محمد رضا گلزار که این روزها بیشتر در دنیای موسیقی دیده می شود معلوم نیست به کدام سو جهت گیری می کند و طرفداران موسیقی وی را می پذیرند یا خیر. در این گفتوگو احسان کرمی، مجری همهفن حریف ما را همراهی کرد تا گفت وگوی درجه یکی داشته باشیم.
آقای سوپراستار مقابل آقای همهفن حریف بیهیچ رودربایستی حرف زد و چیزی را از قلم نینداخت. این گفتوگو پر از حرفهایی است که راجع به محمدرضا گلزار تا حال گفته نشده و نمیدانید.
هند خوش گذشت؟
– بله. خوب بود؛ تجربه جدید و جالبی بود.
پیش از این سفر به هند داشتید؟
– بله. یك بار در سال 82 بود كه به گوآ سفر كردم.
اما جامعه واقعی هند را نمیتوان در گوآ پیدا كرد.
– خیر. چون گوآ یك منطقه توریستی است و با روح هند كمی متفاوت است. بمبئی یك تجربه جدید و عجیب برای من بود. بمبئی باعث شد احساس جدیدی به مردم هندوستان پیدا كنم.
ایران و هند ریشههای فرهنگی مشترك زیادی با هم دارند. نظرتان در این باره چیست؟
– اگر دنبال ریشه مشترك میگردید باید بگویم در حال حاضر میتوان این اشتراك را در زبان جستوجو كرد. زبان فارسی یكی از زبانهای رسمی هندوستان است اما اشتراك دیگری بین ایرانیها و هندیها نمیتوان پیدا كرد. مردم در هندوستان با یك اختلاف طبقاتی بسیار متفاوت در كمال آرامش در كنار هم زندگی میكنند و شما میتوانید یك همنشینی زیبای اجتماعی را بینشان پیدا كنید؛
به عنوان مثال آمیتا باچان یا شاهرخخان را با خانههای چند میلیاردی در كنار كسی كه زاغهنشینی میكند یا خودش را در دریا میشوید، می شود دید. آنها در جوار هم زندگی میكنند و به هم احترام میگذارند و بسیار مسالمتآمیز با یكدیگر تعامل دارند و به هم عشق میورزند این چیزی بود كه من واقعا به آن غبطه خوردم.
با اینكه ما در سرزمینی زندگی میكنیم كه سراسر فرهنگ و قدمت است اما فقدان این همزیستی را در اینجا میتوان به راحتی مشاهده كرد. ما از فرهنگ و تمدن 2500 ساله ادعایی خودمان هم خیلی دور شدهایم.
ولی شما میتوانید این دوست داشتن را به خوبی بین مردم هند ببینید. شاید اگر كسی در ایران به جایی برسد، عدهای از مردم به جای تشویق آن هنرمند، او را مورد تنفر هم قرار دهند. این یك واقعیت تلخ است كه شاید باورش برایمان كمی سخت است؛ مثلا من صحنهای را در خیابانهای بمبئی با آن جمعیت زیاد دیدم
كه دو ماشین با هم تصادف كردند اما به جای دعوا و بحث رانندهها از ماشین خود پیاده شدند و برخورد تندی نداشتند و صورت همدیگر را بوسیدند و سوار ماشین شدند و به راه خودشان ادامه دادند.
چه عاملی در فرهنگ هندوستان وجود دارد كه این دوستداشتن بین مردم را سبب شده است؟
– عشق و آرامش در هر لحظه زندگی مردمانشان موج میزند و این موضوع برای من بسیار قابل احترام بود. وجود استرسهای روزمره بین مردم ما شاید باعث این تفاوت شده باشد و یكسری اتفاقهای دیگر كه از صبح كه چشم باز میكنیم درگیر آن هستیم.
چقدر هنر در زندگی مردم هند تاثیر گذاشته است؟
– سینما یكی از ارکان اصلی زندگی آنهاست و هنرمندها را در هر سطحی كه باشند بسیار دوست دارند. آنها حتی در مورد هنرپیشههای درجه 7 و 8 خود به خوبی و با عشق صحبت میكنند. مردم هندوستان آرزوهای خود را در سینما دنبال میكنند برعكس كشور ما كه برخی افراد برای خود منتقد و كارشناس هستند؛ مثلا بعضی مردم در خیابان پلیس میشوند و در سینما بهترین منتقد هستند
یا در موسیقی طوری نظر میدهند كه هر كسی نداند فكر میكند این افراد از بهترینها در حوزه موسیقی هستند. من قبلا فكر میكردم مردم در شغلهای خودشان بهترین هستند و شغل دومشان نقد و قضاوت است اما اگر در حال حاضر از من بپرسی میگویم اینها در نظر دادن بیشتر استاد هستند و شغل اولشان قضاوت و نقد دیگران است.
