تعداد زیادی از پدیده ها در کره زمین میباشند که از نظر علمی هیچ تعریفی برای آنها وجود ندارد که در این حالت کمی وحشتناک به نظر میرسند.از ابتدای تاریخ تاکنون تلاش علم بر این بوده که توضیحاتی منطقی و عقلانی برای اتفاقات طبیعی ارائه دهد. پدیدههایي که در نگاه اول رمزآلود و غیرقابل درک میباشند، اما بعد از تحلیل علمی و رمزگشایی
تبدیل به پدیدههایي قابلفهم و عادی می شوند؛ هزاران سال پیش با مشاهده رعد و برق در آسمان به وجد میآمدیم، میترسیدیم و آن را به غضب خدایان نسبت میدادیم، اما پس از تلاش فراوان دانشمندان به توضیحی علمی برای آن دست یافتیم که بیشتر با عقل جور در می آید. معمای دیروز به دانش امروز مبدل شد. گرچه همچنان معماهای حل نشده اي وجود دارند که تا امروز توضیحی منطقی و علمی برای آنها ارائه نشده هست.
11. جهت گاوها در هنگام چرا
مورد یازدهم از لیست معماهای حل نشده مربوط به دنیای پر رمز و راز حیوانات هست؛ حتما تاکنون پیش آمده که گاوها را در هنگام چرا کردن دیده باشید، اما شاید متوجه نشدهاید که این پستانداران در هنگام خوردن، در جهت شمال یا جنوب جغرافیایی قرار میگیرد. دیدنی هست بدانید که دانشمندان تا قبل از دسترسی به تکنولوژیهاي ماهوارهاي و عکسهایی مثل تصویرهاي گوگل ارث، متوجه این پدیده نشده بودند.
گاوها تنها حیواناتی نیستند که رفتارهایی وابسته به جهات جغرافیایی دارند، اما علت این اتفاق چیست؟
نظریههاي مختلفی برای توجیه علمی این رفتار که موشهاي صحرایی لخت هم آن را بروز میدهند، ارائه شده، اما علت اصلی هنوز روشن نیست. یکی از نظریهها ادعا میکند که گاوها قادر به تشخیص میدان مغناطیسی زمین میباشند و تئوری دیگری هم جهت باد را بعنوان علت معرفی میکند؛
از آنجایی که بادها به ندرت مستقیما از سمت شمال یا جنوب وزیده می شوند، می توان توجیه کرد که چون گاوها وزیدن باد در صورتشان را در هنگام چرا دوست دارند، در جهتی که باد کمتری میورزد، می ایستند. گرچه بعضی هم علت این رفتار گاوها را علایق شخصی عنوان می کنند!
12. خُرخُر گربهها
اگر گربه خانگی دارید و یا به اندازه کافی با گربهها سر و کار داشتهاید، می دانید که این حیوانات خُرخُر میکنند. شاید فکر کنید که علت این صدای عجیب احساس رضایت باشد، اما اشتباه میکنید؛ هنوز هیچ توضیح قابل قبولی در مورد علت خرخر کردن گربهها و حتی نحوه بروز این رفتار مطرح نشده هست.
خرخر کردن که بین گربهسانان گوناگون، از گربههاي خانگی تا گربههاي کوهستانی و یوزپلنگهاي وحشی، مشترک هست، به خوشنودی این حیوانات مربوط نیست؛ تعداد زیادی از گربهها در هنگام ترس و ناراحتی هم این صدا را ساخت میکنند. شاید علت اینکار ایجاد نوعی آرامش و تسکین درونی باشد.
شروع خرخر از مغز گربه هست؛ این حیوانات پشمالو با بهره گیری از دیافراگم و عضلات حنجره خود، صدای لطیفی در هنگام دم و بازدم ساخت میکنند. اما علت فیزیکی این صدا معما نیست؛ معمای اصلی نحوه ساخت و بازرسی خرخر توسط سیستم عصبی مرکزی گربهسانان هست. موضوع دیگری که این مورد را جزو معماهای حل نشده قرار می دهد،
بروز این رفتار در حیوانات دیگری مثل خوکچه هندی، راکون، کفتار و خدنگ هست؛ این حیوانات هم برای نشان دادن رضایت خرخر نمی کنند.این معما که یکی از بزرگترین ابهامات قلمرو حیوانات هست، از قرن 19 تاکنون بیپاسخ مانده هست.
