مدیر بعنوان رهبر یک آلبوم باید روی همۀ اعضا تاثیرگذار باشد، اخلاق وی و تصمیمیاتی که میگیرد همگی در رشد کلی آلبوم تاثیرگذار خواهد بود. همۀ مدیران در تلاشند با مدیریت درست و عملکرد درخشان خود در شرکت یا سازمان تحت رهبریشان گامی اساسی در پیشبرد اهداف تعیین شده بردارند و فعالیتهاي کارکنان و همکارانشان در بخشهاي دیگر سازمان را تکمیل کنند.
آن ها از سبکها و ترفندهای مدیریتی بسیاری برای تحقق این خواسته بهره گیری می کنند که گاهی اوقات باعث موفقیت و کامیابی انها و گاه موجب زیر سوال رفتن موقعیت و حیثیت کاری انها می شود. در این میان بعضی از اقدامات و اصول امتحان شده نیز وجود دارند که به خوبی آزموده شده و نتایج درخشانی را به بار آوردهاند. در ادامه به 10 مورد از پیشنهادهاي کاربردی و موثر برای مدیرانی که می خواهند تاثیرگذار و تعیینکننده باشند اشاره شده هست.
1» هدفهاي عملی و شفافی را برای خود و دیگران تعریف کنید. هدفگذاری درست و شفاف برای خود و کارکنان از نخستین گامهایي هست که هر مدیر موفقی باید آن را انجام دهد. حداکثرسازی سود، به حداقل رساندن ریسکها و مخاطرات و رعایت اصول اخلاقی در کار و دقت به مسوولیت اجتماعی میتواند از اهداف بنیادین هر مدیری به حساب آید.
2» اهداف اعلام شده از سوی سازمان را به یک سری ارزشهاي گروهی تبدیل کنید. اهداف نوشته شده از سوی هیاتمدیره و مدیران فوق العادهرتبه سازمان چیزی شبیه به میوهاي خام و نرسیده میباشند که باید توسط کارکنان به پختگی و کمال برسند و برای اینکار باید به شکل یک سری ارزشهاي قابل فهم و ملموس درآیند و این وظیفه مدیر هست که اهداف و ارزشهاي سازمانی را برای کارکنان قابل فهم و دوست داشتنی کند.
3» اهداف تعیین شده را به سرعت اجرایی کنید. به محض این که اهداف سازمانی توسط سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان سازمان تعیین و ابلاغ شدند باید به سرعت و بدون هیچ مکثی به مرحله اجرا درآیند، چرا که در صورت بروز وقفه بین زمان تعیین اهداف و اجرای انها احتمال بی اثر شدن یا بیخاصیت شدن آن ها افزایش مییابد.
بنابراین یکی از کارکردهای اصلی مدیران عبارت هست از ایجاد شوق و انگیزه پیوسته در نیروی انسانی سازمان برای تحقق هر چه سریعتر اهداف.
4» با همه ي کارکنان ارتباط پیوسته و صمیمانه داشته باشید. یکی از واقعیتهاي دنیای مدیریت امروز این هست که کارکنان هر شرکت یا سازمانی همه ي وقت و بهطور فزایندهاي سوالاتی در ذهن دارند که به دنبال پاسخهاي قانع کنندهاي برای آن ها میگردند و این وظیفه مدیران هست که به این پرسشها و ابهامات پاسخ بگویند.
یکی از بزرگترین تهدیدها برای هر سازمانی این هست که سوالات پرشماری در ذهن و زبان کارکنانش وجود داشته باشد که بیپاسخ ماندهاند. وجود ارتباطات فراگیر و دائمی بین پرسنل و مدیران میتواند از تعداد زیادی از چالشها و سوءتفاهمها پیشگیري به عمل آورد.
