیباییام حرفی بشنوم کوشش میکنم زود از آن بگذرم و درگیر این مسئله نشوم چون برایم اهمیت دارد انسان و بازیگر بهتری باشم. زمانی که شما از چهرهتان عبور میکنید
کارگردانان آسانتر اعتماد می کنند و نقشهایي که به شما توصیه میشود گستردهتر میشود. من بازیگرهای آقایی را دیدهام که حاضر نیستند حالت ریش و سبیلشان را عوض کنند و این مسئله بد هست چون تکرار در سینما میتواند یک بازیگر را به ورطه فراموشی بکشاند.
فقط به کاراکتری که قرار هست بازی کنید دقت میکنید یا ژانر فیلم برایتان اهمیت دارد؟
ژانر همۀ وقت} برایم مهم بوده هست. هم اکنون دوست دارم مجدد فیلم کمدی کار کنم, ولی چشم براه یک فیلمنامه مفید هستم و کارگردانی که بتوانم به او اعتماد کنم و خودم را به او بسپارم. به علت اینکه کار کمدی کار بسیار سختی هست. من عاشق ژانر وحشت و پلیسی و معمایی هستم ولی بدبختانه شمار این نوع آثار در سینمای ما بسیار کم هست.
به نظر شما این ژانرها در سینمای ما به علت ممیزیها بسیار کم پرداخت می شود؟
ما می توانیم نیایش کنیم و امیدوار باشیم که ممیزی کم شود. فیلمنامهنویسان و کارگردانان ما دچار خودسانسوری میباشند و گذشته از اینکه کسی آنها را دچار ممیزی کند خودشان, اینکار را انجام میدهند چون باید همه ي جوانب را بسنجند و به فروش و قانون کشور و… فکر کنند, بنابراین ناخودآگاه محدود می شوند و نمی توانند با فراغ بال بنویسند و بسازند.
درمورد فعالیتتان در یونیسف بگویید, در همه ي جای جهان مرسوم هست که سوپراستارها کارهای عامالمنفعه را در صدر کارهای خود قرار میدهند اما در ایران اینگونه نیست و یا بهتر هست بگوییم مثل یک تب هست, مثلاً یک بازیگر برای یک ان جی او برنامهاي میگذارد اما بعد به کلی آن را رها می کند.
من ۱۰ سال هست که در یونیسف مشغول کار هستم, آن زمان این مسائل بسیار اخیر بود ولی امروزه شمار ان جی اوها چندان شده هست و پوشش اخبار کارهایی که در آنها انجام میشود, در شبکههاي مجازی به خوبی رخ میدهد, به همین دلیل حضور افراد سرشناس اکثر به چشم می آید,
این رخداد ذاتا بسیار مفید هست ولی نباید جنبه نمایشی داشته باشد, به هر حال حضور چهرههاي شناخته شده در کنار هر کدام از این ان جی اوها میتواند تاثیرگذار باشد و این افراد نباید این همۀ مورد قضاوت مردم قرار بگیرند.
به نظر میرسد که انتخاب نقشهاي شما بر زمینه وجوه والای انسانی و یا یک دغدغه جدی اجتماعی شکل می گیرد.
بله درست هست, چون معتقدم فرد حتی وقتی در حال فیلم بازی کردن هست باید مسئولیت اجتماعیاش را هم به گونه ای ایفا کند, برخی از فیلمها را اساسا به همین دلیل برای بازی انتخاب میکنم.
فیلم “ماجان” در نگاهی کلی فیلم تلخی هست اما در عین حال برگرفته از حقیقت محضی هست که در کشور ما معلولان با آن دست به گریبان میباشند.
پرداختن به یک چنین موضوعی بسیار سخت هست زیرا کارگردان مجبور هست فضایی در فیلم ایجاد کند که تلخی فیلم را تلطیف کند. فیلمنامهنویس با حقایق زیادی هنگام نوشتن روبهرو شده بود ولی برخی چیزها به علت تلخ بودنشان توسط کارگردان تصحیح شد. مقوله معلولیت و کم توانی در سینما باید خیلی اکثر مورد دقت قرار بگیرد.
سازمانهاي دولتی باید فیلم را ببینند و پشتیبانی کنند, چون این خانوادهها نیاز به پشتیبانی دارند و باید از نظر بیمه فراهم سازی شوند و نباید از نظر درمان و مسائل مالی مشکلی داشته باشند, در همۀ جای جهان هم این خانوادهها پشتیبانی ویژه میشوند. توقع می رود که مسئولین بیایند این فیلم را ببینند و کمی اکثر از فیلمهاي معمولی پشتیبانی کنند و به نیاز این بچهها رسیدگی کنند.
درمورد کارهایی که حاضر توزیع دارید بگویید.
“جاده قدیم” به کارگردانی منیژه حکمت اسم فیلمی هست که سال جاری من در جشنواره فجر خواهم داشت و فیلمنامه بسیار خوبی دارد. کار سختی بود اما من مطمئن هستم مفید از آب درآمده هست. چند روزی هست که از آفریقا برگشتهام و فیلم مستند داستانی با اسم “مراسم ویژه” راکه سه سال درگیرش بودم به پایان رساندیم, این فیلم در مراحل پس از ساخت هست.
پایان آبان ماه فیلم مستند “صفر تا سکو” به کارگردانی سحر مصیبی و به تهیهکنندگی من و بانو ابوالقاسمی توزیع عمومی میشود. این نخستین باری هست که یک فیلم مستند توزیع عمومی میشود و فکر می کنم بخت خوبی برای جذب مخاطب خواهد داشت.
از تمام افرادی که “صبا” را پیگیری میکنند و از دخترها و پسرهای جوانی که احساس افسردگی میکنند میخواهم این فیلم را ببینند, چراکه مطمئن هستم با مشاهده این فیلم امید در دلشان جوانه میزند.