فضای مجازی هم به این موضوع دامن زده و باعث شده كه مردم ما بیشتر همدیگر را نقد كنند تا به هم كمك كنند؛ به عنوان مثال در كشورهای دیگر آقای انریكه در فضای مجازی خود یك پست قرار میدهد و یكسری طرفدار دارد و یكسری دیگر منتقد میآیند خطاب به او نظرشان را مینویسند
اما در كشور ما مردم با هم دعوا دارند و در پیج یك هنرمند با هم بحث میكنند و گاهی اوقات دعواهایی راه میافتد كه تعجبآور است و همگی نمونه آن را دیدهایم. این مشكلات باید ریشهیابی شود چون امكان دارد تنها یك دقیقه ذهن كسی را كه كامنت میگذارد به خود مشغول كند اما لطمه بزرگی به هنرمند وارد میكند.
از فضای مجازی استفاده میكنید؟ فضای اینستاگرام چطور؟
– بله. من پیج رسمی در اینستاگرام دارم و چند فنپیج رسمی دیگر؛ این مشكلات مجازی هم از من دور نیستند و طرفداران مرا هم تحت تاثیر قرار میدهند. البته یك تیم هدایت شده در این فضا با هدف مشخص، تخریب انجام میدهد كه شناسایی شده و به زودی از طرف مجاری قانونی پیگیری خواهد شد.
به هر حال هر هنرمندی یكسری طرفدار و یكسری منتقد دارد كه البته اگر باعث رنجش برای كسی نشوند، حرفهایشان را باید شنید. من از این شرایط ناراضی نیستم و طرفداران بسیار نازنین و فهمیدهای دارم كه یكی از بزرگترین شبكههای منظم طرفداری را شكل دادهاند و من به آنها افتخار میكنم.
شاهرخ خان در فضای مجازی؟
– ماجرای پیج آقای شاهرخخان برای همه بسیار جذاب بود. تا زمانی كه من پیج اینستاگرامی ایشان را فالو نكرده بودم 900 هزار فالوئر داشت كه الان فكر میكنم بسیار زیادتر شده است یا هر پست ایشان نهایتا 1700 كامنت داشت اما بعد از اینكه ایرانیها جلب پیج او شدند، تعداد كامنتها به عدد 24 هزار در پست جدید او رسید.
یكسری از طرفدارهای ایرانی به فارسی به آقای شاهرخخان ابراز محبت میکردند و یكسری دیگر به فارسی ناسزا گفته بودند؛ البته اگر از اینها بگذریم یكسری از ایرانیهای فهیم آمده بودند و عذرخواهی كرده بودند. ما بیشتر از هر چیز دیگری نیاز به فرهنگسازی داریم.
شاهرخخان به شما چیزی راجع به این ماجرا نگفت؟
– نه. اما برای من جالب بود كه ایشان چند جمله فارسی میدانست. پدر ایشان یك عقبه فارسیزبان دارند و جالبتر اینكه ایشان شیعه هستند. استقبال ایشان از من در تاریخ هندوستان بیسابقه بود. البته شاهرخخان یك اسطوره است و من برای ایشان احترام بسیاری قائلم.
به عنوان یك سوپراستار ایرانی كه شاید نتوانید راحت از خانه بیرون بروید یا خیلی نتوانستنهای دیگر، وقتی كه زندگی خودتان را با سوپراستارهای هند قیاس میكنید چه تفاوتهایی را احساس میكنید؟
– مقیاسها در هر جایی متفاوت است؛ شاهرخخان اگر به لسآنجلس برود باید ساعتها در فرودگاه بماند تا بتواند از آنجا بیرون برود. ایشان فرد متفاوتی است. شرایط شاهرخخان با من بسیار متفاوت است و قابل قیاس نیست.