13. خمیازه
گونههاي جانوری دیگری اضافه بر انسانها، از ابتدای تولد خمیازه میکشند؛ اما علت این اتفاق چیست؟ شاید باورتان نشود ولی دانشمندان هم اطلاعات بیشتری در این اساس ندارند. موضوع دیگری که درک خمیازه را پیچیدهتر میکند، مسری بودن این رفتار میان موجودات اجتماعی مثل انسانها، سگها و میمونها هست.
ممکن هست تصور کنید که خمیازه نشانهاي از خستگی و نیاز بدن به مقادیر بیشتر اکسیژن هست، اما در کمال تعجب، این رفتار هیچ تاثیری در مقدار اکسیژن بدن، فشار خون و ضربان قلب ندارد.
شاید مغز از طریق دهاندره میخواهد وقوع اتفاق خاصی را گزارش کند، اما چه اتفاقی؟
یکی از تئوریهاي مطرحشده در ارتباط با این مورد از معماهای حل نشده ، علت را به مغز ربط میدهد؛ بعضی از پژوهشگران معتقدند که بدن با خمیازه کشیدن مغز را خنک می کند. در یک آزمایش افرادی که یک جسم سرد را بر روی سر خود نگه داشته بودند، تنها 9 درصد از زمانِ شاخص خمیازه کشیدند، در حالیکه این عدد برای افرادی که جسم گرمی را نزدیک به مغز خود نگه داشته بودند، 41 درصد بود.
به نظر توجیهی منطقی هست، ولی علت مسری بودند این رفتار چیست؟ تحقیقات نشان می دهند که 70 درصد افراد وقتی شخص دیگری را در حال خمیازه کشیدن میبیند، خود نیز خمیازه میکشند. حتی نگاه کردن به یک تصویر و یا خواندن مطلبی در مورد خمیازه میتواند محرک این عمل باشد؛ شاید الان که در حال خواندن این مقاله هستید، یک خمیازه بکشید!
14. دست نوشته هاي ووینیچ
مورد بعدی از لیست معماهای حل نشده که به نام مرموزترین کتاب خطی جهان هم شناخته میشود، آلبوماي از دستنوشتههاست که دانشمندان قادر به ارائه هیچ توضیحی در مورد آن نیستند. تاریخ نگارش کتاب با دقت به مواد بهره گیریشده به قرن پانزدهم برمیگردد، اما زبان نگارش توسط هیچ یک از تاریخدانان قابلشناسایی نیست.
مبهمتر از نوشتههاي کتاب هم عکس هایي میباشند که در بین نوشتهها عرف شدهاند؛ بعضی از این عکس هاي مربوط به گیاهان می شوند که معتبرترین گیاه شناسان هم قادر به شناسایی آنها نیستند.
با دقت به زمان نگارش دستنوشتههاي ووینیچ «Voynich Manuscript» و شرایط علم گیاهشناسی در آن زمان، وجود عکس هاي گیاهان ناشناخته هیچ توجیهی ندارد.
این کتاب که شامل شش بخش کیهانشناسی، ستارهشناسی، بیولوژی، داروسازی، گیاهشناسی و دستورالعمل هست، در تمامی صفحات پنچ بخش اول دارای تصویر هاي و نقاشیهاي مختلفی بوده و در بخش ششم، فقط حاوی متن هست؛ هر کدام از بخشها هم حاوی عکس هاي و سبکهاي نوشتاری متفاوتی میباشند.
اینجور که به نظر میرسد، نوشتههاي بخش ششم هم از سمت چپ به راست بوده که این سبک نوشتاری، در بیشتر تمدنهاي غربی مشترک هست؛ این بخش پاراگرافبندی شده هست، اما هیچ نوع نشانهگذاری در آن بهره گیری نشده و با دقت به الگوهای مبهمی که در نوشتهها تشخیص داده می شود، نوع نگارش بسیار نمونه نگارش مدرن هست.
با وجود تمامی این اطلاعات در مورد کتاب ووینیچ، بیش از یک قرن هست که هیچ کس پیروز به تفسیر متن و مشخص کردن پیامی که قصد انتقال آن وجود دارد، نشده هست.