5» با کارکنانتان مثل همسفرانی رفتار کنید که در سفری مهم و رویایی با شما همسفرند. یکی از مشکلات اصلی در شکلگیری روابط مطلوب و انسانی بین مدیران و کارکنان در وجود نوعی احساس جدایی و ناهماهنگی بین آن ها ریشه دارد به طوری که اغلب کارکنان فکر می کنند مدیران مافوقشان در دنیای دیگری سیر می کنند
و اهداف متفاوتی را در سر میپرورانند. برای ممانعت از شکلگیری چنین احساسی در بین کارکنان باید افراد را بهطور کامل قانع کرد که آن ها نیز در کنار مدیران اهداف مشترکی را دنبال می کنند و در راه رسیدن به اهداف سازمان همه ي با هم همسفر میباشند.
6» با تمام مدیران سازمان هماهنگ و در تماس باشید. وجود هماهنگی و همسویی بین مدیر یک بخش و سایر مدیران سازمان از پیش نیازهای اصلی موفقیت مدیران منابع انسانی در عمل به وظایفشان به شمار می آید، چرا که هر مدیری از بسیاری جهات بعنوان حلقه اتصال بین کارکنان و مدیران عمل میکند که قادر هست دستورات و فرامین را به برترین نحو به مقصد رسانده و بازخوردها را نیز به طرف دیگر منتقل سازد.
7» در شبکههاي حرفهاي مدیران عضو شوید. هر مدیری نیازمند آن هست که اطلاعات و دانستههاي خود را به روز کند و از تجربیات سایر مدیران بهرهمند شود. به همین منظور لازم هست که شبکههاي حرفهاي و بزرگی از مدیران باتجربه و موثر تشکیل شود که در انها افراد اقدام به سهیم کردن همدیگر در تجربیات و دانستههاي خود می کنند. این اقدام می تواند از بروز تعداد زیادی از اشتباهات و اتخاذ تصمیمات نادرست از سوی انها پیش گیری به عمل آورد.
8» هیچ گاه همه ي اسرار حساس سازمان را برای کارکنان بازگو نکنید. بعضی از مدیران به اشتباه فکر میکنند که در بین گذاشتن همۀ اطلاعات شرکت یا سازمان با کارکنان میتواند حس همکاری و دلسوزی آن ها با سازمان را تحریک و تقویت کند درحالیکه این اقدام به شدت نادرست هست و در اغلب موارد نتیجه معکوس به بار میآورد چرا که اعتماد کارکنان به سازمان را از بین می برد و انها را نسبت به آینده خود و شرکت دچار تردید و نگرانی میکند.
9» به قوانینی که خود وضع کردهاید پایبند باشید و انها را در همه ي حال رعایت کنید. مدیران از بسیاری جهات مهم ترین الگو و سر مشق کارکنان سازمان به حساب می آیند و ناگفته پیداست که عمل کردن آن ها به وظایف و رعایت قوانین و مقررات سازمان میتواند سایر کارکنان را نیز به این سمت سوق دهد. عدم پایبندی مدیران به قوانین و ارزشهاي معرفی شده از سوی سازمان نتیجهاي غیر از قانون گریزی و زیر سوال رفتن حیثیت سازمان به بار نخواهد آورد.
10» با کارکنانتان ارتباط بیش از حد دوستانه و صمیمانه برقرار نکنید. اگر چه در تمام مقالات وکتب مدیریتی بر ایجاد ارتباط دوستانه و سازنده با کارکنان تاکید شده هست، اما باید دانست که این ارتباط دوستانه اگر از حد معمول فراتر رود و حالت افراطی به خود بگیرد میتواند به شدت خطرناک شود. هیچ مدیری نمی تواند
به راحتی و بدون تعارف به دوستان صمیمیاش دستور بدهد و معمولا دوستان صمیمی کمتر دستورات و فرامین کاری همدیگر را جدی میگیرند که چنین امری در مورد ارتباط بین مدیر و زیردستانش یک فاجعه هست. بنابراین رعایت فاصله معقول بین مدیران با کارکنان امری ضروری و حیاتی در پیشبرد اهداف سازمان به حساب می آید.