چه شد با قربان محمدپور كار كردید؟
– فیلمهای ایشان به شدت در جهت سرگرم كردن مردم در سینما ساخته میشوند که البته در بعضی موارد به هدف خود رسیده و در گیشه موفق بودند و بعضی دیگر در گیشه شكست خوردند.
از روزی كه من آقای محمدپور را با فیلمنامه سلام بمبئی دیدم، نزدیك به دو سال میگذرد. فیلمنامه بیشتر شبیه یك رویا برای آقای محمدپور به نظرم آمد. من هم به این فیلمنامه نه نگفتم. كمكم كه جلوتر رفتیم تهیهكننده ایرانی آمد و بعد از مكاتباتی كه داشتند هنرمندهای هندی هم به كار اضافه شدند
و همه چیز شكل جدیتری به خودش گرفت. خود من هم فكر نمیكردم كه پروژه به این ابعاد صورت بگیرد و اولین پروژه اینترنشنال بین ایران و هندوستان در سینما بسته شود. خدا رو شكر كه از پسش برآمدیم. من كار را دیدم و راضی هستم. ایشان خیلی زحمت كشیدند و برای من عزیز هستند.
قرار است اكران بزرگی برای این فیلم داشته باشید؟
– 3 هزار سینما فقط در هند قرار است فیلم را اكران كنند. ما در آمریكا و اروپا هم اكران خواهیم داشت و 17 سینما هم در كانادا فیلم را روی پرده خواهند برد. در ایران هم یك اكران هیجانانگیز خواهیم داشت. یك فرش قرمز پرهیجان با حضور هنرمندهای هندی هم شاهد خواهیم بود.
حواشی این سوپراستارهای هندی و خود شما روی فرش قرمز چگونه است؟
– همه این كارها با مجوز وزارت ارشاد خواهد بود. تمام هنرپیشهها با مجوز خواهند آمد و اگر خدا بخواهد آبرومند برگزار میشود. اگر بدانم كه همه چیز عالی برگزار نمیشود این كار را اصلا انجام نمیدهم و حتی جلوی آن را خواهم گرفت. «سلام بمبئی» كار گیشه است؛ اما كار آبرومند گیشه است و مطمئن هستم كه مردم از آن راضی خواهند بود.
نسخه فیلم در ایران با هند تفاوت دارد؟
– قرار شده مجددا بازبینی شود چون صحبتهایی در رابطه با مسائل فرهنگی شد. ما مجوز فیلم را گرفته بودیم اما دوباره مورد بازبینی قرار گرفت. در یك سكانس حركات موزون داریم كه من و خانم دیا میرزا وارد رستورانی میشویم و چند پسر جوان حركات موزون انجام میدهند كه بینظیر است.
توقع من از فیلم هندی همیشه این بوده كه درخت ببینم و دو دلداده یا صحنههای اكشن با صحنههایی از اسلحه و. . . . این فیلم اصلا اینطور نیست. یك سكانس حركات موزون آبرومند داشتیم كه در بازبینی حذف شد. البته نسبت به این مساله اعتراض دارم و در رابطه با این موضوع تا به حال صحبت نكردهام. ما میتوانستیم برای ورژن هندی، رقص و آواز دیگری بگیریم و برای ورژن ایرانی همینطور. . .
میخواهم بگویم اگر مجوز یك كار بینالمللی را میدهیم این قدرت و جرات را داشته باشیم كه پایش بایستیم. در نهایت این را بگویم كه هیچ تفاوتی بین نسخه ایرانی و هندی نیست و فقط به دستور وزارت ارشاد بخشهای حركات نمایشی از فیلم حذف شد. البته تمام سكانسهای فیلم براساس فیلمنامه پیش رفته است؛
پروانه ساخت گرفتیم و بعد فیلمبرداری انجام شد ولی اگر تدبیری انجام شود که 1 تا 2 دقیقهای از فیلم حذف نشود بهتر است. البته ورژن ایرانی و هندی چندان تفاوتی ندارد و ورژن هندی فقط حدود 5 دقیقه بیشتر است.
شایعه شده بود شما با خانم میرزا ازدواج كردهاید؟
– البته فرهنگ مردم ما بالاتر این حرفهاست كه چنین شایعاتی به وجود آید. قبلا به صورت تصویری پاسخ این سوال را دادهام. ایشان سالها پیش ازدواج كردهاند و شوهرشان دوست خوب من است.