15. منطقه سکوت
هرچند وقت یکبار کمی سکوت برای هر انسانی آرامشبخش هست، اما یافتن مکانی ساکت برای پیدا کردن آرامش، گاهی آنقدرها هم ساده نیست. در همین ارتباط، مورد پانزدهم از لیست معماهای حل نشده منطقه سکوت «Zone of Silence» نام دارد که در صحرای چواوا «Chihuahua» کشور مکزیک واقع شده هست؛
در این مکان دریافت هرگونه سیگنال رادیویی و تلویزیونی ممکن نیست! برترین حدس دانشمندان هم در مورد بلاک شدن سیگنالها در این منطقه، مربوط به عوامل طبیعی مثل خواص مغناطیسی زمین می شود.
اما نبود هیچ نوع سیگنال رادیویی و تلویزیونی تنها معمای این منطقه نیست.
یکی دیگر از ویژگیهاي رمزآلود منطقه سکوت، به سال 1970 برمیگردد؛ در آن سال، موشکی که از سوی یک پایگاه نظامی آمریکایی پرتاب شده بود، در این منطقه با زمین برخورد کرد. تا این بخش از مسئله مورد عجیبی دیده نمیشود، اما نکته اینجاست که هدف اصلی پرتاب موشک، برخورد با هدفی در 650 کیلومتری مکانی که با آن اصابت کرد، بود.
پس از متلاشی شدن تقویتکننده موشک زحل در یکی از ماموریتهاي آپولو هم بخشهایي از لاشهها در این مکان سقوط کردند. علاوه تمام این ها، بزرگترین شهابسنگ شناخته شدهاي که تاکنون وارد اتمسفر زمین شده هم در منطقه سکوت به زمین اصابت کرده هست.
دیدنی هست بدانید که منطقه سکوت در راستای مدار رأسالسرطان هست؛ درست مثل مثلث مشهور برمودا که به اعتقاد بسیاری، بزرگترین معمای حل نشده تاریخ هست.
16. مهاجرت پروانه شهریار
دانستههاي دانشمند در مورد انگیزه رفتارهای گوناگون حشرات بسیار محدود هست؛ به خصوص وقتی صحبت از پروانه شهریار «Monarch Butterfly» در بین باشد. بخشی از توجهی که این پروانهها به خود جلب می کنند، مربوط به ظاهر جذاب و ترکیب رنگی نارنجی و مشکی آنهاست، اما زیاد علت کنجکاوی محققان در مورد این گونهی جانوری به الگوهای مهاجرتی آنها مربوط میشود.
این حشرات پرنده که سفر خود را از مرکز و شرق کشور آمریکا آغاز کرده و در منطقه کوچکی در مرکز کشور مکزیک توقف میکنند، در هر مهاجرت فقط بر روی یک دسته مشخص از درختان این منطقه به سفر خود پایان می دهند؛ اما این ماجرا وقتی دیدنی میشود که بدانید مهاجرت پروانه شهریار هرسال اتفاق نمیافتاد
و هر نسل از این موجودات کوچک هم کوچ نمیکنند. این اتفاق عجیب هر پنج نسل یکبار تکرار می شود! یعنی یادگیری مسیر حرکت و مکان دقیق توقف از پنج نسل قبل و انتقال آن به پنج نسل آینده، عملا غیرممکن هست.
مسیری که پروانههاي شهریار سفر میکنند هم به نوبه خود شگفتانگیز هست.
هنوز همۀ چیز را در مورد این مورد از معماهای حل نشده نگفتهایم؛ بعضی از پروانههاي شهریار، مسیری به طول 6.5 هزار کیلومتر را سفر می کنند! وقتی یادآور می شویم که مسیر جادهاي بین ساحل شرقی و غربی ایالات امریکا تنها 4.5 هزار کیلومتر هست، این فاصله کمی معنا پیدا میکند.
شاید بتوان علت این پدیده را به غریزهی مهاجرت این جانوران نسبت داد، اما چرا فواصل پنج نسلی بین این مهاجرتها وجود دارد؟ دانشمندان در حال حاضر بر روی تاثیر موقعیت خورشید در این رفتار پروانههاي شهریار، تحقیق میکنند و باور دارند که شاخکهاي این حشرات، بعنوان نوعی جیپیاس عمل میکند.
17. زمزمه تائوس
شهر تائوس در ایلات نیومکزیکو کشور آمریکا اضافه بر داشتن جامعهاي لیبرال و فضایی فرهنگی و هنری، برای وجود صدای عجیبی که تنها 10 درصد از مردم شهر قادر به شنیدن آن میباشند هم مشهور هست. این صدا که با نام زمزمه تائوس «Taos Hum» شناخته میشود، برای نخستین بار در اوایل دهه 90 میلادی در مرکز دقت قرار گرفت. افرادی که توانایی شنیدن این صدا را دارند آن را به وزوز، زمزمه و غژغژ تشبیه کردهاند.
در طی تحقیقات انجامشده، مشخص شد که بخشی از ساکنین تائوس، که قادر به شنیدن این زمزمه میباشند، به صورت عمومی اضطراب بیشتری نسبت به بقیه دارند؛ صدای وزوز برای بعضی از این افراد آن قدر آزاردهنده و غیر قابل تحمل بود که آنها را به مهاجرت واداشت. اما نکته دیدنی این هست که با تغییر مکان، این افراد دیگر صدای وزوز را نشنیدند و اضطراب ناشی از صدا هم در آنها محو شد.
دانشمندان نمیتوانند بر روی تئوریهایي که برای توجیه این مورد از معماهای حل نشده مطرح شده، به توافق برسند.
بعضی علت گزارشهاي مربوط به صدای وزوز را به اختلال روانی ساکنین شهر تائوس نسبت می دهند و آنها را متهم به دروغگویی و توهم می کنند؛ گرچه مردم تائوس برای روح آزادشان مشهورند و علت شنیدن صدای زمزمه هم میتواند به مصرف ماریجوانا و تبعات ناشی از آن مربوط شود.
عده دیگری علت وجود این صداها را آزمایشهاي دولتی و تکنولوژیهاي فرازمینی می دانند، اما با وجود تمام آزمایشاتی که با وسایل فوق حساس انجام شده، دانشمندان در پیدا کردن منبع این صوت ناتوان بوده و حتی تفاوتی بین صداهای این منطقه با مناطق دیگر پیدا نکردهاند.
گرچه شهر تائوس تنها محلی نیست که به ادعای ساکنین، در آن صدای زمزمه شنیده می شود؛ تاکنون پدیدههاي مشابهی در شهرهایی در نیوزیلند، انگلستان و اسکاتلند هم گزارش شدهاند.
18. سنگ مرموز دریاچه وینیپساکی
در سال 1872، تعدادی کارگر در حال حفر سوراخهایي در اطراف دریاچه وِنیپساکی «Winnipesaukee» در نیوهمپشایر کشور آمریکا بودند که کشف شیء عجیبی در عمق دو متری زمین، آنها را شگفتزده کرد؛ آنها سنگی تخم مرغی شکل با نقشهاي عجیب و غریب پیدا کرده بودند.
در آن زمان معمای سنگ کشفشده آنقدرها هم پیچیده نبود و ربط دادن آن به اشیاء ساخت دست سرخپوستان، کار راحتی بود، اما بررسی این سنگ با علم و تکنولوژی مدرن، سه سوال بیپاسخ را در ذهن دانشمندان مطرح کرد؛ این سنگ به چه منظور ساخته شده، از کجا آمده و چرا در نیوهمپشایر یافت شده هست؟
اطلاعات محدودی در مورد سنگ دریاچه وینیپساکی وجود دارد.
آزمایشهاي انجامشده جنس سنگ را کوارتزیت که نوعی ماسهسنگ هست، تعیین کردند؛ اما مشکل اینجاست که این نوع سنگ در نیوهمپشایر یافت نمیشود و از آن هم دیدنیتر اینکه تاکنون هیچ شیئی با چنین نقش و نگارها و طراحیهایي در کل کشور آمریکا دیده نشده هست. پس احتمال اینکه سنگ وینیپساکی در جای دیگری ساخته شده و به نیوهمپشایر آورده شده، قوی هست.
فرضیهاي در مورد این سنگ مطرح شده که هدف از ساخت آن را بهره گیری بعنوان نوعی عهدنامه بین دو قبیلهی بومی می داند، اما منحصر به فرد بودن نقوش، این فرضیه را باطل میکند؛ فرضیههاي دیگری هم علت ساخت را بهره گیریي ابزاری اعلام کردهاند. محل ساخت هم به اعتقاد بعضی قلمروهای سلتی یا مناطق اینوئیتی بوده هست؛
ولی با وجود این تئوریها که هرکدام نقصی دارند، علت کشف در جایی با این مقدار فاصله از محل ساخت احتمالی هنوز از معماهای حل نشده هست.