به فیلم «خشكسالی و دروغ » اشاره كردید؛ فیلمی كه كارگردانش از اینكه از جشنواره دور مانده ناراضی بود. متنش از محمد جعفری فوقالعاده بود و همین طور فیلم «مادر قلب اتمی». . . بیشتر برایمان بگو.
– عدم حضور «مادر قلب اتمی» در جشنواره فجر بیشتر از باقی كارها من را اذیت كرد. مگر یك بازیگر در طول كارنامه هنریاش چند بار میتواند خودش را نشان دهد و دیده شود. آنهایی هم كه قرار است كارشان دیدن چنین كارهایی باشد یا دقت نمیكنند یا دوست ندارند كه ببینند؛ حتی گاهی حواسشان را پرت میكنند. «مادر قلب اتمی» فیلمی است كه وارد جشنواره برلین شده است.
این جشنواره در سطح دنیا برگزار میشود. البته در بخش اصلی جشنواره برلین نبودیم. در بخشی از جشنواره بودیم كه داوری نشد. كسانی كه این فیلم را دیدهاند میتوانند قضاوت كنند. كار آقای فرمانآرا، «خشكسالی و دروغ» و فیلم «بوتیك» هم به جشنواره نرفت. آخر مگر چند تا كار جشنوارهای هر بازیگر در كارنامهاش دارد؟ البته من براساس علاقه شخصی مدتهاست كه كلا تغییر ژانر دادهام.
چرا این كار را كردی؟
– گیشه سینما را سالها با كارهای مورد استقبال مردم مثل كما، شام آخر، توفیق اجباری، آتش بس و. . . داشتهام. از آن طرف از بزرگان عرصه سینما مثل آقای بیضایی، كیمیایی، مهرجویی پیشنهاد كار داشتم اما ترجیح دادم با كارگردانان جوان كار كنم. همچنانكه اگر الان هم این اساتید به من پیشنهاد كار بدهند دوست دارم كار كنم.
كار گیشهای هم انجام میدهید؟
– گیشه خوب بله؛ گیشهای كه با خواهش مردم را به سینما نكشانیم. كارهایی را دوست دارم بازی كنم كه مردم برای دیدنش صف بكشند.
اخیرا چه فیلمهایی دیدهاید؟
– در كارهایی كه در سینما دیدهام باید به «ابد و یك روز » اشاره كنم كه خیلی خوب بود و خوشحالم از اینكه بازیگرانش جایزه گرفتند.
برگردیم به خشكسالی و دروغ. بیشتر برایمان درباره این كار توضیح بدهید.
– خشكسالی و دروغ فیلمی است كه 7 سال تئاترش پرمخاطبترین تئاتر ایران بود. آقای سرابی، خانم آیدا كیخایی، باران كوثری و پیمان معادی كار میكردند و من جای احمد و پیمان این نقش را بازی كردم. برای فیلم سینماییاش من و پگاه آهنگرانی اضافه شدیم. باران كوثری مشغول كاری بود و نتوانست حضور پیدا كند. به نظرم كاری درخشان است.
منتظر هستیم تا این فیلم را ببینیم.
– این فیلم كاری است كه مردم دوست خواهند داشت چون به مشكلات خانوادگی اشاره میكند كه میدانم قابل لمس است. سیاهنمایی هم ندارد. اعتقاد دارم كه سیاهنمایی تا یك جایی برای فیلمها جذاب است. ممكن است عدهای با این مسئله مشكل داشته باشند و خرده بگیرند.
از یك جایی به بعد به نظرم خیلی از فیلمنامههای ما سیاهنمایی دارد. همه میخواهند اصغر فرهادی شوند؛ مسلما چنین چیزی امكانپذیر نیست! ساخت فیلمهای مشابه «جدایی نادر از سیمین» دیگر كافی است!