19. هواپیماهای کوییمبایا
هواپیماهای کوییمبایا «Quimbaya Airplanes» که مجسمههاي کوچکی از جنس طلا با قدمت دو هزار ساله میباشند، شاید در نگاه اول با هر مجسمهی باستانی دیگری متفاوت نباشند؛ اما با یک بررسی دقیقتر، شباهت آنها به هواپیما کمی گیجکننده میشود. هواپیماهای کوییمبایا که در کلمبیا کشف شدهاند،
اضافه بر شباهت به طرح کلی هواپیما، کاملا با معیارهای آیرودینامیک سازگارند. در سال 1994، پژوهشگران در تلاش برای روشنتر کردن این معما و کسب اطمینان از سازگاری این مجسمهها با اصول پرواز، مدلهایي از هواپیماهای کوییمبایا را مورد آزمایش قرار دادند؛ در کمال تعجب این مدلها قابلیت پرواز داشتند.
لازم هست یادآور شویم که پرواز مکانیکی در سال 1903 اختراع شد.پس چگونه ممکن هست که مردم کوییمبایا در دو هزار سال پیش با قوانین آیرودینامیک آشنا بودهاند؟
بعضی این مجسمهها را به فرازمینیها نسبت می دهند، بعضی دیگر هم سفر در زمان را علت وجود چنین اشیائی می دانند؛ آیا این نظریات میتوانند درست باشند؟
تئوریهاي مطرحشده برای توجیه مورد 19ام از معماهای حل نشده ، کمی چاشنی علمی تخیلی دارند؛ عدهاي باور دارند که فرازمینیهاي باستانی این اشیا را به مردم کوییمبایا دادهاند و وعدهاي هم میگویند که مسافران زمان از این مردم خواستهاند که این اشیا را بسازند. اما فرضیهی دیگری که کمی بیشتر با منطق جور درمیآید،
کشف مفاهیم بنیادی علم پرواز و بهره گیری از این مفاهیم برای هوانوردی در کوییمبایای آن زمان را علت وجود چنین مدلهایي میدانند. گرچه فراموش نکنید که صحبت در مورد عصر برنز هست و از طرف دیگر، به غیر از هواپیمای کوییمبایا، شواهد دیگری برای ثابت نظریه هوانوردی مردم این منطقه وجود ندارد.
۲۰. شاه موش
مورد آخر از بخش دوم لیست معماهای حل نشده علم، شاه موش «Rat King» نام دارد که بر خلاف تصور، مربوط به هیچ موش صاحب تاج و تختی نیست! شاه موش به آلبوماي از موشها گفته میشود که دمهایشان به دیگر گره خورده و به صورت گروهی حرکت می کنند و امکان رها شدن از یکدیگر را هم ندارد.
این پدیده که هیچ توجیه علمی برای آن وجود ندارد، آن قدر نادر هست که حتی عدهاي حقیقی بودن آن را نقض می کنند؛ اما از نخستین رویت شاه موش در سال 1564 تاکنون، بین 35 تا 50 مورد از این اتفاق گزارش شده هست که بعضی از این موارد، در موزههاي سراسر جهان برای بازدید عموم به نمایش گذاشته شدهاند.
بیشترین تعداد موشهاي به هم گره خورده چه تعداد بودهاند و علت وقوع این پدیده عجیب و نسبتا وحشتناک چه چیزی می تواند باشد؟
بزرگترین شاه موش دیدهشده از 32 موش تشکیل شده هست؛ اما این جوندگان که بر روی دمهایشان نظارت کامل دارند، چگونه به پنج، ده و یا تعداد بیشتری از همنوعانشان گره میخورند؟ دیدنی هست بدانید که شاه موشها قابلیت بقا داشته و در بعضی موارد، رشد هم میکنند.
آخرین باری که این پدیده دیده شد در سال 2005 در شمال اروپا بود؛ گرچه از آنجایی که در زندگی مدرن انسانها چندان با جوندگان در ارتباط نیستند، احتمال وجود شاه موش در هر فاضلابی وجود دارد. دانشمندان هم از قرن شانزدهم تا به امروز، هیچ توضیح قابل قبولی برای این اتفاق نادر و عجیب ارائه نکردهاند.