بله. چندین و چند سال است كه ما فیلم سرگرم كننده به معنای واقعی نداریم. . . برویم سراغ موسیقی. كلا فعالیت هنریتان با موسیقی شروع شد. این را بگویید كه جدی جدی، جدی شد یا شوخی شوخی، جدی شد؟
– بله. با گروه آریان كار در عرصه موسیقی را آغاز كردم؛ البته سالها قبل از این گروه جدا شدم. اما الان تیمی که باید با آنها کار کنم را پیدا کردم که تمامی افراد حرفه ای و در کار خود بهترین هستند که شامل تیم تولید، اجرایی، تبلیغات، و نوازنده هاست که آقای حامد برادران به عنوان تنظیم کننده و رهبر ارکستر و آقای ایمان ابراهیمی با عنوان مدیریت اجرایی به عنوان ارکان اصلی در این تیم حضور دارند.
آقای برادران شریك هنری شما هستند یا مدیربرنامهتان؟
– ایشان تنظیمكننده و رهبر اركستر من هستند.
همكاری شما صرفا در زمینه موسیقی بوده؟
– بله. فقط در حوزه موسیقی همراه هستیم و زمانی كه با هم كار میكنیم روند رو به رشدی داریم و بسیار حرفهای كار میكنیم.
تركهایی كه كار كردهاید برای اجرای كنسرت كم نیست؟
– بله كمتر از 10 تاست.
شنیدهام قرار است به زودی كنسرت برگزار كنید. در مورد تاریخ آن و… بگویید.
– الان حدود 9 ترك آماده داریم. 4 ترك هم داریم كه آماده برای مرحله ضبط است. كنسرت در شهریورماه و در جشنواره برگزار خواهد شد. در نهایت حدود 14 ترك باكیفیت برای كنسرت آماده خواهیم داشت.
كاری را بازخوانی هم میكنید؟ مثلا از كارهای قدیمی، احتمالا مورد استقبال هم قرار خواهد گرفت …
– موافقم و احتمال دارد این كار را انجام دهیم. به نظرم كار جالب و زیبایی است.
برای آهنگسازی فقط با آقای برادران كار میكنید؟
– خیر. از بیرون هم كار میگیریم. البته با مشورت تیم این كار را انجام میدهیم اما با كمك خود گروه. در حال حاضر اجرای رسمی نداشتهایم. البته در كار ما آدمهای بسیار حرفهای فعالیت میكنند.
ورود شما به سینما تحولی در گیشه به وجود آورد و فیلمهای سرگرم كننده را تبدیل به فیلمهای جذاب كرد؛ مثلا شام آخر هنوز برای من فیلم جذابی است. . . فكر میكنید بتوانید چنین تحولی در موسیقی هم به وجود آورید؟
– راستش را بخواهید برای همین است كه میخواهیم كار متفاوتی انجام دهیم؛ مثلا كنسرتی را در سال 88 برگزار كردم كه اولین كنسرت آقای فلاحی، جهانبخش، سهراب پاكزاد و طبری بود. من عنوان کردم در این كنسرت میخواهم از زیر با بالابر خیلی سریع روی صحنه بیایم.
آنها گفتند چند خواننده خدابیامرز در آن ور آب فقط این كار را كردهاند. اما من عقیده داشتم هر طوری هست باید این كار را انجام دهم؛ بنابراین سیستم حرفهای تهیه كردیم و درام را با كمك چند نفر از وسط صحنه بالا آوردند و این اتفاق افتاد.
یعنی میخواهید كنسرتها هم هیجانانگیز باشد؟
– تلاشمان این است. دوستان دیگر ایدههای جالب دیگری را پیاده كردهاند. اما ما میخواهیم با خلاقیتهایی كه تا به حال مردم ندیدهاند روی صحنه حاضر شویم تا مخاطبها راضی باشند.
آلبوم چطور؟
– در راه است.
امسال؟
– بله. حتما بعد از محرم و صفر آلبوم را بیرون میدهیم.
در موسیقی هم مدیربرنامه دارید؟
– آقای ایمان ابراهیمی، مدیر اجراییمان در موسیقی است.
لزوم حضور مدیربرنامه چیست و به نظر شما حتما باید باشد؟
– در تمام دنیا در سطح حرفهای این موضوع وجود دارد. از سال 79 كه سام و نرگس را كار كردم این مساله را مهم میدانستم. بله من هم مدیربرنامه دارم. آقای حمیدرضا حمیدیمنش، كه همیشه ترجیح میدهد پشت پرده باشد و در انتخاب خیلی از كارها به من مشورت میدهد.
خیلی جاها هم با نظر خودش دلیلی نمیبیند كه حضور داشته باشد؛ مثلا وقتی با آقای شایسته، تهیهكننده قرار کاری دارم كه 16 سال است كه با او كار میكنم و او را میشناسم، خود حمیدرضا تشخیص میدهد در جلسه حضور نداشته باشد و البته این از روی احترام به تهیهكنندههای آشناست كه این كار را میكند؛
چون ما زبان هم را به خوبی میفهمیم. اما زمانی هست كه قرار است با یك اسپانسری قرارداد ببندیم كه من نه او را میشناسم و نه ادبیات هم را متوجه میشویم. در این زمان آقای حمیدیمنش وارد میشود و شروع به بررسی میكند تا به نتیجه برسیم.
در مورد سینما، عزیزی هست به نام علیرضا شمس كه مشورتها را با او میكنم و با هم تصمیمگیری میكنیم كه تمام این سالها یار من بوده است؛ مخصوصا در سالهای اخیر خیلی به من كمك كرده است و مدتهاست در كنار من است.
از شرایطی كه در ایران دارید، راضی هستید؟ تا به حال به رفتن از ایران فكر كردهاید؟
– حدود دو سال در امارت، لندن و آمریكا زندگی كردم اما دلیلی برای اینكه بخواهم بروم و برنگردم نمیبینم.
در جامعه سینمایی مثل افتتاحیهها و اختتامیهها كمتر شما را میبینیم. دلیلش چیست؟
– من باید دلیلی برای حضور در این مراسم داشته باشم. وقتی فیلمهای من در آن جشنواره حضور ندارد، دلیلی برای حضور ندارم؛ مثلا حتما در مراسم روز ملی سینما شركت میكنم. در آینده هم هر جشنوارهای كه فیلمی از من را داشته باشد، حتما در آن حضور خواهم داشت.
طبیعتا شما به عنوان یك سوپراستار از موقعیتتان به راحتی میتوانید برای کسب درآمد استفاده كنید و گاهی تشخیص اینكه كاری را انجام دهید یا نه برایتان سخت است. خیلیها به شما پیشنهادهای مالی خاص میدهند، این حامیان مالی شما چه كسانی هستند و چطور انتخاب میشوند؟
– یك تیم و اتاق فكری دارم كه پیشنهادهای مطرح شده را بررسی میكنند تا اعتماد مردم به من خدشهدار نشود. به هر حال هر محصولی كه انتخاب میشود باید جوری باشد كه مردم بابت استفاده از آن متضرر نشوند. مثلا با خمیردندان G. U. M نزدیك ۴ تا ۵ ماه در حال بررسی بودیم تا به این نتیجه رسیدیم
كه این محصول باید تبلیغ شود. یك سال قرارداد داشتیم كه تمام شده است اما چون هم من راضی بودم و هم دوستان طرف مقابل این قرارداد ادامهدار خواهد بود. ساعت lond weil هم هست كه برایشان تبلیغات میكنم و همین طور برای HYPE كه از طرف شركت جهانی هایپ انتخاب شدم. من همراه چند مدل تبلیغاتی دیگر در دنیا به طور مشترك تبلیغ HYPE را انجام میدهیم.
در مورد فعالیتهای اجتماعی و بشردوستانهتان بگویید.
– اتفاقا یك كار بزرگ خیریه در راه دارم. كار بزرگی است كه مردم هم در آن سهیم میشوند؛ چون متاسفانه اعتمادها از بین رفته و این كارها نمایشی شده است، ترجیح میدهم این كارها را در خفا انجام دهم.
جامعه هدف شما كودكان هستند، بیماران یا… ؟
– همه را در بر میگیرد. هر سری سراغ یك گروه میرویم تا مشكلاتشان را برطرف كنیم.
در مورد دیگر فعالیتتان بگویید.
– فعالیتهای مختلفی داریم از جمله به تازگی رستوران انار را در اختیار دارم كه از آنجا مستقیم با مردم در ارتباط هستم. اینجا قبلا دایر بوده و مدیریت داخلی آن را حدود دو ماه است من برعهده گرفتهام و اكثر زمانم را آنجا میگذرانم.
و حرف آخر؟
– از مدیر اجرایی تیم موسیقی، ایمان ابراهیمی و حامد برادران و محسن بیگلری به خاطر عکاسی و تصاویر تشکر می کنم.
مجله ایده آل